سفری به دنیای آینده - قسمت دوم

فلسفه کشف و مطالعه روندهای تکنولوژی

جیمز دتیور خاطرنشان می‌کند که آینده احتمالا" از تعامل چهار مولفه پدید می‌آید: رویدادها، روندها، تصویرها [از آینده ]، واقدامات (۷). وی ابتدا روندها را به سه دسته تقسیم می‌کند: روندهایی که استمرار گذشته و حال هستند؛ روندهای کم و بیش ادواری؛ و روندهای نوظهور. سپس در تشریح روندهای نوظهور می‌نویسد:

آینده ممکن است آبستن اموری باشد که از هر حیث نو بوده و پیش از آن هرگز به تجربه بشری در نیامده باشند. چنین روندهایی را بهتراست "مسائل نوظهور" بنامیم. اینها مسائلی هستند که احتمال بروز آنها در آینده وجود دارد، اما اکنون به سختی قابل مشاهده‌اند و در گذشته هم موجود نبوده‌اند. بسیاری از آینده‌پژوهان استدلال می‌کنند که مهمترین روندها، همین مسائل نوظهور‌اند که عمدتا" پیامد مستقیم یا غیرمستقیم تکنولوژی‌های جدید هستند. روش‌های شناسایی مسائل نوظهور کاملا" با روش‌های پیش‌بینی سایر روندها متفاوت است.(۸)


او این نکته را هم اضافه می‌کند که:

در این زمان تجارب شخصی ما و کانون توجه نظام‌های آموزشی شدیدا" و تنها بر مدار روند‌های نوع اول و دوم می‌چرخد. پس اگر این عقیده آینده‌پژوهان درست باشد که برای درک و شناخت سی سال آینده و پس از آن ، مهمترین روندها همان روند‌های نوع سوم یا مسائل نوظهور هستند، در این صورت بیشتر مردم برای پیش‌بینی موثر آینده با مشکل روبرو خواهند بود(۹).

کشف و مطالعه روند‌های تکنولوژی، یا آنچه که به بیان دقیقتر "تجزیه و تحلیل روند‌های تکنولوژی" نامیده می‌شود، یکی از سه روش رسمی "پیش‌بینی تکنولوژی" است.

شایان یادآوری است که پیش‌بینی یا آینده‌پژوهی به‌طور کلی سه‌روش دارد:

            ۱) سناریوسازی
            ۲) تجزیه و تحلیل روندها
            ۳) روش دلفی (۱۰)


در بعضی از ادبیات‌ آینده‌پژوهی‌ تقریبا" به ۱۰۰ تکنیک‌ پیش‌بینی اشاره شده است (۱۱).

پیش‌بینی تکنولوژی یعنی مطالعه هدفمند آینده از منظر تکنولوژی (آینده فرد، آینده سازمان، آینده یک ملت، یا آینده جامعه بشری). آنچه ما را به انواع پیش‌بینی‌ها ترغیب می‌کند، این است که "اقدامات امروز ما آینده را شکل می‌دهند" و نکته کلیدی همین جا است. پرفسور ارنست براون می‌نویسد:

پیش‌بینی کوششی است برای شناسایی تأثیرات مختلفی که تصمیم‌ها و اقدامات فعلی ما را بر آینده خواهد داشت. ما آینده را به این منظور پیش‌بینی می‌کنیم که چگونگی شکل‌دهی آن را به نحو مطلوب دریابیم.(۱۲)

این فلسفه کلی هر نوع پیش‌بینی است؛ اما چه ارتباطی با فلسفه پیش‌بینی تکنولوژی دارد؟

ما می دانیم که تکنولوژی تغییر می‌کند و توسعه می‌یابد، اما محل و جزئیات این توسعه را نمی‌دانیم. با این وجود خوب نیست بگوییم که نمی‌توانیم تغییر و توسعه تکنولوژی را بفهمیم . . . . . . اقدامات ما بر آینده تأثیر می‌گذارند و حتی آن را شکل می‌دهند. بنابراین باید از خود بپرسیم که این تغییر چگونه خواهد بود؟ [به‌عنوان مثال ]اگر قرار است تکنولوژی جدیدی را عرضه کنیم باید بیاندیشیم که تا چه حد در بازار موفق خواهد بود و با محیطی که در آن عرضه می‌شود چه رابطه‌ای برقرار خواهد کرد؟( ۱۳)

به‌نظر می‌رسد که مسئله باید از این پیچیده‌تر باشد و اتفاقا" چنین است. تکنولوژی با کسب و کارهای ما، شیوه زیست ما، مشاغل ما، سلامتی ما، طرز آموزش و یادگیری ما، دفاع و امنیت ما، و مهمتر از همه با فرهنگ ما تعامل دارد. پیشرفت‌های برجسته تکنولوژی (که ما آنها را شوک‌های تکنولوژی می‌نامیم) موجودیت فردی و اجتماعی ما را تکان داده و حتی گاهی تهدید می‌کند. بنابراین وقتی این شوک‌های احتمالی را به قدر ممکن و به‌گونه‌ای نظام‌مند پیش‌بینی می‌کنیم، احتمال "غافلگیری" شهروندان، سازمانها و جامعه به‌طور محسوسی کاهش می‌یابد. وانگهی پیش‌بینی‌های اصولی در حکم "قطب‌نما" هستند و به مردم، سازمانها و دولتها کمک می‌کنند تا مسیر درست را در دنیای پیچیده امروز بیابند؛ و هر کس که مسیر درست زندگی را تشخیص دهد می‌تواند به کفایت خود افتخار کند.

خوب است این نکته اجرایی را هم اضافه کنیم که پیش‌بینی تکنولوژی را "متخصصان امر" انجام می‌دهند؛ اما ببینیم که منظور از متخصصان امر چه کسانی هستند. آندی هاینز در این‌باره به نکته مهمی اشاره می‌کند:

کسی که در یک زمینه متخصص است لزوما" در مورد آینده آن زمینه متخصص نیست! یک موسیقیدان حرفه‌ای ممکن است هیچ معرفت مفیدی نسبت به آینده موسیقی نداشته باشد، و یک مهندس معماری شاید نتواند هیچ حرف سودمندی درباره آینده معماری بزند. در بسیاری از حوزه‌ها، بهترین پیش‌بینی‌ها را کسانی انجام داده‌اند که در آن حوزه‌ها متخصص نبوده‌اند.( ۱۴)

وی نظر خود را با اشاره به مثال‌های متعددی اثبات می‌کند تا دستگاههای سیاستگذار دولتی که بیشترین متقاضی پروژه‌های پیش‌بینی تکنولوژی هستند بیراهه نروند. به زبان ساده، متخصص امر در پیش‌بینی تکنولوژی کسی است که در پیش‌بینی تکنولوژی متخصص است و در این زمینه حسن‌شهرت دارد. هاینز یک چک‌لیست مفید و آموزنده پیشنهاد می‌کند که براساس آن می‌توان پیش‌بینی‌های تکنولوژی را که توسط افراد یا سازمان‌های مختلف انجام می‌شوند ارزشیابی نمود (۱۵ ).

 

چک‌لیست برای بررسی و ارزشیابی یک پیش‌بینی تکنولوژی


۱. نویسنده(گان): صلاحیت و شهرت نویسنده یا موسسه در چیست؟ آیا جهت‌گیری خاصی دارد؟ چقدر متعصب است؟ آیا با چیزی مخالف است؟

۲. روش: آیا از یک روش رسمی(مثل دلفی، تجزیه وتحلیل روندها، یا سناریوسازی) استفاده شده است؟

۳. پیش‌فرضها: پیش‌فرض‌های پایه‌ای(باورها و نگرش‌هایی که بر پیش‌بین حاکم‌اند) چه هستند؟ صریح هستند یا ضمنی؟

۴. افق زمانی: آیا پیش‌بینی درافق زمانی مشخصی انجام شده، یا می‌توان افق زمانی آن را تشخیص داد؟

۵. پیش‌بینی‌ها: موارد خاصی که پیش‌بینی شده‌اند کدامند؟

۶. رویدادهای راهنما: آیا در پیش‌بینی به رویدادهای ویژه‌ای اشاره شده است که با نگرش به آنها بتوان خط سیر پیش‌بینی را دنبال کرد؟

۷. توانمندی‌های کلیدی: آیا به این موضوع پرداخته شده است که چه توانمندی‌های کلیدی باید در دسترس جامعه قرار گیرند تا پیش‌بینی تحقق یابد؟

