نبرد Asus Aura با LG Prada و Apple iphone

Asus_Aura_with_Qwerty_Keyboard.jpg

 موبایل جدید شرکت ASUS .

در حالی که بیشتر تبلیغات این روزهای بازار موبایل روی iphone و Prada هست شرکت ASUS موبایل جدیدی رو معرفی می کنه که خیلی جالب و کاراست . این موبایل مثل iphone و Prada  دارای صفحه ای لمسی چند منظورست ولی یک قسمت کنترل کننده ظریف و زیبای دیگری هم داره که اونو به موبایلی بین PDA و موبایل معمولی تبدیل می کنه .

صفحه ای 3.9 اینچی ، کیبرد نازک و استاندارد و دوربین 2 مگاپیکسل Aura رو تبدیل به موبایلی زیبا کرده . در ضمن Aura از miniUSB و MicroSD , GSM , HSDPA , UMTS , Wi-Fi و Bluetooth حمایت می کنه ولی فقط یه مشکل داره که ما هنوز نمیدونیم کی میشه تو مغازه ها پیداش کرد .

Asus_Aura_in_Horizontal_and_Vertical_Mode.jpg

Asus_Aura_in_PDA_Mode.jpg

Asus_Aura_in_Phone_Mode.jpg

Asus_Aura_in_slim_style.jpg

Asus_Aura_with_Camera.jpg

Asus_Aura_with_miniUSB_and_Jack_Terminals.jpg

Asus_Aura_with_sliding_control_panel.jpg

 

منبع

فناوری های جدید انسان کار مفید روزانه اش را دوبرابر می کند.

محققان دریافته‌اند که فناوری‌های نوینی که در اختیار عموم خانواده‌ها قرار گرفته به آنها امکان می‌دهد تا بتوانند در هر یک روز 43 ساعت کار مفید داشته باشند.
نتایج یک مطالعه بین‌المللی حاکی از آن است که دستاوردهای نوین فناوری امروزه به‌قدری بین مردم نفوذ کرده‌اند که خانواده‌ها برای انجام همه کارهای خود در طول روز با کمبود زمان مواجه می‌شوند.
محققان دریافته‌اند که فناوری‌های نوینی که در اختیار عموم خانواده‌ها قرار گرفته به آنها امکان می‌دهد تا بتوانند در هر یک روز 43 ساعت کار مفید داشته باشند.

مطالعات حاضر توسط شرکت یاهو و شرکت رسانه‌ای OMD انجام شده و میزان استفاده کاربران از اینترنت، تلفن، سرویس‌های ارسال پیام کوتاه، رادیو و تلویزیون در زمان کاری را مورد بررسی قرار داده است.

طبق اطلاعات مندرج در این گزارش، کارشناسان در این پژوهش چهار هزار و 700 فرد بزرگسال از 16 کشور مختلف دنیا که شامل آمریکا، آرژانتین و تایوان هم می‌شده را بررسی کردند.

مایک هس(Mike Hess) مدیر بخش تولیدات بین‌المللی شرکت OMD گفت: «زمانی که مردم در حال استفاده از اینترنت هستند، به طور همزمان دو یا سه کار دیگر را نیز انجام می‌دهند که این کارها شامل تماشا کردن تلویزیون و صحبت کردن با تلفن می‌شود.»

به طور میانگین هر خانواده در طول روز 6/3 ساعت را به کار با اینترنت، 5/2 ساعت را به تماشای تلویزیون و یک ساعت را به کار با سرویس‌های ارسال و دریافت‌ پیام‌های نوشتاری می‌پردازند.

در این میان گفته شده که تنها زمان کوتاهی به انجام بازی‌های کامپیوتری، گوش دادن به رادیو و کار با دستگاه‌های دیجیتالی پخش موسیقی، خواندن روزنامه، به‌روز کردن وبلاگ و انجام کارهای منزل اختصاص میابد.

در کشور آمریکا خانواده‌ها به طور میانگین از 12 فناوری مختلف در منزل خود استفاده می‌کنند که بیشتر آنها به نوعی رسانه محسوب می‌شوند.

