وبگردی باامواج مغزی

ترجمه: جواد غفرانی
ماهنامه شبکه - دی ۱۳۸۵ شماره 72

اشاره :

با‌ ‌صفحه کلید خود وداع کنید: زیرا به زودی قادر خواهید بود مغز خود را مستقیماً به شبکه جهانی پیوند دهید و این تنها شروع ماجرا است!


منبع: بیزنس‌تو

دوسال پیش، فردی که  قادر به حرکت دادن دست و پاهایش نبود، توانست از مغز خود به عنوان هدایت کننده بازی ویدیویی استفاده کند. این اتفاق ممکن است در نگاه اول تنها به عنوان بازی و سرگرمی برای افرادی که از ناتوانی حرکتی رنج می‌کشند به نظر آید، ولی در حقیقت می‌توان گفت  یک تحول اساسی در نحوه تعامل ما با رایانه آغاز شده است.

روزی  فرا خواهد رسید  که صفحه‌کلید و ماوس رایانه را باید همانند ابزار شکنجه قرون وسطی در موزه‌ها تماشا کنیم و تمامی کارها مثل ارسال ایمیل، نرم‌افزارهای صفحه‌گسترده، و حتی جست‌وجو در گوگل را می‌توانیم از طریق کنترل ذهنی انجام دهیم.

اگر تصور می‌کنید که مطالب فوق چیزی جز تراوش‌های ذهن نیست، بهتر است به تحقیقات پژوهشگران که روی فردی به نام Matthew Nagle در دانشگاه Brown صورت گرفته است، نگاهی بیندازید که با همکاری سه مؤسسه دیگر، یعنی Cyberkinetics Neurotechnology ،Mass-based company و Foxborough صورت گرفته است و برای نخستین‌بار در اواسط جولای سال 2006 میلادی در مجله علمی Nature چاپ شد.

رمزگشایی مغز
Nagle معلول 26 ساله‌ای است که توانست به وسیله تراشه‌ای به اندازه‌ تقریبی یک قرص آسپرین که روی مغزش قرار گرفته و امواج مغزی او را دریافت می‌کرد، با رایانه ارتباط ایجاد کند. او به کمک این فناوری آموخت که چگونه در حالی که با محققان مشغول گفت‌وگویی دوستانه است، نشانگر ماوس را روی صفحه‌نمایش به حرکت در بیاورد، بازی‌های ساده را اجرا کند، یک بازوی روبات را کنترل کند، و حتی به وسیله ذهن خود از یک کنترل از راه دور تلویزیون استفاده کند. جالب‌تر این‌که، ‌Nagle روش انجام‌‌دادن تمام این کارها را در زمانی کمتر از زمان مورد نیاز برای نصب ویندوز روی یک رایانه شخصی آموخت.

توانایی Nagle بر انجام این کارها، مرهون تحقیقات گسترده‌ای است که در سال‌های پیش و مخصوصاً در دهه پیش توسط محققان برای رمزگشایی مغز انسان صورت گرفته است. در اوایل سال 1999 محققان موفق به رمزگشایی آن دسته از الگوهای مغزی شدند که نمایانگر حروف الفباست.

اکنون شرکت Cyberkinetics و شرکت‌های متعدد دیگری در تلاشند از نتایج این تحقیقات برای تولید محصولات تجاری استفاده کنند. با توجه به آماری که شرکت تحقیقاتی و مشاوره‌ای NeuroInsight منتشر کرد، تجارت تجهیزات توانبخشی ضایعات عصبی و نخاعی تقریباً 4/3 میلیارد بوده که نسبت به سال قبل 21 درصد رشد داشته است و تقریباً سیصد شرکت در زمینه تجارت تجهیزات توانبخشی عصبی فعالیت می‌کنند.

ولی هدف شرکت Cyberkinetics فراتر از کمک به جبران ضایعات عصبی است. این شرکت در حال فعالیت در زمینه ساخت تراشه‌ای است که Nagle و چند بیمار دیگر برای کنترل وسایل الکترونیکی به وسیله ذهنشان از آن استفاده می‌کنند.

چندی پیش محققان دانشگاه Brown گفته بودند که به وسیله این فناوری یک فرد معلول قادر خواهد بود پانزده کلمه را در دقیقه بنویسد (تقریباً نصف سرعت متوسط نوشتن یک فرد عادی) اما این نکته را نیز به خاطر داشته باشید که ظرفیت این فناوری هر دو سال دو برابر می‌شود. یعنی اگر از قطعات سخت‌افزاری پیشرفته جهت افزایش سرعت این وسیله استفاده شود، قطعه تولیدی شرکت Cyberkinetics قادر خواهد بود افکار فرد را با سرعتی مانند صحبت کردن پردازش کند (110 تا 170 کلمه در دقیقه). تصور این‌که در سال 2012 می‌توانید  دستورات خود را با سرعتی بیشتر از سرعت صحبت کردن وارد رایانه کنید، چندان دور از واقعیت نیست!