۸. اقلام فراموش شده: آیا مواردی هست که نویسنده (گان) از آنها غافل شده باشد ـ مثلا" یک نیروی اجتماعی کلیدی، یک تکنولوژی رقابتی، یک بازیگر جدید، یا یک پیش‌فرض پنهان؟

۹. تعابیر: تعابیر و اشارات پیش‌بینی برای شما، سازمان شما یا جامعه شما چیست؟ آیا کمکی به شکل‌گیری یا ارتقای استراتژی‌ها، سیاست‌ها و اقدامات امروز شما می‌کند؟

۱۰. ارزیابی: آیا روشن است که نویسنده چگونه از حال به آینده می‌رسد؟

 



یافته‌ها و توصیه‌های ضمنی این پیش‌بینی برای ایران اسلامی

گزارش حاضر با برجسته‌سازی چهار تکنولوژی مواد، بیوتکنولوژی، نانوتکنولوژی و تکنولوژی اطلاعات (به‌عنوان تکنولوژی‌های کلیدی شکل‌دهنده جهان تا سال ۲۰۱۵)، طیف وسیعی از پیشرفت‌ها و توسعه‌های احتمالی را در گستره این تکنولوژی‌ها پیش‌بینی می‌کند. بنابراین به‌ویژه می‌تواند برای سیاستگذاران ملی صنعت و تکنولوژی و رهبران سازمان‌های صنعتی و تحقیقاتی کشور که با تعیین "اولویت‌های توسعه تکنولوژی" سروکار دارند، مفید باشد. طراحان نظام آموزشی کشور نیز می‌توانند از آن برای پرورش و شفاف‌سازی "چشم‌انداز بلندمدت آموزش کشور" استفاده کنند. به‌نظر ما تأکید خاص بر این پیش‌بینی یا هر پیش‌بینی وارداتی دیگر ـ به‌عنوان مبنای تعیین اولویت‌های ملی توسعه تکنولوژی ـ نادرست است و می‌تواند به نتایج غلطی بیانجامد؛ اما این پیش‌بینی را می‌توانیم یک مثال تلقی کنیم و براساس آن بپرسیم که ایران اسلامی در دو دهه آینده باید توسعه کدام تکنولوژی‌ها را در اولویت قرار دهد؟

در نگاه اول می‌توان استدلال کرد که چون چهار تکنولوژی مورد بحث در این گزارش، آینده جهان را شکل می‌دهند ایران اسلامی بدون هیچ گزینشی باید به همه آنها بپردازد. این رویکرد را در مالزی "ایده‌آلیسم تکنولوژی" می‌نامند (۱۶). ثمره این ایده‌آلیسم احتمالا" چیزی جز سرخوردگی ملی در آینده نخواهد بود، چون بعید است که یک کشور رو به توسعه، با امکانات و منابع محدود، بتواند هم‌زمان در چندین جبهه گسترده تکنولوژی نو با موفقیت وارد عمل شود. آیا می‌توانیم صرفا" به گزینش یک یا مثلا" دو تکنولوژی برجسته اکتفا کنیم و در عین حال به آینده تکنولوژیکی کشور امیدوار باشیم؟ این رویکرد که "تخصص‌گرایی" نامیده می‌شود، تا حد زیادی با عقل سلیم سازگار است (به‌عنوان مثال، کوبا بیوتکنولوژی را برگزیده است)؛ اما کدام تکنولوژی یا تکنولوژی‌ها؟ پاسخ این سوال بسیار حساس است؛ چون باریک‌کردن مسیر توسعه تکنولوژیکی کشور، به‌ویژه اگر مصالح نسل‌های آینده را درنظر بگیریم، نمی‌تواند خالی از مخاطرات جدی باشد. رویکرد بینابین این است که ایران اسلامی در حوزه‌های گزینش شده‌ای از هر چهار تکنولوژی سرمایه‌گذاری کند. خوشبختانه زیرساخت تکنولوژیکی کشور به اندازه‌ای گسترده است که با اتخاذ راهکارهای سیاستی درست و تخصیص اصولی منابع، به‌خوبی می‌تواند پذیرای این رویکرد باشد. با توجه به همین امر بعضی صاحبنظران معتقدند که توسعه تکنولوژیکی کشور ما کند ولی گسترده خواهد بود( ۱۷). ولی کدام حوزه‌ها را باید برگزید؟

قبل از پاسخگویی به ‌سوال بالا باید یادآوری‌ کنیم که در پیش‌بینی حاضر، بیوتکنولوژی از برجستگی خاصی برخوردار است و تأکید می شود که دهه‌های نزدیک آینده در استیلای بیوتکنولوژی خواهد بود. بیوتکنولوژی نویددهنده یک انقلاب فراگیر در حیات موجودات زنده است، که به‌ویژه با مقوله استراتژیک "غذا" سر و کار دارد. کشوری مثل ایران اسلامی که در آینده نزدیک احتمالا" جمعیتی بالغ بر ۱۰۰ میلیون نفر خواهد داشت، باید با حساسیت ویژه‌ای به بیوتکنولوژی نگاه کند. غذاهای بیولوژیک به روش اصلاح ژنتیک تولید می‌شوند و وارد کردن این‌گونه غذاها از خارج می‌تواند متضمن مخاطرات جدی برای سلامتی نسل‌های انسانی کشور باشد. این بدان معناست که بیوتکنولوژی در میان چهار تکنولوژی برجسته از اهمیت استراتژیک مضاعفی برخوردار است.

حال به سوال اصلی بازگردیم: کدام حوزه‌های مطرح شده دراین پیش‌بینی برای کشور ما از اهمیت بیشتری برخوردارند؟ اخیرا" انجمن آینده جهان (که یکی از دو قطب مطرح آینده‌پژوهی در جهان است)، در یک هم‌اندیشی بزرگ از آینده‌پژوهان پرسید که کدام حوزه‌های تکنولوژیکی تا ۱۰ سال آینده بیشترین تأثیر را بر کسب و کارها دارند؟ (۱۸). در واقع، نگاه این پیش‌بینی نگاه اقتصادی و تجاری بود و کاری به مسائل امنیتی و نظامی نداشت. نتیجه این پیش‌بینی، برجسته شدن ۱۰ حوزه تکنولوژیِ محوری ـ به‌ترتیب اولویت ـ بود که کم و بیش در لابلای پیش‌بینی حاضر نیز مطرح شده‌اند. کادر ذیل این تکنولوژی‌ها را فهرست کرده است.

 



۱۰ حوزه تکنولوژیکی‌محوری که تا ۱۰ سال آینده کسب و کارها را متحول خواهند کرد

۱۰. تکنولوژی‌‌های آموزشی‌ـ‌تفریحی، شامل برنامه‌های کامپیوتری که هم جنبه آموزشی و هم جنبه تفریحی دارند.

۹. وسایل نقلیه چندسوختی

۸. تکنولوژی‌های تشخیص پزشکی

۷. فرآورده‌ها و خدمات ضدپیری

۶. ساخت وتولید هوشمند

۵. مینیاتوری‌سازی (برپایه نانوتکنولوژی)

۴. تلویزیون‌های دیجیتالی بسیار شفاف

۵. منابع انرژی بسیار چگال

۲. اَبرمَواد (سوپرماتریال)

۱. نقشه‌برداری ژنتیک


توضیح: ترتیب معکوس شماره‌ها مانند متن اصلی است.


آنچه ما می‌توانیم به این فهرست اضافه کنیم تکنولوژی‌‌های مربوط به آب است. پیش‌بینی حاضر تأکید می‌کند که منابع طبیعی، به‌ویژه آب، در آینده نزدیک بسیار بحران‌زا خواهد بود. ضمنا" مایلیم اضافه کنیم که تأکید خاصی بر تکنولوژی‌های آموزشی‌ـ تفریحی داریم که هم مددکار کشور درتوسعه منابع انسانی و پرورش هوش ملی و هم منبع سرشار تولید ثروت در آینده نزدیک هستند.