در این مطالعات مشخص شده که 70 درصد افراد براین باورند که فناوری به ‌آنها کمک می‌کند تا در هر شرایطی برای دیگر اعضای خانواده قابل دسترس باشند.

وبگردی باامواج مغزی

ترجمه: جواد غفرانی
ماهنامه شبکه - دی ۱۳۸۵ شماره 72

اشاره :

با‌ ‌صفحه کلید خود وداع کنید: زیرا به زودی قادر خواهید بود مغز خود را مستقیماً به شبکه جهانی پیوند دهید و این تنها شروع ماجرا است!


منبع: بیزنس‌تو

دوسال پیش، فردی که  قادر به حرکت دادن دست و پاهایش نبود، توانست از مغز خود به عنوان هدایت کننده بازی ویدیویی استفاده کند. این اتفاق ممکن است در نگاه اول تنها به عنوان بازی و سرگرمی برای افرادی که از ناتوانی حرکتی رنج می‌کشند به نظر آید، ولی در حقیقت می‌توان گفت  یک تحول اساسی در نحوه تعامل ما با رایانه آغاز شده است.

روزی  فرا خواهد رسید  که صفحه‌کلید و ماوس رایانه را باید همانند ابزار شکنجه قرون وسطی در موزه‌ها تماشا کنیم و تمامی کارها مثل ارسال ایمیل، نرم‌افزارهای صفحه‌گسترده، و حتی جست‌وجو در گوگل را می‌توانیم از طریق کنترل ذهنی انجام دهیم.

اگر تصور می‌کنید که مطالب فوق چیزی جز تراوش‌های ذهن نیست، بهتر است به تحقیقات پژوهشگران که روی فردی به نام Matthew Nagle در دانشگاه Brown صورت گرفته است، نگاهی بیندازید که با همکاری سه مؤسسه دیگر، یعنی Cyberkinetics Neurotechnology ،Mass-based company و Foxborough صورت گرفته است و برای نخستین‌بار در اواسط جولای سال 2006 میلادی در مجله علمی Nature چاپ شد.

رمزگشایی مغز
Nagle معلول 26 ساله‌ای است که توانست به وسیله تراشه‌ای به اندازه‌ تقریبی یک قرص آسپرین که روی مغزش قرار گرفته و امواج مغزی او را دریافت می‌کرد، با رایانه ارتباط ایجاد کند. او به کمک این فناوری آموخت که چگونه در حالی که با محققان مشغول گفت‌وگویی دوستانه است، نشانگر ماوس را روی صفحه‌نمایش به حرکت در بیاورد، بازی‌های ساده را اجرا کند، یک بازوی روبات را کنترل کند، و حتی به وسیله ذهن خود از یک کنترل از راه دور تلویزیون استفاده کند. جالب‌تر این‌که، ‌Nagle روش انجام‌‌دادن تمام این کارها را در زمانی کمتر از زمان مورد نیاز برای نصب ویندوز روی یک رایانه شخصی آموخت.

توانایی Nagle بر انجام این کارها، مرهون تحقیقات گسترده‌ای است که در سال‌های پیش و مخصوصاً در دهه پیش توسط محققان برای رمزگشایی مغز انسان صورت گرفته است. در اوایل سال 1999 محققان موفق به رمزگشایی آن دسته از الگوهای مغزی شدند که نمایانگر حروف الفباست.

اکنون شرکت Cyberkinetics و شرکت‌های متعدد دیگری در تلاشند از نتایج این تحقیقات برای تولید محصولات تجاری استفاده کنند. با توجه به آماری که شرکت تحقیقاتی و مشاوره‌ای NeuroInsight منتشر کرد، تجارت تجهیزات توانبخشی ضایعات عصبی و نخاعی تقریباً 4/3 میلیارد بوده که نسبت به سال قبل 21 درصد رشد داشته است و تقریباً سیصد شرکت در زمینه تجارت تجهیزات توانبخشی عصبی فعالیت می‌کنند.