اما چه  کسی حاضر است از یک تراشه مغزی استفاده کند؛ در حالی که هیچ‌گونه ازکار افتادگی شدیدی در سیستم عصبی خود ندارد؟  صرف‌نظر از این حقیقت که تولید چنین وسیله‌ای برای توانبخشی به میلیون‌ها فرد ناتوانِ حرکتی، تجارت پر سودی است، ممکن است به‌زودی حتی نیازی به نصب تراشه درون جمجه سر برای استفاده از مزایای این فناوری نباشد.

تفکرات شما از چه حکایت می‌کنند؟
فناوری خواندن امواج مغزی به سرعت در حال پیشرفت و گسترش است. چندی پیش شرکت سونی امتیاز رسمی سیستم جدیدی از بازی‌ها را به ثبت رساند که داده‌ها را مستقیماً به مغز منعکس می‌کند. این عمل به وسیله ارسال پالس‌های مافوق صوت که حاوی تجربیات حسی مانند بوها، صداها و تصاویر است، صورت می‌گیرد.
همچنینNiels Birbaumer، از دانشگاه Tuebingen آلمان روی سیستم عصبی تحقیق می‌کند، وسیله‌ای برای ایجاد ارتباط با افراد معلول تهیه کرده است که امواج مغزی آن‌ها را بدون نیاز به قرار دادن تراشه در بدن فرد و فقط از روی پوست می‌خواند.

Stu Wolf، یکی از محققان برجسته این حوزه، معتقد است که در بیست سال آینده رایانه‌ها به قدری کوچک خواهند شد که  قادر خواهیم بود آن‌ها را به صورت  پیشانی‌بند به سر خود ببندیم. در آن زمان، رایانه‌هایی بسیار سریع  و بسیار کوچک خواهیم داشت که رایانه‌های امروزی در مقابل آن‌ها مثل ماشین تایپ‌های قدیمی است. رایانه‌های رومیزی منقرض خواهند شد و رایانه‌های کوچک و سریع حکمرانی خواهند کرد.

به عقیده او <ما می‌دانیم که می‌توانیم سلول‌های عصبی (نورون) را به صورت غیرطبیعی (مکانیکی) تحریک کنیم. شما می‌توانید با مغز به طور مسقیم تعامل داشته باشید؛ بدون این‌که هیچ‌گونه الکترودی روی سر نصب شود. گام بعدی این است که قادر خواهید بود فقط با کمک ذهن خود، هر کاری را انجام دهید. مثل رانندگی، خلبانی، و کار با وسایل خانگی؛ فقط  کافی است برای انجام آن کار به آن فکر کنیم!>

اگر باور  کردن این امور برایتان مشکل است، بدانید که استفاده از مغز برای کنترل وسایل، تنها آغازی برای  این تحول  است؛ زیرا آقای Wolf به چیزی می‌اندیشد که خود، آن را <تله پاتی از طریق شبکه> یا ایده انتقال افکار به دور دست نامیده است. به عبارت دیگر، تفکرات و اندیشه‌ها از طریق شبکه، از مغز شما به مغز فرد دیگری انتقال می‌یابد. اگر فکر می‌کنید استفاده از نرم‌افزارهای پیغام‌رسان فوری، اعتیادآور است، منتظر  تفکر راه دور باشید!

به قول آقای Wolf، تنها موضوع باقی‌مانده، اطمینان از رضایت طرفین در ارتباط ذهنی است، که احتمالاً مسئله‌ای خواهد بود که ذهن متخصصان امنیتی را به خود مشغول کند و اگر به مزایای این فناوری بیندیشید، می‌توانید دفتر کار و ادارات آینده را تصور کنید که  کنفرانس تلفنی نیز نوعی شکنجه قرون وسطایی به شمار می‌رود

آینده پژوهی

آینده پژوهی

پارادایم نوین علوم انسانی



جیمز اگلیوی

تهران، تیر ۱۳۸۳

 

 

اگر بخواهیم انسان خوبی باشیم، ناگزیر باید آینده پژوه باشیم. از منظر آزادی انسان، تصور آینده های گوناگون و سپس انتخاب میان آنها موضوع بسیار حائز اهمیتی است. عکس این مدعا هم درست است. برای اینکه آینده پژوه خوبی باشیم، باید بخواهیم که انسان خوبی باشیم، و به عبارت دیگر، نگران رفاه و سعادت دیگران باشیم. در این راستا لازم است بصیرت افراد نسبت به آینده به دانشی فراتر از اینکه " آینده چه هست؟" و حتی فراتر از اینکه "چه می تواند باشد؟" مجهز شود. جان کلام، این بصیرت باید به احساسی از اینکه " آینده چه باید باشد؟" مسلح گردد.