در حوزه‌های تکنولوژیکی مربوط به مسائل نظامی، قبل از هر چیز توجه خواننده را به تهدیدهای ناشی از توسعه سلاح‌های میکروبی معطوف می‌کنیم. از این مورد که بگذریم، باید گفت که حوزه ساخت و تولید وسایل و سیستم‌های نظامی در آستانه یک تحول شگرف است که مولود نانوتکنولوژی و توسعه سیستم‌های ساخت و تولید چالاک است. هر صاحبنظری که پیش‌بینی حاضر را با دقت مطالعه کند قطعا" به این نتیجه می‌رسد که قرن بیست و یکم، قرن نانوتکنولوژی به‌معنای عام (نانومواد، نانوبیوتکنولوژی، الکترونیک مولکولی، تراشه‌های بسیار ریز) و چیده‌مانی اتم‌به‌اتم و مولکول به مولکولِ مواد، قطعات و سیستم‌ها (نانوتکنولوژی به‌معنای خاص) است، که اهمیت تعیین‌کننده‌ای به‌ویژه از دیدگاه نظامی دارد. نانوتکنولوژی در ترکیب با تکنولوژی مواد هوشمند، نه‌تنها ابعاد سلاحها و تجهیزات نظامی را به‌گونه محسوسی تقلیل می‌دهد، بلکه نویددهنده ظهور حسگرهای کوچکی به‌اندازه زنبور و مگس است که می‌توانند به‌راحتی پرواز کنند. نصب این حسگرها در لایه لباس، در روکش انواع وسایل مصرفی، و در هر جای غیرقابل رویت اتاق کار یا منزل نیز میسر است. منظور ما به‌طور خاص، برجسته‌سازی توانمندیها و پیامدهای اطلاعاتی این حسگرها است.

یکی دیگر از روندهای مهم در حوزه‌های نظامی، توسعه روزافزون وسایل پرنده بدون سرنشین (پهپاد) است. تکنولوژی گلوگاهی در این گونه پرنده‌ها، تکنولوژی باتری‌های بسیار چگال و پردوام است که در پیش‌بینی حاضر با حساسیت خاصی بر آن تأکید می‌شود.

 


جمع‌بندی

زنده‌یاد عبدالاسلام از قول گیلبرت ـ ریاضیدان نامی ـ نقل می‌کند که "ما باید بدانیم، ما خواهیم دانست". انقلاب جهانی تکنولوژی در راه است و ما باید بتوانیم در این انقلاب مشارکت کنیم، ما خواهیم توانست (انشا ا...) . هر چه به کوره آتشفشانی این انقلاب نزدیکتر شویم، عدم قطعیت‌ها افزایش یافته و سیاستگذاری و برنامه‌ریزی بلندمدت نیز دشوارتر می‌شود. در چنین شرایطی پیش‌بینی آینده، به‌ویژه پیش‌بینی تکنولوژی، از اهمیت خاصی برخوردار می‌شود.

ما امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند نهادها و مراکزی هستیم که مسئول پایش و پیش‌بینی دائمی تغییرات و توسعه‌‌های تکنولوژی باشند. درغیر این صورت ممکن است به سهولت غافلگیر شویم. ما منتظر روزی هستیم که ایران اسلامی صاحب یک "وزارت آینده" باشد.


 



مراجع

[۱] ریچارد اسلاتر و همکاران، " نو اندیشی برای هزاره نوین: مفاهیم، روش ها و ایده های آینده پژوهی"؛ ترجمه عقیل ملکی فر، وحید وحیدی مطلق، سید احمد ابراهیمی، مرکز مطالعات و برنامه ریزی استراتژیک، موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی، ۱۳۷۸
این کتاب، یکی از تازه‌ترین مراجع ارزنده آینده‌پژوهی است که با مشارکت جمعی از معروف‌ترین آینده‌پژوهان نوشته شده، و پیرامون فلسفه و مبانی نوین‌ آینده‌پژوهی در قرن حاضر بحث می‌کند.

[۲] همان.

[۳] همان.

[۴] همان.

]5[ Edward Cornish; “The Study of the Future: An Introduction To the Art and Science of Understanding And Shaping Tomorrow’s World”; Published by World Future Society; USA: 1977;P 76.

این کتاب که به الفبای آینده‌پژوهی معروف شده‌، یکی از ۵۰ مرجع برگزیده این رشته است که به اهتمام ادوارد کورنیش، بنیانگذار انجمن آینده جهان (http://www.wfs.org) در آمریکا نگاشته شده است.

[۶] ر.ک. مرجع [۱].

[۷] جیمز دیتور؛ "آینده‌پژوهی به‌عنوان دانشی کاربردی"؛ ترجمه سیداحمد ابراهیمی، عقیل‌ملکی‌فر؛ فصلنامه رهیافت، شماره ۲۰، بهار ۱۳۷۸.

[۸] همان.

[۹] همان.

]10[. Andy Hines; “A Checklist for Evaluating Forecasts”; in the “Exploring Your Future”; Published by World Future Society; USA: 2000; P 84.

[۱۱] پرفسور ارنست براون؛ "ارزیابی و پیش‌بینی تکنولوژی"؛ ترجمه علیرضا بوشهری، عقیل‌ملکی‌فر؛ انتشارات کرانه علم؛ ۱۳۷۹
                                                          http://technologyincontext.blogspot.com 


[۱۲] همان.

[۱۳] همان.

[۱۴] مقاله اشاره شده در مرجع ۱۰.

[۱۵] همان.

[۱۶] وزارت علوم، تحقیقات و محیط زیست مالزی، "توسعه تکنولوژی صنعتی، یک برنامه اقدام ملی". این سند آموزنده در واقع استراتژی توسعه تکنولوژی مالزی در دهه ۱۹۹۰م است که به اهتمام کمیته تکنولوژی نو وابسته به کمیسیون صنعت شورای پژوهش‌های علمی کشور ترجمه و توزیع محدود شده است.

[۱۷] منصوری، رضا؛ "ایران ۱۴۲۷"، انتشارات طرح نو، ۱۳۷۹.

[۱۸] مرجع ۱۰، صفحات ۶۷ تا ۷۱ را ببینید.
منبع:http://www.vahidthinktank.com/articles/19.htm

سفری به دنیای آینده- قسمت اول

عقیل ملکی فر، وحید وحیدی مطلق

تهران، ۲۵ مهر ۱۳۸۳
 

 




 

امام امیرالمومنین (ع): همه آینده‌ها نزدیک است.

غررالحکم، ۶۰/۲۴

 

اشاره:

انقلاب جهانی تکنولوژی با تغییرات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فردی در سراسر جهان همراه است. همچون انقلابهای کشاورزی و صنعتی در گذشته، این انقلاب تکنولوژی نیز از پتانسیل دگرگون سازی کیفیت زندگی و طول عمر، متحول سازی کار و صنعت، تغییر و تبدیل ثروت، جابجایی قدرت درسطح ملتها و دردرون ملتها، و افزایش تنش و تعارض برخورداراست. پیامدهای انقلاب یاد شده بر سلامتی بشر شاید شگفت آورترین آنها باشد. چرا که خط شکنی های علمی کیفیت و طول زندگی انسان را به مراتب بهتر خواهد کرد. بیوتکنولوژی نیز ما را قادر خواهد ساخت ارگانیزم های زنده از جمله خودمان را شناسایی نموده، چگونگی فعالیتشان را درک کنیم. آنها را دستکاری کرده، بهبود بخشیده و تحت کنترل در آوریم. تکنولوژی اطلاعات امروزه به ویژه در کشورهای توسعه یافته تحولات انقلابی برای زندگی ما به ارمغان آورده و خود عامل توان آفرین عمده ای برای سایر روندها به شمار می رود. تکنولوژی مواد، تولید محصولات، قطعات و سیستم های ارزان تر، هوشمند تر، چند منظوره، سازگار با محیط زیست، ماندگارتر، و سفارشی تر را میسر خواهد ساخت. علاوه بر این مواد هوشمند، ساخت و تولید چالاک و نانو تکنولوژی شیوه تولید وسایل را متحول ساخته و توانمندی های آنها را بهبود می بخشد. انقلاب تکنولوژی از حیث اثرات جهانی اش یکسان عمل نخواهد کرد و بسته به میزان استقبال از آن، سرمایه گذاری و مسائل متعددی همچون بیو اخلاق، حریم خصوصی، نابرابری اقتصادی، تهاجم فرهنگی، و واکنش های اجتماعی نقش های متفاوتی ایفا خواهد نمود. اما راه بازگشتی وجود ندارد، چون برخی جوامع فرصت را غنیمت شمرده از انقلاب یاد شده سود برده و پدیده جهانی شدن محیط زندگی همه جوامع را دستخوش تغییر خواهد کرد. آنچه در زیر می خوانید پیشگفتار نسخه فارسی کتاب انقلاب جهانی تکنولوژی است.