ولی هدف شرکت Cyberkinetics فراتر از کمک به جبران ضایعات عصبی است. این شرکت در حال فعالیت در زمینه ساخت تراشه‌ای است که Nagle و چند بیمار دیگر برای کنترل وسایل الکترونیکی به وسیله ذهنشان از آن استفاده می‌کنند.

چندی پیش محققان دانشگاه Brown گفته بودند که به وسیله این فناوری یک فرد معلول قادر خواهد بود پانزده کلمه را در دقیقه بنویسد (تقریباً نصف سرعت متوسط نوشتن یک فرد عادی) اما این نکته را نیز به خاطر داشته باشید که ظرفیت این فناوری هر دو سال دو برابر می‌شود. یعنی اگر از قطعات سخت‌افزاری پیشرفته جهت افزایش سرعت این وسیله استفاده شود، قطعه تولیدی شرکت Cyberkinetics قادر خواهد بود افکار فرد را با سرعتی مانند صحبت کردن پردازش کند (110 تا 170 کلمه در دقیقه). تصور این‌که در سال 2012 می‌توانید  دستورات خود را با سرعتی بیشتر از سرعت صحبت کردن وارد رایانه کنید، چندان دور از واقعیت نیست!

اما چه  کسی حاضر است از یک تراشه مغزی استفاده کند؛ در حالی که هیچ‌گونه ازکار افتادگی شدیدی در سیستم عصبی خود ندارد؟  صرف‌نظر از این حقیقت که تولید چنین وسیله‌ای برای توانبخشی به میلیون‌ها فرد ناتوانِ حرکتی، تجارت پر سودی است، ممکن است به‌زودی حتی نیازی به نصب تراشه درون جمجه سر برای استفاده از مزایای این فناوری نباشد.

تفکرات شما از چه حکایت می‌کنند؟
فناوری خواندن امواج مغزی به سرعت در حال پیشرفت و گسترش است. چندی پیش شرکت سونی امتیاز رسمی سیستم جدیدی از بازی‌ها را به ثبت رساند که داده‌ها را مستقیماً به مغز منعکس می‌کند. این عمل به وسیله ارسال پالس‌های مافوق صوت که حاوی تجربیات حسی مانند بوها، صداها و تصاویر است، صورت می‌گیرد.
همچنینNiels Birbaumer، از دانشگاه Tuebingen آلمان روی سیستم عصبی تحقیق می‌کند، وسیله‌ای برای ایجاد ارتباط با افراد معلول تهیه کرده است که امواج مغزی آن‌ها را بدون نیاز به قرار دادن تراشه در بدن فرد و فقط از روی پوست می‌خواند.

Stu Wolf، یکی از محققان برجسته این حوزه، معتقد است که در بیست سال آینده رایانه‌ها به قدری کوچک خواهند شد که  قادر خواهیم بود آن‌ها را به صورت  پیشانی‌بند به سر خود ببندیم. در آن زمان، رایانه‌هایی بسیار سریع  و بسیار کوچک خواهیم داشت که رایانه‌های امروزی در مقابل آن‌ها مثل ماشین تایپ‌های قدیمی است. رایانه‌های رومیزی منقرض خواهند شد و رایانه‌های کوچک و سریع حکمرانی خواهند کرد.

به عقیده او <ما می‌دانیم که می‌توانیم سلول‌های عصبی (نورون) را به صورت غیرطبیعی (مکانیکی) تحریک کنیم. شما می‌توانید با مغز به طور مسقیم تعامل داشته باشید؛ بدون این‌که هیچ‌گونه الکترودی روی سر نصب شود. گام بعدی این است که قادر خواهید بود فقط با کمک ذهن خود، هر کاری را انجام دهید. مثل رانندگی، خلبانی، و کار با وسایل خانگی؛ فقط  کافی است برای انجام آن کار به آن فکر کنیم!>

اگر باور  کردن این امور برایتان مشکل است، بدانید که استفاده از مغز برای کنترل وسایل، تنها آغازی برای  این تحول  است؛ زیرا آقای Wolf به چیزی می‌اندیشد که خود، آن را <تله پاتی از طریق شبکه> یا ایده انتقال افکار به دور دست نامیده است. به عبارت دیگر، تفکرات و اندیشه‌ها از طریق شبکه، از مغز شما به مغز فرد دیگری انتقال می‌یابد. اگر فکر می‌کنید استفاده از نرم‌افزارهای پیغام‌رسان فوری، اعتیادآور است، منتظر  تفکر راه دور باشید!