هدف عمده من ارائه توجیه و دلیل برای سناریوهای هنجاری آینده پژوهی است، با این وجود اهداف دیگری به همان سترگی را هم دنبال می کنم- اهدافی که مرا در رسیدن به هدف اصلی ام یاری می دهند. به منظور دست یابی به توجیهی قانع کننده برای سناریوهای هنجاری باید ماهیت مطالعات آینده پژوهی را در بافتی گسترده از رشته های دانشگاهی دوباره بررسی کنیم. اگر چیزی تحت عنوان " آینده پژوهی" وجود دارد ( مانند طراحی آرم یک شرکت به صورت زیبا و فریبنده، یا هر نوع بحث و گفتگویی درباره آینده) آیا نوعی هنر است؟ نوعی دانش است؟ یا به عقیده بسیاری، مشتی بیم و امید است که لباس دانش به تن کرده است؟

بگذارید به سراغ پرسش های ملموس تری برویم. اگر آینده پژوهی به راستی شاخه ای معتبر از پژوهش های منسجم و علمی است، پس چرا تنها چند درس و دپارتمان معدود راجع به آن در دانشگاه های معتبر ما یافت می شود؟ چرا دانشگاهیان آینده پژوهی را به عنوان رشته ای در کنار سایر رشته های علمی نمی شناسند؟ از این گذشته، بعضی از ما که خود را آینده پژوه می دانیم، وقتی در حلقه محاصره دانشگاهیان گرفتار می شویم، به نشان " آینده پژوه" که به گردن آویخته ایم، افتخار نمی کنیم. گروهی ما را شیادان روشنفکر می نامند، غیب گوهایی کاسب منش و نان به نرخ روز خور، کسانی که به نقطه ای خیره می شوند و چیزهایی زیر لب زمزمه می کنند و یا به کره ای شیشه ای چشم می دوزند ( جام جهان نما) و از آینده خبر می دهند. در واقع ما چه مدرک و گواهی بر گفته های خود داریم؟ روش شناسی ما چگونه است؟ چگونه می توانیم مدعی تصاحب یک کرسی معتبر آینده پژوهی در دانشگاه باشیم، در حالی که دانش پذیرفته شده ما برای ارائه به دیگران ناچیز است؟ اگر همین امروز برای پژوهش درباره آینده به کتابخانه ها بروید، مطمئنا حتی یک کتاب راجع به آینده پژوهی نخواهید یافت و این در حالی است که ما سال ۲۰۰۰ را پیش رو داریم.

با مشاهده فقر منابع دانشگاهی در زمینه آینده پژوهی موضعی تدافعی به خود می گیریم، به سراغ رایانه ها و پایگاه های داده می رویم، مدل ها و نمودار هایمان را توسعه می دهیم، در مورد روش شناختی دانش مان به گونه ای بحث می کنیم که گویی می خواهیم بنای دانش جدیدی را بگذاریم، شیوه های انتخابمان را اصلاح می کنیم، با تکنیک های آماریمان کلنجار می رویم و تمام آنچه را در توان داریم به کار می گیریم تا به همان اندازه که فنآوری دقیق و مستدل است، پیش بینی های ما در مورد فنآوری آینده و تحلیل روندهای ممکن نیز کاملا برنامه ریزی شده و دقیق باشد. این اضطراب و نگرانی، که از فقر صلاحیت دانشگاهیان آینده پژوه ناشی می شود، موضعی تدافعی به ما می بخشد به طوری که گاه وسوسه می شویم " کاسه داغ تر از آش" و عالم تر از دانشمندان علوم طبیعی باشیم. در چنین وضعیتی، آخرین چیزی که می خواهیم درباره اش چیزهایی بشنویم سناریوهای هنجاری آینده پژوهی است. واقعیت این است که ما در جستجوی واقعیت ها هستیم و نه ارزش ها، به دنبال تئوری های استخوان دار هستیم و نه اصول اخلاقی و عاطفی!