علاقه مندان به تهیه نسخه فارسی کتاب می توانند به آدرس زیر مراجعه کنند:

http://www.fara.ir/index.php?target=bekhan&function=viewBook(1100373)

 

علاقه مندان به مطالعه نسخه انگلیسی کتاب می توانند به آدرس زیر مراجعه کنند:

http://www.rand.org/publications/MR/MR1307/

 



مردم معتقدند که سفر‌های "مکانی" غم‌ها را دور می‌کند و خستگی‌ها را می‌کاهد، اما سفر‌های "زمانی" چطور؟ وقتی همراه با انبوه تاریخ‌نگاران پا به دنیای گذشته می‌گذاریم با وقایعی روبرو می‌شویم که گاهی ما را شاد می‌کنند و گاهی غمگین؛ اما هرگز نمی‌توانیم آنها را تغییرداده یا جرح و تعدیل کنیم. به‌عکس، زمانی که با معدود آینده‌پژوهان به دنیای آینده سفر می‌کنیم درست مثل این است که از خوابی سنگین اما پر از رویا بیدار می‌شویم؛ رویا‌هایی امید‌بخش و نیروزا و رویا‌هایی نگران‌کننده و دلهره‌زا. اگر بتوانیم به این رویاها اعتماد کنیم تصویر‌هایی از آینده در ذهن ما شکل می‌گیرد که به تصمیم‌ها و اقدامات امروز ما جهت می‌دهد و به آنها معنای ویژ‌ه‌ای می‌بخشد.

کتاب انقلاب جهانی تکنولوژی به اندازه یک سفر کوتاه شما را به آینده می‌برد و با چشم‌اندازی از جهان در حدود سال ۱۴۰۰ ه‍.ش آشنا می‌کند. در این آینده‌گردی باید عینک تکنولوژی به چشم بزنید و دنیای ۱۴۰۰ را از پشت این عینک ببینید. آماده باشید که وارد دنیای آینه‌ای می‌شوید!

آلیس، قهرمان قصه کودکانه "آلیس در سرزمین عجایب"، دختری شاد بود که روزها با گربه‌های کوچکش بازی می‌کرد و هیچ دغدغه‌ای نداشت. یک روز به سرش زد که از تاقچه اتاق بالا برود و خود را در آینه‌ای که آنجا بود ببیند، اما چیزهایی که در آن سوی آینه می‌دید با آنچه در این سو مشاهده می‌کرد به کلی متفاوت بود. کنجکاوی کودکانه‌اش او را برانگیخت تا وارد دنیای آینه‌ای شود. دنیایی که زنبورهایش به اندازه فیل بودند و کسی که می‌خواست جلو برود باید رو به عقب حرکت می‌کرد. دنیای آینه‌ای به معنای واقعی کلمه "باژگونه" بود و دخترک باید ماجراهای بسیاری را پشت سر می‌گذاشت تا با این دنیا خو بگیرد و بر اضطراب کودکانه‌اش غلبه کند.

انقلاب جهانی تکنولوژی، که تا سال ۲۰۱۵ م از راه خواهد رسید و گوشه‌هایی از آن در این کتاب ترسیم شده است، ما را به یک دنیای آینه‌ای می‌برد که بسیاری از جنبه‌های آن برای ما بیگانه است و ما را مضطرب می‌کند. با مطالعه این کتاب فرصت داریم پیشاپیش برای مدتی در این دنیا بگردیم، آن را لمس کنیم، با آن خو بگیریم و وقتی به دنیای واقعی باز می‌گردیم از خود بپرسیم که اگر قرار است به سمت چنین آینده (یا آینده‌هایی) برویم ، تکلیف امروز ما چیست؟ شناختی که از این طریق به‌دست می‌آید به قول وندل بل "تنها معرفت قابل اتکا و سودمند است(۱) که براساس آن می‌توانیم با آمادگی بیشتری به استقبال آینده برویم.

کتاب حاضر از منظر تکنولوژی به آینده نگاه می‌کند. نویسندگان آن معتقدند که انقلاب جهانی تکنولوژی از پیشرفت‌های تعیین‌کننده نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی، تکنولوژی مواد و هم‌افزایی آنها با تکنولوژی اطلاعات ناشی می‌شود. همچنین خاطرنشان می‌کنند که دو دهه آینده در استیلای بیوتکنولوژی خواهد بود. نویسندگان می‌کوشند تا خطوط کلی و اصلی پیشرفت‌ها ـ و به تعبیری "روندها"ی حاکم بر این تکنولوژی‌ها ـ و تعاملات آنها با یکدیگر را کشف کرده و تأثیرات و عواقب احتمالی این روندها را در برابر نگاه خوانندگان (به‌ویژه سیاستگذاران ارشد) قرار دهند. اگر آینده به‌گونه‌ای باشد که در این گزارش ترسیم شده است، بشریت باید منتظر رویدادهای بسیار غافلگیرکننده‌ای باشد.

 

درباره مجری این مطالعه

این مطالعه به اهتمام مرکز سیاست تکنولوژی وابسته به موسسه رند (http://www.rand.org) انجام شده است. خود این موسسه یکی از زیر مجموعه‌های پژوهشگاه ملی تحقیقات دفاعی آمریکا است که بودجه‌های آن را دولت فدرال تأمین می‌کند و از سوی وزارت دفاع، ستاد مشترک نیروهای مسلح و سازمان‌های دفاعی آمریکا پشتیبانی می‌شود. آن‌طور که وندل بل می‌نویسد، موسسه رند را ژنرال اچ.اچ آرنولد ـ معروف به پدر نیروی هوایی آمریکا ـ در سال ۱۹۴۵ م تاسیس کرده است(۲). هدف وی این بود که یک زیرساخت تفکری قوی برای نیروی هوایی کشورش به‌وجود آورد که وظیفه اصلی‌اش توسعه "تفکر منظرساز" به‌ویژه از دیدگاه تکنولوژی باشد. بل از قول شخصی به‌نام دیکسون نقل می‌کند که این موسسه در میان تمام موسسات، مراکز و سازمان‌هایی که کار فکری می‌کردند و بعدها به‌عنوان "اندیشکده" شناخته شدند به یکی از موثرترین و با نفوذترین آنها تبدیل شد.

بیشتر دستاوردهای این موسسه مثل انتخاب سیاست‌ها، استراتژی‌ها، توصیه‌ها، هشدارها، طرح‌های بلندمدت، پیش‌بینی‌ها و ایده‌های جدید، به‌نحوی از انحا متضمن تفکر آینده‌نگرانه بود. در حدود سال ۱۹۷۰ ، موسسه رند پروژه‌های غیرنظامی را نیز تا حدی به فعالیت‌های خود اضافه کرد که در حدود یک سوم فعالیت‌های آن‌را شامل می‌شد. پژوهشگران رند تکنیک‌‌هایی همچون سناریوسازی، شبیه‌سازی کامپیوتری [روندها ]، تکنیک دلفی، بودجه‌بندی طرحها، اثربخشی هزینه‌ها و تحلیل سیستم‌ها را ابداع کرده و گسترش دادند. این موسسه که آینده‌پژوهان سرشناسی در آن کار می‌کردند به منزله آموزشگاهی برای تربیت آینده‌پژوهان بود و علاوه بر آن، بذر چند اندیشکده را نیز پاشید.(۳)

بل این نکته ظریف را نیز خاطرنشان می‌کند که موسسه رند، به‌رغم نقش خلاقانه آن در گسترش آینده‌پژوهی، عمدتا" در جهان‌بینی متعصبانه خود محدود و محصور بوده است. رند مخلوق مشتریان نظامی و اطلاعاتی خویش است و نتوانسته با جهان‌بینی و پارادایم‌‌های آنها فاصله بگیرد. در نظر داشته باشیم که همین آینده‌پژوهی به سفارش شورای ملی اطلاعات آمریکا تهیه شده است.