به قول آقای Wolf، تنها موضوع باقی‌مانده، اطمینان از رضایت طرفین در ارتباط ذهنی است، که احتمالاً مسئله‌ای خواهد بود که ذهن متخصصان امنیتی را به خود مشغول کند و اگر به مزایای این فناوری بیندیشید، می‌توانید دفتر کار و ادارات آینده را تصور کنید که  کنفرانس تلفنی نیز نوعی شکنجه قرون وسطایی به شمار می‌رود

آینده پژوهی

آینده پژوهی

پارادایم نوین علوم انسانی



جیمز اگلیوی

تهران، تیر ۱۳۸۳

 

 

اگر بخواهیم انسان خوبی باشیم، ناگزیر باید آینده پژوه باشیم. از منظر آزادی انسان، تصور آینده های گوناگون و سپس انتخاب میان آنها موضوع بسیار حائز اهمیتی است. عکس این مدعا هم درست است. برای اینکه آینده پژوه خوبی باشیم، باید بخواهیم که انسان خوبی باشیم، و به عبارت دیگر، نگران رفاه و سعادت دیگران باشیم. در این راستا لازم است بصیرت افراد نسبت به آینده به دانشی فراتر از اینکه " آینده چه هست؟" و حتی فراتر از اینکه "چه می تواند باشد؟" مجهز شود. جان کلام، این بصیرت باید به احساسی از اینکه " آینده چه باید باشد؟" مسلح گردد.

هدف عمده من ارائه توجیه و دلیل برای سناریوهای هنجاری آینده پژوهی است، با این وجود اهداف دیگری به همان سترگی را هم دنبال می کنم- اهدافی که مرا در رسیدن به هدف اصلی ام یاری می دهند. به منظور دست یابی به توجیهی قانع کننده برای سناریوهای هنجاری باید ماهیت مطالعات آینده پژوهی را در بافتی گسترده از رشته های دانشگاهی دوباره بررسی کنیم. اگر چیزی تحت عنوان " آینده پژوهی" وجود دارد ( مانند طراحی آرم یک شرکت به صورت زیبا و فریبنده، یا هر نوع بحث و گفتگویی درباره آینده) آیا نوعی هنر است؟ نوعی دانش است؟ یا به عقیده بسیاری، مشتی بیم و امید است که لباس دانش به تن کرده است؟

بگذارید به سراغ پرسش های ملموس تری برویم. اگر آینده پژوهی به راستی شاخه ای معتبر از پژوهش های منسجم و علمی است، پس چرا تنها چند درس و دپارتمان معدود راجع به آن در دانشگاه های معتبر ما یافت می شود؟ چرا دانشگاهیان آینده پژوهی را به عنوان رشته ای در کنار سایر رشته های علمی نمی شناسند؟ از این گذشته، بعضی از ما که خود را آینده پژوه می دانیم، وقتی در حلقه محاصره دانشگاهیان گرفتار می شویم، به نشان " آینده پژوه" که به گردن آویخته ایم، افتخار نمی کنیم. گروهی ما را شیادان روشنفکر می نامند، غیب گوهایی کاسب منش و نان به نرخ روز خور، کسانی که به نقطه ای خیره می شوند و چیزهایی زیر لب زمزمه می کنند و یا به کره ای شیشه ای چشم می دوزند ( جام جهان نما) و از آینده خبر می دهند. در واقع ما چه مدرک و گواهی بر گفته های خود داریم؟ روش شناسی ما چگونه است؟ چگونه می توانیم مدعی تصاحب یک کرسی معتبر آینده پژوهی در دانشگاه باشیم، در حالی که دانش پذیرفته شده ما برای ارائه به دیگران ناچیز است؟ اگر همین امروز برای پژوهش درباره آینده به کتابخانه ها بروید، مطمئنا حتی یک کتاب راجع به آینده پژوهی نخواهید یافت و این در حالی است که ما سال ۲۰۰۰ را پیش رو داریم.