در نتیجه همواره نوعی نگرانی دائمی که از باوری نادرست سرچشمه می گیرد، حاصل کار آینده پژوهان را تهدید می کند. از آنجایی که دوست نداریم ما را ذهنیت گرا بدانند و نمی خواهیم چنین وانمود کنیم که مدعی وقوع همه پیش بینی های خود هستیم، سعی می کنیم هر آنچه را در توان داریم به کار بندیم تا به دیگران اطمینان بدهیم که هیچ یک از انتظارات و پیامدهای دلخواه خود را در سناریوهای تهیه شده لحاظ نکرده ایم. و به اشتیاق فرار از اتهام پیش گویی های کام بخش، سعی می کنیم تا سناریوهایی با بدترین و هولناک ترین وضعیت ها را هم بیان کنیم. من این را باوری غلط می پندارم، اما نه به این خاطر که فکر می کنم در سرکوب امیدها و آرزوهای شخصی ناموفقیم، بلکه چون به دنبال کسب موفقیت در کار دیگری می گردیم. ما به تقلید از دانشمندان علوم دیگر در چشم اندازه هایی که از آینده ارائه می کنیم، مدعی عینیت گرایی و بی طرفی نسبت به ارزش ها هستیم و در واقع مهم ترین عاملی را که از ما انسانی خوب و آینده پژوهی قابل می سازد، انکار می کنیم. انکار می کنیم که نگران آینده هستیم در حالی که باید این گونه باشیم، و گرنه محکوم به آینده ای مخوف و هولناک خواهیم بود.

در ابتدا به دو هدف اشاره کردم، یکی توجیه سناریوهای هنجاری از آینده و دیگری بررسی دوباره جایگاه آینده پژوهی در میان سایر رشته های دانشگاهی. یک راهکار ممکن برای مرتبط کردن این دو هدف این است که با استفاده از نظرات پذیرفته شده درباره آنچه یک شاخه علمی را بنا می نهد، نشان دهیم که آینده پژوهی به راستی یک " علم" است، اما از آنجایی که ما انسان ها موجوداتی ذاتا خوب و عاطفه مند هستیم، به کمک توسعه سناریوهای هنجاری از این علم در جهت بهبود وضعیت ابنای بشر استفاده می کنیم. ما ممکن است آینده پژوهی را بر ستون های محکمی از دانش پذیرفته شده بنا نهیم و سپس بر اساس آن بگوییم که یک علم خوب باید علمی اخلاقی باشد. البته این استراتژی آن چیزی نیست که من دنبال می کنم.

به جای بنا کردن آینده پژوهی بر پایه های محکم علمی، که ناشی از موضعی تدافعی است، من به دنبال یک استراتژی تهاجمی می گردم. می خواهم نشان دهم که آنچه مبانی علم نامیده می شود تا چه حد ضعیف و متزلزل شده است. می خواهم به جای کشاندن آینده پژوهی به میان سایر علوم، نشان دهم که آنچه علوم انسانی نامیده می شود، چگونه به سوی آینده پژوهی رهسپار است.

علوم انسانی در بستر یک تغییر پارادایم حرکت می کند که باعث می شود این علوم هرچه بیشتر تابع کار آینده پژوهان باشد. سخن گفتن از تغییر پارادایم به خودی خود، کافی نیست و هیچ راه میانبری هم وجود ندارد که این روند واقعی را در حد جزئیات لازم نشان دهیم. منظورم همان روندی است که در رشته هایی نظیر مردم شناسی، روان شناسی، نقد ادبی، فلسفه و جامعه شناسی مشاهده می شود. قصد دارم نشان دهم که علوم انسانی نیاز به سناریوهای هنجاری را درک کرده و به اهمیت آن به عنوان یک ویژگی ممتاز فلسفه علم خود پی برده و در این مسیر حرکت می کند. با این وجود، درست هنگامی که این نیروهای کمکی از جانب علوم انسانی برای حمایت از آینده پژوهی گسیل می شوند، چقدر غم انگیز است که آینده پژوهان با عجله به سوی علوم دقیقه حرکت می کنند! و دقیقا به همین علت است که استراتژی تهاجمی را دنبال می کنم و نه استراتژی تدافعی را.
 