 

آینده‌پژوهان بی‌طرف نیستند

ارزیابی بل از عملکرد موسسه رند واقعیت مهمی را آشکار می‌کند؛ تصویر‌هایی که آینده‌پژوهان از آینده می‌سازند، اصولا" نمی‌تواند ناب و مستقل از ارزشها و پارادایم‌‌های آنان باشد. بنابراین در پذیرش این تصویرها باید جانب احتیاط را نگاه داشت. حتی باید متوجه این نکته بود که بسیاری از تصویر‌های آینده، که در مراکز تفکری غرب ابداع می‌شود، ویژه "صادرات" به کشور‌های رو به توسعه‌ای است که یا از عهده آینده‌پژوهی بر نمی‌آیند و یا اهمیت آن را به منزله یک وظیفه خطیر ملی درک نکرده‌اند. این ناتوانی یا غفلت بدین معنا نیست که آنها خلا تصویرهای آینده را ـ به‌عنوان شالوده استراتژی‌ها و برنامه‌های بلندمدت خود ـ احساس نمی‌کنند. به‌عکس، آنها این خلا را به خوبی تشخیص می‌دهند اما چون نمی‌توانند آن را پر کنند، به تصویرهای وارداتی هجوم می‌برند.

اندیشکده های استکباری این نیاز حیاتی کشورهای رو به توسعه را می‌شناسند و بر پایه منافع غیر اخلاقی خود به آن پاسخ می‌دهند. دکتر روبرت یونگ، روان‌پژوه و آینده‌پژوه فقید، با لحنی هشداردهنده می‌گفت:

اکنون آینده به‌وسیله گروه کوچکی از مردم نخبه دنیا "مصادره" شده و مردم جهان [متأسفانه ]به سوی أینده‌ای می‌روند که توسط این نخبگان تعریف می‌شود. من معتقدم که نباید چشم‌بسته به سمت این آینده برویم. (۴)

دانش آینده‌پژوهی به افراد، سازمانها و ملتها اجازه می‌دهد تا سمت و سوی درست زندگی را بیابند و "حال" را به "آینده"ای پیوند بزنند که متضمن نیک‌فرجامی آنها باشد. بدون شک، بسیاری از افراد و سازمان‌هایی که از مشکل بی‌کفایتی رنج می‌برند (و غالبا" نمی‌توانند مسیر درست را بیابند) همان‌هایی هستند که گنجینه آگاهی خود را از معرفت نسبت به گذشته و حال آکنده‌اند، اما از معرفت نسبت به آینده غافل شده‌اند. وقتی این رویکرد یا رفتار در سطح ملت‌ها بروز می‌کند، عواقب آن می‌تواند بسیار دهشتناک باشد. پرفسور ای.ام.لاو، آینده‌پژوه انگلیسی که ۷۰ سال پیش نشریه "فردا: مجله‌ای برای آینده" را منتشر می‌کرد در یکی از سرمقاله‌های خود خطاب به رهبران کشورش نوشت:

من روزی را می‌بینم که کشور ما یک "وزارت آینده" داشته باشد. این وزارتخانه مفیدتر از همه دستگاههایی خواهد بود که تاکنون مثل قارچ سبز شده‌اند. اگر بپرسید که کار این دستگاه چه خواهد بود، می‌گویم: جمع‌آوری و پردازش و مقایسه اطلاعات از سراسر جهان. این وزارتخانه مثل عنکبوتی است که در لانه شبکه‌ای خود می‌نشیند، همه دانش‌های جهان را شکار می‌کند، و دست به تحلیل آینده‌نگرانه این دانشها می‌زند تا پیشرفت‌‌های بعدی آنها را کشف کند و به ما بگوید که علم و تکنولوژی به چه سمت و سو‌هایی می‌روند و چه آینده‌‌هایی را در برابر ما قرار می‌دهند.(۵)

اچ.جی.ولز که او نیز در همین مجله قلم می‌زد، همواره تأسف می‌خورد که چرا دانشگاهها به انبوهی از دپارتمان‌های تاریخ و لشکری ازتاریخ‌نگاران مجهزند، اما کسی به آینده نمی‌پردازد. با مساعی این مردان نامدار، امروزه دانش آینده‌پژوهی حداقل در میان کشور‌های توسعه‌یافته و پار‌ه‌ای از کشورهای رو به توسعه، منزلت شایسته‌ای کسب کرده و در مواردی به یک رشته معتبر دانشگاهی تبدیل شده است. (۶ )

با دستکاری در ساختار بنیادی حیات ما قادر به خلق مواد نو و اشکال نوین حیات خواهیم شد که می توانند موجب درمان بیماری ها ( یا ظهور بیماری های نو) ، ارتقای فوق العاده کیفیت محیط زیست ( یا تخریب و نابودی آن ) و تحول بنیادی زندگی انسان ها شوند. شکی نیست که این فنآوری دانش بنیان است و به ما در تغییر نرم افزار حیات کمک می کند.

شاید به نظر عجیب برسد که علی رغم کاهش اهمیت و ارزش منابع طبیعی، اخیرا همه نگاه ها متوجه بحرانی شده است که حول قیمت یکی از حیاتی ترین منابع طبیعی یعنی نفت شکل گرفته است. در پاسخ باید گفت که انقلاب صنعتی دوم فرآیندی تدریجی است که از طریق آن برخی صنایع مشخص دچار تحولات انقلابی شده اند و تعادلی نسبی بین منابع مادی و فکری در آنها ایجاد شده است، اما بخش انرژی تا حدودی در مراحل اولیه تحولات انقلابی قرار دارد. در واقع به دلائلی معین صنعت انرژی هنوز در فضای انقلاب صنعتی اول دست و پا می زند.

اما رسیدن به زمانی که بتوان به کمک فکر و دانایی جایگزینی بهتر و مناسب برای نفت پیدا کرد آنچنان دور از تصور نیست. به عنوان مثال، با نوآوری های مناسب می توان نهایتا برای سوخت خودروهای آینده به جای بنزین از الکتریسیته استفاده کرد. علاوه براین، تولید برق از طریق روش های نوین و بی نیاز از مصرف منابع تجدید ناپذیر کماکان پیشرفت خواهد کرد. در این زمینه ایده های مختلفی از راکتور بریدر گرفته تا انرژی خورشیدی و گرما زمینی وجود دارند. واقعا جای شگفتی است که چرا صنعت انرژی تا این حد برای ورود به عصر انقلاب صنعتی دوم از خود مقاومت نشان می دهد.

مهم ترین رویداد سیاسی پس از جنگ جهانی دوم، یعنی فروپاشی کمونیسم، در واقع یکی از محصولات جانبی انقلاب صنعتی دوم است. حقیفت انکار ناپذیر و نوید بخش درباره طبعیت انسان این است که خلاقیت و نوآوری با استبداد و زورگوئی میانه ای ندارد. تبادل آزاد اطلاعات و ایده ها برای تولید علم ودانش ضرورتی اساسی به شمار می رود. جامعه ای که به خاطر ترس از اشاعه اطلاعات و دانش کنترل نشده، دسترسی به دستگاه فتوکپی و ماشین تحریر را محدود می کرد، باید در عصر ارتباطات از فنآوری های مختلفی همچون رایانه، دستگاه نمابر، پست الکترونیک، اینترنت، پایگاه های داده آنلاین، گروه ها و ملت های مجازی و دیگر اشکال فنآوری اطلاعات و ارتباطات به مراتب بیشتر هراس داشته باشد.

در جوامع استبدادی یک تناقض بنیادین وجود دارد. اگر آنها اجازه دهند که مهندسان و متخصصان در همه رشته های علمی به سیستم ها و زیرساخت های قدرتمند فنآوری اطلاعات دسترسی داشته باشند، دروازه های سیل اطلاعات و ارتباطات را باز می کنند. اثرات این سیل چندین مرتبه بیشتر از اثر دستگاه های فتوکپی است که استفاده از آنها را در گذشته ممنوع اعلام می کردند. از سوی دیگر اگر دسترسی به فنآوری اطلاعات را محدود کنند، ناکارآمدی و عقب ماندگی آنها در جامعه جهانی اطلاعاتی بیش از پیش می شود. شوروی سابق از لحاظ عقب ماندگی اقتصادی با کشورهای جهان سوم تقریبا در یک سطح قرار داشت. شوروی سابق فقط در فضای نظامی یک ابرقدرت به شمار می رفت. همچنین با توجه دانایی محور شدن صنایع نظامی و اتکا و وابستگی هر چه بیشتر استراتژی های نظامی به دانش و سلاح های هوشمند و عدم وابستگی به ارتش های چند میلیونی، چنین نوع قدرتی هر روز بیشتر کاهش یافت.

نوآوری مستلزم چیزی بیش از خرید رایانه های مدرن و ایجاد زیر ساخت فنآوری اطلاعات و ارتباطات است. برای ارتقا خلاقیت و نوآوری باید فضای پذیرش ایده های نو، سنت شکنی، تشویق به ریسک پذیری، و توانایی شراکت و سهیم شدن در ایده ها و دانش دیگران در جامعه ایجاد شود.