با مشاهده فقر منابع دانشگاهی در زمینه آینده پژوهی موضعی تدافعی به خود می گیریم، به سراغ رایانه ها و پایگاه های داده می رویم، مدل ها و نمودار هایمان را توسعه می دهیم، در مورد روش شناختی دانش مان به گونه ای بحث می کنیم که گویی می خواهیم بنای دانش جدیدی را بگذاریم، شیوه های انتخابمان را اصلاح می کنیم، با تکنیک های آماریمان کلنجار می رویم و تمام آنچه را در توان داریم به کار می گیریم تا به همان اندازه که فنآوری دقیق و مستدل است، پیش بینی های ما در مورد فنآوری آینده و تحلیل روندهای ممکن نیز کاملا برنامه ریزی شده و دقیق باشد. این اضطراب و نگرانی، که از فقر صلاحیت دانشگاهیان آینده پژوه ناشی می شود، موضعی تدافعی به ما می بخشد به طوری که گاه وسوسه می شویم " کاسه داغ تر از آش" و عالم تر از دانشمندان علوم طبیعی باشیم. در چنین وضعیتی، آخرین چیزی که می خواهیم درباره اش چیزهایی بشنویم سناریوهای هنجاری آینده پژوهی است. واقعیت این است که ما در جستجوی واقعیت ها هستیم و نه ارزش ها، به دنبال تئوری های استخوان دار هستیم و نه اصول اخلاقی و عاطفی!

در نتیجه همواره نوعی نگرانی دائمی که از باوری نادرست سرچشمه می گیرد، حاصل کار آینده پژوهان را تهدید می کند. از آنجایی که دوست نداریم ما را ذهنیت گرا بدانند و نمی خواهیم چنین وانمود کنیم که مدعی وقوع همه پیش بینی های خود هستیم، سعی می کنیم هر آنچه را در توان داریم به کار بندیم تا به دیگران اطمینان بدهیم که هیچ یک از انتظارات و پیامدهای دلخواه خود را در سناریوهای تهیه شده لحاظ نکرده ایم. و به اشتیاق فرار از اتهام پیش گویی های کام بخش، سعی می کنیم تا سناریوهایی با بدترین و هولناک ترین وضعیت ها را هم بیان کنیم. من این را باوری غلط می پندارم، اما نه به این خاطر که فکر می کنم در سرکوب امیدها و آرزوهای شخصی ناموفقیم، بلکه چون به دنبال کسب موفقیت در کار دیگری می گردیم. ما به تقلید از دانشمندان علوم دیگر در چشم اندازه هایی که از آینده ارائه می کنیم، مدعی عینیت گرایی و بی طرفی نسبت به ارزش ها هستیم و در واقع مهم ترین عاملی را که از ما انسانی خوب و آینده پژوهی قابل می سازد، انکار می کنیم. انکار می کنیم که نگران آینده هستیم در حالی که باید این گونه باشیم، و گرنه محکوم به آینده ای مخوف و هولناک خواهیم بود.

در ابتدا به دو هدف اشاره کردم، یکی توجیه سناریوهای هنجاری از آینده و دیگری بررسی دوباره جایگاه آینده پژوهی در میان سایر رشته های دانشگاهی. یک راهکار ممکن برای مرتبط کردن این دو هدف این است که با استفاده از نظرات پذیرفته شده درباره آنچه یک شاخه علمی را بنا می نهد، نشان دهیم که آینده پژوهی به راستی یک " علم" است، اما از آنجایی که ما انسان ها موجوداتی ذاتا خوب و عاطفه مند هستیم، به کمک توسعه سناریوهای هنجاری از این علم در جهت بهبود وضعیت ابنای بشر استفاده می کنیم. ما ممکن است آینده پژوهی را بر ستون های محکمی از دانش پذیرفته شده بنا نهیم و سپس بر اساس آن بگوییم که یک علم خوب باید علمی اخلاقی باشد. البته این استراتژی آن چیزی نیست که من دنبال می کنم.