 


منبع:

اسلاتر، ریچارد و همکاران، نواندیشی برای هزاره نوین: مفاهیم، روش ها و ایده های آینده پژوهی، ترجمه عقیل ملکی فر، وحید وحیدی مطلق و سید احمد ابراهیمی، مرکز مطالعات و برنامه ریزی استراتژیک، موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی، تهران، ۱۳۷۸

منبع

طرز کار ماهواره

ماهواره وسیله سکو مانندی است که در مدار زمین میچرخد و ابزاری را با خود حمل میکند که از آنها برای مخابره اطلاعات و انجام مشاهدات استفاده میکند. برای اینکه ابزار به خوبی کار میکنند، ماهواره باید چیزهای مورد نیاز آنها را به طور کامل فراهم کند. موتور اصلی ماهواره ابتدا آن را در مدار صحیح قرار داده، سپس آن را به جایگاه پیش بینی شده اش هدایت میکند. ماهواره باید ابزار مخابره اطلاعات را در جهت های صحیحی نشانه گیری کند، نیروی خود را خود تامین کند، برای تماس مستمر با مرکز هدایت زمین ، آنتن رادیویی اش را بطرف زمین نشانه گیری کند، اجزاء تشکیل دهنده خود را در دمای مناسب قرار دهد و بالاخره سبک باشد اما در مقابل لرزش و شتاب پرتاب، نیروی مقاومت کافی را داشته باشد. ماهواره هایی که نیازمند نیروی بیشتری هستند از باله های خورشیدی که سطح آنها را سلولهای خورشیدی پوشانده اند استفاده میکنند. برای گرفتن انرژی خورشیدی باله ها را به طرف خورشید نشانه گیری میکنند. سلولهای خورشیدی با تبدیل نور آفتاب به الکتریسیته ، نیروی مورد نیاز ماهواره ها را تامین میکنند. بعضی از ماهواره ها از اجسام استوانه ای شکل چرخانی برخوردارند که سطح آنها را با سلولهای خورشیدی پوشانده اند. یک لایه نازک عایق کاری شده، دمای داخلی ماهواره را در حالت معتدلی نگه میدارد. این درحالی است که طرف رو به خورشید ماهواره خیلی گرم و طرف دیگر ماهواره که درسایه قرار دارد خیلی سرد میشوند. لایه براق عایق کاری شده نور آفتاب را منعکس میکند. علاوه بر موتور اصلی ، ماهواره از یک گروه موشک پیش برنده کوچک نیز برخوردار است که قادرند جهت ماهواره را عوض کنند. هنگامیکه ماهواره در یک مدار مرتفع، مخصوصا مدار زمین مرکز قرار دارد، نمیتوان آن را تعمیر کرد. انتظار میرود یک ماهواره تا  سال کار کند، بنابر این تمام قسمتهای آن را قبل از پرتاب آزمایش میکنند.برای بعضی از قسمتها ابزار یدکی درست میکنند.تا در صورت از کار افتادن یک قسمت در مدار،یدکی آن قسمت، جای آنرا پر کند.

اینتل ست 6
این گروه از ماهواره های مخابراتی جزء بزرگترین ماهواره های تجاری فعال محسوب میشوند. آنها در مدار زمین مرکز حرکت میکنند، و نیروی آنها توسط سلولهای خورشیدی تامین میشود.

intelsat

مطلب مرتبط: مدارهای ماهواره ای

بازگشت به نجوم و فیزیک

 

How a satellite works

A satellite is a platform orbiting the 

Earth and carrying instruments either for communication or for observation. It must supply everything the instruments need to do their work. The satellite's main engine puts it in the correct orbit and then moves it into position in that orbit – a position it must maintain. The satellite must also keep its instruments pointing in the right direction and its radio antenna pointing at the Earth in order to keep in touch with ground control. It must 

provide its own power and keep its instruments at the correct operating temperature. It needs to be light, but also strong enough to withstand the vibration and acceleration of launch. 

Satellites that need a lot of power have huge wing-like solar panels that are covered with solar cells and are kept facing the Sun. Solar cells provide power by converting sunlight into electricity. Some satellites have spinning cylindrical bodies covered with solar cells. A thin insulating blanket keeps the satellite's internal temperature steady, in spite of the fact that the side of the satellite facing the Sun gets extremely hot and the side in shadow is freezing cold. The insulation is shiny to reflect the Sun's rays. In addition to its main engine, the satellite has groups of small thruster rockets that can turn it around. Once a satellite is in orbit, especially in a high, geostationary orbit, it cannot be repaired. It is expected to work reliably for up to 10 years. All its parts are, therefore, thoroughly tested before launch, and some critical parts are duplicated in case one fails in orbit

اینفرارد امروز، ریموت کنترل‌های دیروز

"Infrared" یا اشعه‌ی فروسرخ، یک تابش الکترومغناطیسی با طول موج بیشتر از امواج مرئی و کوتاهتر از امواج رادیویی است. با توجه به اینکه رنگ سرخ طولانی‌ترین طول موج را دارد، تابش فروسرخ یا مادون‌قرمز دارای طول موجی بین تقریباً 750 نانومتر و 1 میلی‌متر است و از سه نوع فرآیند مغناطیسی برای ارسال داده‌های خود استفاده می‌کند.