از آنجا که سهم دانش در ثروت آفرینی به سمت صد در صد میل می کند، باید دید که چگونه می توان نوآوری را ارتقا داد. منظور از نوآوری دانشی است که ارزش اقتصادی دارد. واضح است که کتابخانه ها نقش مهمی را ایفاء می کنند. کتابخانه در واقع مخزن دانش جامعه است. در خلال قرون گذشته اصلی ترین رسانه ذخیره دانش کتاب ها بودند. دردهه های اخیر رسانه های مکمل دیگری همچون فیلم، صدا و پایگاه های الکترونیک به کتاب ها اضافه شدند. اکثر کتابخانه ها به خوبی با این نوآوری ها تطبیق یافته اند و امروزه اطلاعات و دانش بشر را به اشکال مختلف ارائه می دهند.

عصر دانش در واقع نتیجه انباشته شدن تدریجی پیشرفت های عصر اتوماسیون است که دویست و پنچاه سال پیش همزمان با ظهور صنعت نساجی انگلستان آغاز شد. هزاران ماشین و ابزار آلاتی که به تدریج و پس از انقلاب صنعتی اول ظهور کردند، موجب تغییر ماهیت کار شدند. در واقع پله های پایین تر در نردبان مهارت ها توسط انواع و اقسام ماشین آلات اشغال شدند و از سوی دیگر پله های بالاتر و جدیدی به نردبان مهارت ها اضافه شدند.

شاید مهم ترین ویژگی عصر دانش تمرکززدائی از قدرت باشد. امروزه دانش صرفا موجب افزایش ثروت یا قدرت نمی شود بلکه دانش خود ثروت و قدرت است. هر چه توانایی ما در دانش اندوزی بیشتر شود، بهتر از گذشته می توانیم سرنوشت فردی خود را رقم بزنیم.

 


منبع:

http://www.kurzweilAI.net

عصر دانش- قسمت اول

پیش به سوی انقلاب صنعتی دوم



نوشته : ری کورزویل
ترجمه: وحید وحیدی مطلق


تهران، ۲۱ دی ۱۳۸۳

 


ویژگی های انقلاب صنعتی دو قرن گذشته، که ما آن را تحت عنوان انقلاب صنعتی اول می شناسیم، استفاده از ماشین ها و ابزار آلاتی بود که توانمندی های فیزیکی انسان ها را گسترش داده و تقویت می کردند. به کمک این ماشین های جدید توانستیم کارهایی با اشیاء و مواد بکنیم که خارج از توان عضلات و ماهیچه های ما بود. همچنین کارهای خود را با سرعتی انجام دادیم که پیش از آن میسر نبود. در نتیجه در خلال این دوران جهان به معنی واقعه کلمه تشنه مواد خام و نیروی کارگر بود. اصل مائو مبنی بر اینکه " قدرت از لوله تفنگ بیرون می آید"، زمانی که وی آن را بیان کرد، درست بود. در واقع از طریق اعمال زور افراد می توانستند منابع طبیعی را تحت کنترل در آورده و مردم را به کار وادارند. اگر چه چنین طرز فکری موجب ظهور شاد ترین یا بهره ورترین کارگران نشد، اما به اندازه کافی خوب عمل می کرد.

انقلاب صنعتی دوم، که اکنون درحال پیشرفت است، برپایه ماشین هایی استوار است که توانمندی های ذهنی انسان ها را گسترش داده و تقویت می کنند. یکی از ویژگی های چشمگیرفنآوری جدید این است که تقریبا از منابع طبیعی هیچ استفاده ای نمی کند. مثلا برای ساخت تراشه های سیلیکونی رایانه ها از مقادیر بسیار ناچیز شن و دیگر مواد تقریبا بی ارزش استفاده می شود. همچنین این تراشه ها از مقادیر بسیار اندک نیروی برق استفاده می کنند. هر چه الکترونیک، رایانه و دیگر اشکال فنآوری همچون زیست مهندسی کوچک تر و کوچک تر می شوند، سهم مواد خام یا منابع طبیعی در ارزش نهایی آنها کمتر می شود. در واقع هنگام نوشتن یک نرم افزار عملا از هیچ منبع طبیعی استفاده نمی شود. ارزش این فنآوری ها اساسا به خاطر دانشی است که برای طراحی سخت افزار و نرم افزار و نیز برای پیشرفت مستمر این طراحی ها به کار می رود.

امروزه حتی در ساخت وتولید، محتوای دانش برمنابع طبیعی یا نیروی کار غالب است. کافیست که از کارخانه های پیشرفته و مدرن بازدید کنید و ببینید که روباتهای برنامه ریزی شده و دیگر نرم افزارها چگونه دانش را به ستون اصلی تولید ثروت تبدیل کرده اند. اهمیت رو به کاهش منابع طبیعی برای کشوری مانند ژاپن، که از این لحاظ فقیر محسوب می شود اما از لحاظ دانش و تخصص غنی به شمار می رود، موجب شکوفایی و پیشرفت آن شده است. انقلاب صنعتی اول تقاضا برای منابع طبیعی و نیز ارزش آنها را افزایش داد اما انقلاب صنعتی دوم دقیقا برعکس عمل می کند.

در مورد نرم افزارهای رایانه ای کاملا آشکار است که ما به خاطر دانش بکار رفته در طراحی آنها پول می پردازیم و نه به خاطر مواد خامی که یک دیسکت یا لوح فشرده با آنها ساخته شده اند. آنچه که شاید کمتر بدیهی باشد این است که همین الگوی اقتصادی درباره سخت افزار نیز صادق است. هزینه ساخت یک تراشه پیشرفته به طور کلی بیشتر از هزینه ساخت یک فلاپی دیسک نیست. شبیه برنامه های نرم افزاری، هزینه اصلی ساخت یک تراشه نه به خاطر مواد خام آن و نه به خاطر نیروی کارگر است بلکه به خاطر دانش به کاررفته برای طراحی آن است.

بر طبق برآوردها سهم مواد خام در ارزش نهایی یک تراشه رایانه ای کمتر از دو درصد است که تقریبا مساوی سهم موادخام در ارزش نهایی یک نرم افزار می باشد. همچنین سهم مواد خام در ارزش نهایی یک رایانه کمتر از پنج درصد است. هر چقدررایانه ها قدرتمند تر شوند، سهم مواد خام در ارزش نهایی آنها کاهش یافته و به سمت صفر میل خواهد کرد.

جالب است بدانید که همین روند تصاعدی معکوس درباره دیگر محصولات نیز صادق است. مثلا مواد خام تقریبا ۲۰ درصد ارزش آلات موسیقی را تشکیل می دهند، در حالیکه این رقم ده سال پیش تقریبا ۶۰ درصد بود. هر چه فنآوری الکترونیک دیجیتال بیشتر جایگزین فنآوری سنتی آکوستیک می شود، این روند سرعت بیشتری می گیرد. کافیست به یک ابزار موسیقی الکترونیک نگاهی بیندازید تا متوجه شوید که دست کم ۹۰ درصد ارزش آن به خاطر محتوای دانش آن می باشد.

همچنین بر طبق برآورد ها هزینه مواد خام کمتر از ۴۰ درصد کل هزینه ساخت خودرو می باشد. این روند رو به کاهش نیز به دلیل کاربرد بیشتر رایانه ها و الکترونیک و جایگزینی مواد ارزان و نسبتا پیچیده همچون پلاستیک با فنآوری برتر به جای مواد گران قیمت و نسبتا ساده همچون فولاد همچنان ادامه خواهد یافت.

حتی محتوای دانش محصولات بسیار عادی مانند میز و صندلی به دلیل کاربرد مواد نو و روش های ساخت و تولید خودکار، که کمترین استفاده را از نیروی کارگر می کنند، به سرعت رو به افزایش است. در واقع ارزش محصولات تولید شده به خاطر طراحی و نرم افزاری است که فرآیند ساخت و تولید خودکار را کنترل می کنند. طراحی و نرم افزار هر دو به نوعی دانش هستند.