به جای بنا کردن آینده پژوهی بر پایه های محکم علمی، که ناشی از موضعی تدافعی است، من به دنبال یک استراتژی تهاجمی می گردم. می خواهم نشان دهم که آنچه مبانی علم نامیده می شود تا چه حد ضعیف و متزلزل شده است. می خواهم به جای کشاندن آینده پژوهی به میان سایر علوم، نشان دهم که آنچه علوم انسانی نامیده می شود، چگونه به سوی آینده پژوهی رهسپار است.

علوم انسانی در بستر یک تغییر پارادایم حرکت می کند که باعث می شود این علوم هرچه بیشتر تابع کار آینده پژوهان باشد. سخن گفتن از تغییر پارادایم به خودی خود، کافی نیست و هیچ راه میانبری هم وجود ندارد که این روند واقعی را در حد جزئیات لازم نشان دهیم. منظورم همان روندی است که در رشته هایی نظیر مردم شناسی، روان شناسی، نقد ادبی، فلسفه و جامعه شناسی مشاهده می شود. قصد دارم نشان دهم که علوم انسانی نیاز به سناریوهای هنجاری را درک کرده و به اهمیت آن به عنوان یک ویژگی ممتاز فلسفه علم خود پی برده و در این مسیر حرکت می کند. با این وجود، درست هنگامی که این نیروهای کمکی از جانب علوم انسانی برای حمایت از آینده پژوهی گسیل می شوند، چقدر غم انگیز است که آینده پژوهان با عجله به سوی علوم دقیقه حرکت می کنند! و دقیقا به همین علت است که استراتژی تهاجمی را دنبال می کنم و نه استراتژی تدافعی را.
 

 


منبع:

اسلاتر، ریچارد و همکاران، نواندیشی برای هزاره نوین: مفاهیم، روش ها و ایده های آینده پژوهی، ترجمه عقیل ملکی فر، وحید وحیدی مطلق و سید احمد ابراهیمی، مرکز مطالعات و برنامه ریزی استراتژیک، موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی، تهران، ۱۳۷۸

منبع

بهترین فن آوریهای خانگی سال 2006

هترین فن آوریهای خانگی سال 2006
 

به نظر می رسد که سال گذشته در زمینه ظهور وسایل جدید، نرم افزار و ابزار های الکترونیکی از رشد زیادی برخوردار بوده است.

لپ تاپ آپل( مک بوک) با استقبال بسیاری در اوایل سال 2006 روبرو شد در حالی که بسیاری از مردم مشتاقانه منتظر دستیابی به آخرین دستاورد میکروسافت یعنی سیستم عامل ویندوز ویستا بودند.

در رقابت برای دستیابی به بازار خرید های کریسمسی، هم سونی و هم نینتندو ابزارهای بازی کامپیوتری جدیدی را روانه بازار کردند.

بی بی سی از برخی از صاحب نظران تکنولوژی خواسته است تا بهترین فن آوریهای سال 2006 را برشمارند.

فریزر مک دونالد، سردبیر، مجله استاف

محصولی که در این سال خیلی بر سر زبان ها افتاد، پلی استیشن 3 سونی بود.

نسل تازه ای از فن آوری در بازیهای کامپیوتری، فن آوری سیستم پخش دی وی دی بلو-ری، فن آوری رسانه های خانگی ارتباطات بی سیم، برای خوانندگان مجله استاف، ابزارهایی شاخص محسوب می شود.

من اصولا بیشتر طرفدار نینتندو هستم و همیشه نسبت به پلی استیشن بدبین بوده ام، اما محصول تازه پلی استیشن واقعا عالی است. بازی که من بیشتر از همه به آن علاقمندم 'موتور استورم' است که واقعا جذاب است.

فن آوری به کار رفته در پلی استیشن 3 بسیار جالب است اما Wii نینتندو هم جایگاه خودش را دارد.