با توجه به سهم امواج مادون قرمز از طیف رنگها، استفاده‌های کاربردی زیادی را می‌توان برای این امواج نام برد از جمله یافتن مقصد و رهگیری هدف در موارد نظامی، تنظیم دما از راه دور، استفاده در بی‌سیمها برای ارتباطات short-area، طیف بینی و پیش‌بینی وضعیت هوا.

تلسکوپ‌های فضایی ساخته‌شده با استفاده از فناوری مادون قرمز نیز در شاخه‌یی از نجوم به نام "نجوم فروسرخ" استفاده می‌شوند. این نوع تلسکوپها وارد قسمتها و مناطق گردوخاکی و غبارآلود فضا مانند ابرهای مولکولی می‌شوند و اشیا و اجرام با دمای پایین مانند سیاراتی که در فواصل دور به دور ستارگانی دیگر می‌گردند را شناسایی می‌نمایند و همچنین به یافتن اجرام و سیاراتی می‌پردازند که بر اثر انفجارهای فضایی، مدتها پیش از بین رفتند و تنها بقایایی اندک از خود بر جای گذاشتند.

در فناوری‌های هسته‌یی و اتمی نیز انرژیهای فروسرخ، ارتعاشات مولکولی را با ایجاد تغییر در قطبیت آنها از بین می‌برند و برای مطالعه‌ی حالتهای انرژی مولکولی، وضعیتی ثابت و پایدار ایجاد می‌کنند.

طیف‌بینی فروسرخ نیز سنجش میزان جذب و انتقال فوتونها در محدوده‌ی انرژی فروسرخ است که بر اساس شدت و فرکانس آنها انجام می‌شود.

 

تصویربرداری با Infrared

در تصویربرداری به کمک امواج فروسرخ، فیلترها سعی می‌کنند تا نزدیکترین طیف به این امواج را ضبط و ثبت کنند. دوربینهای دیجیتال نیز اغلب از بلاک‌کننده‌های Infrared استفاده می‌کنند. دوربین‌های دیجیتال ارزانتر و همینطور گوشی‌های تلفن همراه مجهز به دوربین که فیلترهای لازم برای کشف و ضبط طیفهای نزدیک به مادون قرمز را ندارند نیز این امواج را به صورت رنگ سفید درخشانی می‌بینند (برای امتحان، کنترل از راه دور تلویزیون خود را ضمن فشار دادن یک دگمه‌ی آن، به سمت گوشی تلفن همراهتان در حالت عکاسی بگیرید)

این نکته را به ویژه زمانی می‌توانیم بیان کنیم که از اشیایی نزدیک به محل‌های پر از اشعه‌ی مادون قرمز عکس می‌گیریم مانند فضای اطراف یک لامپ معمولی، در این حالت، دخالت اشعه‌ی مادون قرمز به وجود آمده، می‌تواند به پاک شدن صفحه‌ی کل تصویر بینجامد.

روش دیگری نیز وجود دارد که تصویربرداری با اشعه‌ی تراهرتز نامیده می‌شود که گرفتن تصاویر با استفاده از اینفرارد در فواصل دور یا امواجی است که یکای آنها به تراهرتز اندازه‌گیری می‌شود. البته نبودن منابع روشنایی، از لحاظ فنی تصویربرداری با امواج تراهرتز را از سایر انواع تصویربرداری‌ها دچار دشواری و پیچیدگی می‌کند.

البته نسخه‌های جدیدی که از نرم‌افزارها و دستگاههای تصویربرداری تراهرتز تهیه شده است، با توجه به تولید و عرضه‌ی طیف‌بینهای زمان‌بندی‌شده در کنار بسته‌های اصلی، بسیار جالبتر و قابل استفاده‌تر گشته‌اند.

 

Infrared و ارتباطات

انتقال داده‌ها از طریق امواج فروسرخ نیز در ابعاد مکانی کوچک و بین دستگاههای کامپیوتری دیجیتال و تلفنهای همراه یا PDAها (دستیارهای دیجیتال شخصی) مورد استفاده قرار می‌گیرد. اینگونه دستگاهها خود را با استانداردها و قوانینی که توسط IrDA (انجمن داده‌های اینفرارد) تطبیق می‌دهند و کار می‌کنند.

کنترلهای از راه‌دور و دستگاههای مطابق با استانداردهای IrDA از دیودهای ساطع‌کننده‌ی نور یا LED برای ساطع کردن امواج فروسرخ که توسط یک لنز پلاستیکی داخل نورافکنی کوچک و نازک کارگذاشته شدند استفاده می‌جویند. این نورافکنها، نوسان‌بندی شدند و وقتی روشن و خاموش می‌شوند، به تناسب، داده‌ها را رمزگذاری می‌نمایند.