روند چشمگیر حرکت به سمت دانش به عنوان ستون اصلی تولید ثروت، همه کالاها را تحت الشعاع خود قرار می دهد. به زودی قادر خواهیم شد که بدون نیاز به خاک و زمین محصولات کشاورزی را در حجم انبوه تولید کنیم. به عبارت دیگر در کارخانه های آینده می توان " هر چیزی" را در حجم انبوه رشد و پرورش داد. به کمک زیست مهندسی، سبزیجات، غلات، و میوه های اصلاح شده ژنتیکی خلق می شوند که در آبی مملو از مواد معدنی ریشه دارند. فرآیند کاشت و برداشت نیز کاملا بی نیاز از حضور انسان خواهد بود. از این رو ارزش چنین محصولاتی فقط به خاطر نقشه های ژنتیکی آنها، برنامه های کنترل کاشت و برداشت و نهایتا انرژی است. دو مورد نخست آشکارا دانش بنیان هستند و درباره مورد آخر نیز در سطرهای بعد بیشتر توضیح می دهیم.

فلسفه فناوری - قسمت سوم

تردیدهای اخلاقی فنآوری

دانستن به خودی خود خوب است ( حتی دانستن اینکه چطور در انسانی درد ایجاد کنیم شاید مفید باشد چرا که به کمک این دانش می توان از اعمال درد اجتناب کرد). اما شیوه ها و ابزار های مختلفی برای دانستن وجود دارد و برخی از این ها غیر اخلاقی هستند؛ مثلا شکنجه کردن یا کشتن افراد برای بهتر فهمیدن ترس. بنابراین تحقیقات علمی تا حدودی در گیر اخلاقیات می شوند. هنگام عمل، وجود چند خط قرمز نسبتا آشکار برای مطرح نشدن چنین موضوعاتی معمولا کافی هستند. البته حوزه های مبهمی نیز وجود دارند که می توان دامنه آنها را محدود کرد. به عنوان مثال، هنگام تحقیقات علمی راجع به ترس، شکنجه ملایم عیبی ندارد به شرط اینکه با رضایت آزادانه سوژه مورد مطالعه انجام شده و بتوان با ایمنی پیش بینی کرد که چنین کاری ضربه تکان دهنده به او وارد نمی کند. خلاصه اینکه علم محض صرفا نیازمند یک کنترل اخلاقی خارجی ملایم می باشد. در واقع، در تحقیقات علمی یک آئین نامه اخلاقی شامل مواردی همچون صداقت، مسوولیت پذیری و کار سخت تهیه شده است که می تواند الهام بخش دیگر فعالیت های انسان باشد.

اما در قلمرو فنآوری وضع به گونه دیگری است. در اینجا نه تنها برخی از ابزارها و شیوه های دانستن احتمالا ناپاک هستند، بلکه کل فرآیند فنآورانه شاید به خاطر هدف گیری مطلق مقاصد شرورانه، غیر اخلاقی باشد. به عنوان مثال، انجام تحقیقات درباره راه های برگ زدائی شیمیایی جنگل ها، سمی کردن ذخائر آب شرب، معلول کردن غیر نظامیان، شیره مالیدن سر مشتریان و رای دهندگان، و موارد مشابه کاری شرورانه است زیرا دانشی که از این تحقیقات حاصل می شود احتمالا برای مقاصد شرورانه به کار رفته و بعید است که در خدمت مقاصد خیرخواهانه قرار گیرد. در اینجا بحث کاربرد اتفاقی و غیر منتظره یک قطعه دانش خنثی در راستای اهداف شرورانه مانند سوء استفاده از یک چاقو مطرح نیست، بلکه باید اذعان کرد که فن انجام کار شروانه به خودی خود شر محسوب می شود. اقلام ارزشمند انگشت شماری که شاید چنین فنآوری هائی تولید کنند آنقدر کم هستند که نمی توانند بروندادهای منفی را جبران کنند. مثلا اگر می توانید یک کاربرد خیرخواهانه برای زرادخانه های تسلیحات شیمیائی یا روش های طراحی و سازماندهی عقلانی یک تشکیلات اردوگاه مرگ مثال بزنید.

در نتیجه فنآوری می تواند یک برکت باشد یا یک نکبت. اعتقاد به اینکه فنآوری، اگر نه در کوتاه مدت پس در درازمدت، همیشه یک برکت می باشد، اصلی است که تعدادی از فیلسوفان هوادار پیشرفت از آغاز دوره مدرن آن را موعظه کرده اند. دیگر فیلسوفان در عوض ادعا کردند که فنآوری نکبت است. اما دلائل آنها برای ضدیت با فنآوری نادرست بود زیرا با پیشرفت اجتماعی و گسترش فرهنگ مخالف بودند. تنها اخیرا اکثر ما فیلسوفان دریافته ایم که فنآوری به خودی خود می تواند شر باشد و بنابراین باید آن راچک کرد. ما آموخته ایم که اگرچه فنآوری در برخی حوزه ها ( مثلا رشد تولید ناخالص ملی) موجب پیشرفت شتابان می شود، اما در دیگر حوزه ها ( مثلا کیفیت زندگی) موجب انحطاط شتابان شده و حتی موجودیت بیوسفر زمین را تهدید می کند.

التبه باید اذعان کرد که پرهیز از شرارت های فنآوری میسر است. به استثنای موارد اثرات جانبی سوء و غیر منتظره، فنآوری می تواند به جای نیمه مقدس و نیمه شیطانی بودن، کاملا خیر باشد. این مسوولیت متوجه سیاست گذاران است تا از پژوهشگران فنآوری بخواهند اقلام فنآورانه خیر خواهانه تولید کنند. همچنین کارشناس فنآوری مختار است که از دستورات سیاستگذاران برای تولید فنآوری شرورانه تمرد کند. در هر حال، فنآوری به خاطر ماهیتی که دارد به یک سو تعهد اخلاقی داشته و نیازمند برخی مهارهای اخلاقی است.

اخلاقیات فنآوری

هر فعالیت انسان توسط آئین نامه ای رفتاری که بخشی حقوقی و بخشی اخلاقی است، صریحا کنترل شده یا قابل نقد است . بویژه فرآیند فنآورانه معمولا توسط عبارت های معروف زیر هدایت ( یا سوء هدایت) می شود:

1- انسان جدا از طبیعت و ارزشمند تر از آن است.

2- انسان از حق ( یا حتی وظیفه) تسخیر طبیعت برای ارضای منافع ( شخصی یا اجتماعی) خود برخوردار است.

3- کار نهائی فنآوری، بهره برداری کامل از منابع طبیعی و انسانی ( برای افزایش نامحدود تولید ناخالص ملی) با کمترین هزینه و بدون توجه به هیچ چیز دیگر است.

4- کارشناسان فنآوری و تکنسین ها از لحاظ اخلاقی مسوولیتی ندارند. آنها صرفا باید وظایف خود را انجام دهند بی آنکه محذورات اخلاقی یا زیبائی شناختی تمرکزشان را بر هم زند. توجه به این محذورات صرفا در حوزه مسوولیت سیاست گذران فنآوری است.

عبارت های فوق الذکر هسته اصلی اخلاقیات فنآوری را شکل می دهند که تا کنون در همه جوامع صنعتی، صرف نظر از نوع سازمان اجتماعی، رواج داشته اند. قطعا خود فنآوری چنین باورهایی را توجیه نمی کنند، بلکه آنها بهره برداری نامحدود از منابع طبیعی و اجتماعی را توجیه می کنند. علاوه براین، چنین باورهایی درون حوزه علم و فنآوری تکامل نیافته اند بلکه خاستگاه آنها مذاهب، ایدئولوژی ها، و مکاتب فلسفی می باشد.