مارتین لینچ، سردبیر گیزمودو


خیلی از مردم تصور می کنند که تنها راه ورود به عصر فن آوری وضوح بالا خرید یک تلویزیون پلاسما یا ال سی دی با وضوح بالا است اما راه جایگزینی هم وجود دارد: پروژکتور با وضوح بالا.

در واقع این تنها راهی است که می توان احساس در سینما بودن را با استفاده از کامپیوتر، پخش کننده های دی وی دی، بازیهای کامپیوتری و گیرنده های برنامه های تلویزیونی داشت.

گذشته از همه این ها، چرا باید 1300 پوند برای خرید یک تلویزیون 42 اینچی به شکل قاب تابلو پرداخت در حالی که با همان پول می توان به قاب تصویری 4.5 متری با کیفیت عالی دست یافت.

یکی از خوش ظاهر ترین محصولات این سال، پروژکتور وضوح بالای اینفوکس بود. این شرکت به خوبی می داند که پروژکتورهای مشتری پسند چگونه باید به نظر بیایند: براق، خوش نما و با قالب سیاه رنگ.

خوش ظاهری این پروژکتور با کارآیی خوب هم همراه است، تصاویری که پخش می کند کاملا واضح و کیفیت رنگ آنها مانند سینما است.

به علاوه اصلا مهم نیست که اتاق نشمین شما چقدر باشد، با این پروژکتور شما می توانید تصویری به بزرگی 36 اینچ تنها از فاصله یک متری داشته باشید وبعد هم آن را زیر بغل تان بگیرید و هر جایی دلتان خواست با خودتان ببرید.

کتی لی ، سردبیر شینی شینی

نینتندو Wii شاید وسیله موفق سال 2006 بود.

بهترین مشخصه ابزارهای بازی کامپیوتری نینتندو آن است که همه می توانند با آن بازی کنند در حالی که با Xbox پلی استیشن سونی شما باید یک بازی کننده حرفه ای باشید.

موفقیت نینتندو در سال 2006 سبب شد که در بازار ابزارهای بازی کامپیوتری موقعیت بهتری به دست آورد. البته شاید پلی استیشن 3 در سال بعدی موفق باشد

جینا تراپانی، سردبیر لایف هکر

 

با کامپیوترهای آپل که حالا از تراشه اینتل استفاده می کنند، اکنون دست یافتن به کامپیوتری که بتواند همزمان از سیستم عامل مک و ویندوز استفاده کند به واقعیت بدل شده است.

بوت کمپ آپل به کاربران اجازه می داد که هر زمان که بخواهند بین دو سیستم عامل OS X و سیستم عامل ویندوز یکی را انتخاب کنید. اما مشکل این بود که برای تبدیل یکی به دیگری وبه عبارتی حرکت بین دو سیستم عامل بایستی دستگاه ری بوت (reboot) می شد.

اکنون با "پارالل دسکتاپ" کاربر اپل می تواند هر دو سیستک عامل را همزمان آماده داشته باشد و به سادگی بین این دو بدون خاموش و روشن کردن و یا ری بوت دستگاه، حرکت کند.

به این ترتیب بسیاری از مردم برای استفاده همزمان از قابلیتهای سخت افزار آپل و نرم افزار ویندوز راه حل خوبی یافته اند.

جیمز بچینور-کولینز، سردبیر مجله T3

فن آوری منتخب من در سال 2006، ابزار بازی نینتندو است که علاقمندی بسیاری از کسانی را که پیش از این به بازیهای کامپیوتری توجه چندانی نشان نمی دادند، برانگیخته است.


ابزار بازی نینتندو، فقط سریع تر یا دارای گرافیک بهتر نیست بلکه نسل جدیدی از بازیهای ویدئویی است.

من تصور می کنم این ابزار همتای پلی استیشن3 و اکس باکس باشد. در حالیکه سونی و میکروسافت به راه دیگری رفته اند، نینتندو مسیر دیگر را برگزیده است و من واقعا معتقدم که سونی و میکروسافت از نینتندو عقب خواهند افتاد.