دستگاه دریافت‌کننده‌ی امواج فروسرخ، از یک فتودیود با جنس سیلیکون استفاده می‌کند تا موج اینفرارد را به جریان الکتریکی تبدیل سازد. دستگاه دریافت‌کننده‌ی امواج، تنها به سیگنالهای پالس‌دهنده‌یی که مدام توسط Transmitter ساخته می‌شوند، پاسخ می‌دهد و امواج فروسرخی که به آرامی از نورهای محدود و کوچکی تغییر حالت می‌دهند را از صافی مخصوص خود می‌گذراند.

فناوری اینفرارد در ارتباطات برای استفاده در محل‌های کوچکی که تراکم افراد و جمعیت در آنها بالاست و بلوتوث یا سایر فناوری‌ها قادر به انتقال داده به شکلی مناسب نیستند بسیار مفید به نظر می‌رسد.

امواج فروسرخ یا Infrared از دیوارها عبور نمی‌کنند و در نتیجه در کار سایر دستگاههای اتاقهای مجاور دخالت نمی‌نمایند. اینفرارد رایج‌ترین فناوری استفاده‌شده در کنترلهای از راه دور دستگاههای مختلف است.

ارتباطات FSO، شاخه‌یی از فناوریهای تله‌کام هستند که از انتشار و تکثیر نور در فضاهای خالی برای انتقال داده و اطلاعات بین دو نقطه استفاده می‌کنند. این فناوری زمانی استفاده می‌شود که برقراری ارتباط فیزیکی بین دو نقطه‌ی مبدا و مقصد دریافت‌کننده‌ی اطلاعات مشکل و غیرممکن باشد. برای مثال در شهرهایی که راه‌اندازی سیستمهای کابل‌کشی فیبر نوری هزینه‌ی زیادی دربر خواهد داشت.

این فناوری همچنین در انتقال داده و اطلاعات بین فضاپیماها و ماهواره‌ها به کار گرفته می‌شود هرچند که در خارج از جو، سیگنالهای ارسالی دچار اندکی انحراف می‌شوند. علیرغم اینکه برقراری ارتباط اطلاعاتی در فواصل کوتاه و با حجم پایین اطلاعات توسط LEDها نیز مقدور است، این پیوندهای نوری، معمولاً از امواج اینفرارد لیزری استفاده می‌کنند.

در نتیجه، فناوری FSO با استفاده از امواج فروسرخ، یک روش بسیار ارزان برای برقراری اتصالات اطلاعاتی در فضاهای شهری با کارکرد بیش از 4 گیگابیت بر ثانیه استفاده می‌شوند و حتی قیمت آنها با قیمت خریداری فیبر نوری به تنهایی برابر است!

در پایان هم جا دارد اضافه کنیم امواج اینفرارد، نور لازم برای ارتباطات فیبر نوری را فراهم می‌کنند. این امواج، طول موجی با حداقل میزان انتشار 1.33 نانومتر و حداکثر میزان پراکنش نور 1.55 نانومتر دارند و در سیمهای سیلیسیومی بسیار استفاده می‌شوند.

منبع: ویکی پدیا

ترجمه: سید ایمان ضیابری

بهترین فن آوریهای خانگی سال 2006

هترین فن آوریهای خانگی سال 2006
 

به نظر می رسد که سال گذشته در زمینه ظهور وسایل جدید، نرم افزار و ابزار های الکترونیکی از رشد زیادی برخوردار بوده است.

لپ تاپ آپل( مک بوک) با استقبال بسیاری در اوایل سال 2006 روبرو شد در حالی که بسیاری از مردم مشتاقانه منتظر دستیابی به آخرین دستاورد میکروسافت یعنی سیستم عامل ویندوز ویستا بودند.

در رقابت برای دستیابی به بازار خرید های کریسمسی، هم سونی و هم نینتندو ابزارهای بازی کامپیوتری جدیدی را روانه بازار کردند.

بی بی سی از برخی از صاحب نظران تکنولوژی خواسته است تا بهترین فن آوریهای سال 2006 را برشمارند.

فریزر مک دونالد، سردبیر، مجله استاف

محصولی که در این سال خیلی بر سر زبان ها افتاد، پلی استیشن 3 سونی بود.

نسل تازه ای از فن آوری در بازیهای کامپیوتری، فن آوری سیستم پخش دی وی دی بلو-ری، فن آوری رسانه های خانگی ارتباطات بی سیم، برای خوانندگان مجله استاف، ابزارهایی شاخص محسوب می شود.