در سال های اخیر ما اعتقاد خود را به باورهای مذکور از دست داده یا حتی همه آنها را یکجا رد کرده ایم زیرا دریافته ایم که از نیمه تاریک فنآوری چشم می پوشند. البته هنوز یک آئین نامه اخلاقی جایگزین پیشنهاد نداده ایم. اما اکنون زمان آن رسیده است که بکوشیم مجموعه ای از اخلاقیات فنآوری جایگزین بسازیم؛ اخلاقیاتی با مطلوب های متفاوت و بر مبنای دانش عمیق تر ما درباره طبیعت و جامعه. متاسفانه در آغاز قرن هفدهم و هنگامی که آئین نامه اخلاقی قدیمی نوشته می شد، اجداد ما از چنین دانشی بهره مند نبودند. اگر واقعا دوست داریم که فنآوری مدرن را حفظ کرده و مولفه های شرورانه آن و اثرات سوء جانبی آن را کمینه کنیم، باید یک آئین نامه اخلاقی برای فنآوری طراحی و اجرا کنیم هر فرآیند فنآورانه و نتایج آن را در سطوح فردی و اجتماعی پوشش دهد. چنین آئین نامه ای باید شامل دو لایه متمایز باشد. نخست یک آئین نامه اخلاقی فردی را کارشناس فنآوری در مقام کارشناس فنآوری. این آئین نامه باید شامل اخلاقیات علم یعنی مجموعه هنجارهای اخلاقی برای تضمین جست و جوی حقیقت و اشاعه آن بوده و همچنین باید مسائل اخلاقی خاصی را که کارشناس فنآوری هنگام تلاش برای کسب اهداف غیر ادارکی با آنها مواجه می شود، در بر گیرد. از طریق وضع این هنجارهای اضافی باید بر مسوولیت شخصی کارشناس فنآوری در حرفه تخصصی خود و نیز وظیفه سرباز زدن از مشارکت در هر پروژه دارای اهداف ضد اجتماعی تاکید شود. دوم اینکه این واجبات اخلاقی فردی، یا بهتر بگوئیم دستورات مستدل، باید با یک آئین نامه اخلاقی اجتماعی برای سیاستگذاری و تحقیق و توسعه فنآوری سازگار بوده، اجازه پیگیری اهداف ضد ارزشی را نداده و هر فرآیند فنآورانه را که علی رغم پیگیری اهداف ارزشمند، به تحقق دیگر مطلوب ها آسیب جدی می رساند، محدود کند. علاوه بر این، آئین نامه اخلاقی اجتماعی باید با الهام از نیازها و مطلوب های کل جامعه تعریف شود و نه توسط یک گروه دارای امتیاز ویژه درون جامعه. در غیر این صورت، آئین نامه مذکور ناعادلانه بوده و ضمانت اجرائی نخواهد داشت.

در صورت وجود این آئین نامه های اخلاقی، ظهور دانشمندانی که مثلا از یک سو به خاطر مشارکت در پیشرفت تحقیقات ذرات بنیادی لایق دریافت جایزه نوبل بوده و از سوی دیگر به خاطر مشارکت در طراحی سلاح های کشتار جمعی لایق محکومیت قضائی باشند، غیر ممکن یا حداقل نکوهید و زشت خواهد بود. اگر آئین نامه های اخلاقی دوگانه ، یکی برای دانشوران پاک و دیگری برای کارشناسان فنآوری ناپاک، وجود نمی داشت دیگر کسی امروزه درباره استانداردهای اخلاقی دوگانه از خود تسامح و تساهل نشان نمی داد. اگر قصد کنترل فنآوری را داریم باید یک مجموعه اخلاقیات فنآوری داشته باشیم که طیف گسترده و کاملی را از دانش ناب گرفته تا اقدام عملی به خوبی پوشش دهد.

نتیجه گیری: محوریت فنآوری

هیچ کسی انکار نمی کند که فنآوری در تمدن صنعتی نقش محوری ایفاء می کند. آنچه گاهی اوقات انکار می شود این است که فنآوری یک بخش اساسی از فرهنگ روشنفکری مدرن را تشکیل می دهد. در واقع اغلب چنین تصور می شود که فنآوری با فرهنگ بیگانه بوده یا حتی رابطه ای خصم آمیز با آن دارد. این یک اشتباه است؛ اشتباهی که به غنای فکری فرآیند فنآورانه و بویژه جنبه خلاقانه آن خیانت می کند. این اشتباه عواقب ناخوشایندی نیز در پی دارد، چراکه موجب تربیت فرهنگیان و فرهیختگانی می شود که دارای ذهنیت و ابزارهای مفهومی پیشا صنعتی بوده و هر چیزی درباره زندگی مدرن را، که از آن سر در نمی آورند، کوچک و بی اهمیت شمرده و از آن می ترسند. وقتی چنین روشنفکرانی در نهادهای دولتی یا آموزشی سنگر می گیرند، تلاش می کنند کارشناسان فنآوری را به عنوان یک عده افراد بی فرهنگ که تنها وظیفه شان فراهم سازی آسایش مادی است، در اتاق های ساده و محقر خود نگه دارند. فرهیختگان با این رفتار خود شکاف بین خرده فرهنگ های مختلف را عمیق تر کرده و فرصت مشارکت در راهبری مسیر فنآوری را در جهت منافع کلان جامعه از دست می دهند.

مانند دیگر فرهنگ ها، فرهنگ ما نیز سیستمی پیچیده و متشکل از مولفه های ناهمگون متعامل است. برخی از این مولفه ها دوران اوج خلاقیت خود را پشت سر گذاشته اند، مولفه های دیگری شکوفه کرده اند و بقیه نیز فقط جوانه زده اند. بخش هایی از علوم انسانی، ریاضیات، علم ( طبیعی و اجتماعی)، فنآوری و هنر مولفه خلاق فرهنگ ما را تشکیل می دهند. در بین آنها فنآوری مدرن یک مولفه اساسی و از همه جوان تر است. شاید به همین دلیل است که هنوز به طور کامل نقش محوری آن را در فرهنگ خود درک نکرده ایم. در واقع، فنآوری نه تنها مولفه ای منزوی و جدا نیست بلکه با دیگر شاخه های فرهنگ به شدت تعامل دارد ( در حالیکه مثلا هنر تعامل آنچنانی با ریاضیات ندارد). علاوه براین، فنآوری و علوم انسانی ( بویژه فلسفه) تنها مولفه های فرهنگ زنده هستند که با دیگر مولفه ها پیوند و تعامل قوی دارند ( شکل 2 را ببینید). بویژه اینکه فنآوری با چندین شاخه از فلسفه نظام مند مانند منطق، معرفت شناسی، متافیزیک، نظریه ارزش، و اخلاق به شدت تعامل دارد.

فنآوری نه تنها با همه بخش های زنده فرهنگ معاصر، بویژه فلسفه، تعامل دارد بلکه تا حدودی با برخی از آنها هم پوشانی دارد. بنابراین، طراحی معماری و صنعتی در محل تقاطع فنآوری و هنر قرار دارد، بخش قابل توجهی از فیزیک و شیمی به همان اندازه که علم است مهندسی نیز هست. ژنتیک کاربردی تقریبا از ژنتیک محض غیر قابل تشخیص است و حتی همانطور که اشاره شد در تقاطع فنآوری و فلسفه مقداری متافیزیک وجود دارد.



شکل 2. نمودار جریان سیستم فرهنگ معاصر. مولفه های غیر خلاق فرهنگ از شکل حذف شده - اند.

فنآوری همانند علم کالاهای فلسفی را مصرف، تولید و توزیع می کند. برخی از اینها همان چیزهایی اند که علم آنها را فعال کرده است، برخی دیگر نیز متافیزیک مختص فنآوری به شمار می روند. بنابراین به خاطر تاکید فنآوری بر مفید بودن و سودمندی، در هستی شناسی فنآوری رگه هایی از عمل گرائی مشاهده می شود و از این رو در مقایسه با معرفت شناسی لطیف تحقیقات علمی معرفت شناسی فنآوری کمی زمخت تر خواهد بود. از سوی دیگر، متافیزیک و اخلاقیات فنآوری در مقایسه با متافیزیک و اخلاقیات علم غنی تر است.

با توجه به پرمایگی مفهومی فنآوری و پیوندهای چندگانه فنآوری و دیگر مولفه های خلاق فرهنگ مدرن، فنآوری در فرهنگ معاصر نقش محوری دارد. اگر ما به سلامتی و حتی حفظ جان فرهنگ خود اهمیت می دهیم نباید یکپارچگی اندام وار فنآوری را با دیگر اجزای فرهنگ مدرن نادیده بگیریم. اگر ما می خواهیم برای چک کردن نیمه تاریک فنآوری کنترل کامل آن را در دست بگیریم نمی توانیم از ماهیت آن چشم پوشی کنیم چه رسد به اینکه از آن بیزار باشیم. بنابراین باید به توسعه همه رشته های تخصصی مرتبط با فنآوری و بویژه فلسفه فنآوری اهمیت دهیم چرا که گاهی اوقات بعضی افراد آن را با فلسفه علم اشتباه می گیرند. تاریخ، جامعه شناسی، و روان شناسی فنآوری درباره فنآوری و کارشناسان فنآوری اطلاعات زیادی به ما می دهند اما فقط در فلسفه فنآوری است که می توان بر شناخت بهتر موضوعاتی همچون روش شناسی، معرفت شناسی، متافیزیک و اخلاقیات فنآوری تمرکز کرد.

منبع:http://www.vahidthinktank.com/articles/27.htm