من اصولا بیشتر طرفدار نینتندو هستم و همیشه نسبت به پلی استیشن بدبین بوده ام، اما محصول تازه پلی استیشن واقعا عالی است. بازی که من بیشتر از همه به آن علاقمندم 'موتور استورم' است که واقعا جذاب است.

فن آوری به کار رفته در پلی استیشن 3 بسیار جالب است اما Wii نینتندو هم جایگاه خودش را دارد.

مارتین لینچ، سردبیر گیزمودو


خیلی از مردم تصور می کنند که تنها راه ورود به عصر فن آوری وضوح بالا خرید یک تلویزیون پلاسما یا ال سی دی با وضوح بالا است اما راه جایگزینی هم وجود دارد: پروژکتور با وضوح بالا.

در واقع این تنها راهی است که می توان احساس در سینما بودن را با استفاده از کامپیوتر، پخش کننده های دی وی دی، بازیهای کامپیوتری و گیرنده های برنامه های تلویزیونی داشت.

گذشته از همه این ها، چرا باید 1300 پوند برای خرید یک تلویزیون 42 اینچی به شکل قاب تابلو پرداخت در حالی که با همان پول می توان به قاب تصویری 4.5 متری با کیفیت عالی دست یافت.

یکی از خوش ظاهر ترین محصولات این سال، پروژکتور وضوح بالای اینفوکس بود. این شرکت به خوبی می داند که پروژکتورهای مشتری پسند چگونه باید به نظر بیایند: براق، خوش نما و با قالب سیاه رنگ.

خوش ظاهری این پروژکتور با کارآیی خوب هم همراه است، تصاویری که پخش می کند کاملا واضح و کیفیت رنگ آنها مانند سینما است.

به علاوه اصلا مهم نیست که اتاق نشمین شما چقدر باشد، با این پروژکتور شما می توانید تصویری به بزرگی 36 اینچ تنها از فاصله یک متری داشته باشید وبعد هم آن را زیر بغل تان بگیرید و هر جایی دلتان خواست با خودتان ببرید.

کتی لی ، سردبیر شینی شینی

نینتندو Wii شاید وسیله موفق سال 2006 بود.

بهترین مشخصه ابزارهای بازی کامپیوتری نینتندو آن است که همه می توانند با آن بازی کنند در حالی که با Xbox پلی استیشن سونی شما باید یک بازی کننده حرفه ای باشید.

موفقیت نینتندو در سال 2006 سبب شد که در بازار ابزارهای بازی کامپیوتری موقعیت بهتری به دست آورد. البته شاید پلی استیشن 3 در سال بعدی موفق باشد

جینا تراپانی، سردبیر لایف هکر

 

با کامپیوترهای آپل که حالا از تراشه اینتل استفاده می کنند، اکنون دست یافتن به کامپیوتری که بتواند همزمان از سیستم عامل مک و ویندوز استفاده کند به واقعیت بدل شده است.

بوت کمپ آپل به کاربران اجازه می داد که هر زمان که بخواهند بین دو سیستم عامل OS X و سیستم عامل ویندوز یکی را انتخاب کنید. اما مشکل این بود که برای تبدیل یکی به دیگری وبه عبارتی حرکت بین دو سیستم عامل بایستی دستگاه ری بوت (reboot) می شد.

اکنون با "پارالل دسکتاپ" کاربر اپل می تواند هر دو سیستک عامل را همزمان آماده داشته باشد و به سادگی بین این دو بدون خاموش و روشن کردن و یا ری بوت دستگاه، حرکت کند.

به این ترتیب بسیاری از مردم برای استفاده همزمان از قابلیتهای سخت افزار آپل و نرم افزار ویندوز راه حل خوبی یافته اند.

جیمز بچینور-کولینز، سردبیر مجله T3

فن آوری منتخب من در سال 2006، ابزار بازی نینتندو است که علاقمندی بسیاری از کسانی را که پیش از این به بازیهای کامپیوتری توجه چندانی نشان نمی دادند، برانگیخته است.


ابزار بازی نینتندو، فقط سریع تر یا دارای گرافیک بهتر نیست بلکه نسل جدیدی از بازیهای ویدئویی است.

من تصور می کنم این ابزار همتای پلی استیشن3 و اکس باکس باشد. در حالیکه سونی و میکروسافت به راه دیگری رفته اند، نینتندو مسیر دیگر را برگزیده است و من واقعا معتقدم که سونی و میکروسافت از نینتندو عقب خواهند افتاد.