فلسفه فناوری - قسمت سوم

تردیدهای اخلاقی فنآوری

دانستن به خودی خود خوب است ( حتی دانستن اینکه چطور در انسانی درد ایجاد کنیم شاید مفید باشد چرا که به کمک این دانش می توان از اعمال درد اجتناب کرد). اما شیوه ها و ابزار های مختلفی برای دانستن وجود دارد و برخی از این ها غیر اخلاقی هستند؛ مثلا شکنجه کردن یا کشتن افراد برای بهتر فهمیدن ترس. بنابراین تحقیقات علمی تا حدودی در گیر اخلاقیات می شوند. هنگام عمل، وجود چند خط قرمز نسبتا آشکار برای مطرح نشدن چنین موضوعاتی معمولا کافی هستند. البته حوزه های مبهمی نیز وجود دارند که می توان دامنه آنها را محدود کرد. به عنوان مثال، هنگام تحقیقات علمی راجع به ترس، شکنجه ملایم عیبی ندارد به شرط اینکه با رضایت آزادانه سوژه مورد مطالعه انجام شده و بتوان با ایمنی پیش بینی کرد که چنین کاری ضربه تکان دهنده به او وارد نمی کند. خلاصه اینکه علم محض صرفا نیازمند یک کنترل اخلاقی خارجی ملایم می باشد. در واقع، در تحقیقات علمی یک آئین نامه اخلاقی شامل مواردی همچون صداقت، مسوولیت پذیری و کار سخت تهیه شده است که می تواند الهام بخش دیگر فعالیت های انسان باشد.

اما در قلمرو فنآوری وضع به گونه دیگری است. در اینجا نه تنها برخی از ابزارها و شیوه های دانستن احتمالا ناپاک هستند، بلکه کل فرآیند فنآورانه شاید به خاطر هدف گیری مطلق مقاصد شرورانه، غیر اخلاقی باشد. به عنوان مثال، انجام تحقیقات درباره راه های برگ زدائی شیمیایی جنگل ها، سمی کردن ذخائر آب شرب، معلول کردن غیر نظامیان، شیره مالیدن سر مشتریان و رای دهندگان، و موارد مشابه کاری شرورانه است زیرا دانشی که از این تحقیقات حاصل می شود احتمالا برای مقاصد شرورانه به کار رفته و بعید است که در خدمت مقاصد خیرخواهانه قرار گیرد. در اینجا بحث کاربرد اتفاقی و غیر منتظره یک قطعه دانش خنثی در راستای اهداف شرورانه مانند سوء استفاده از یک چاقو مطرح نیست، بلکه باید اذعان کرد که فن انجام کار شروانه به خودی خود شر محسوب می شود. اقلام ارزشمند انگشت شماری که شاید چنین فنآوری هائی تولید کنند آنقدر کم هستند که نمی توانند بروندادهای منفی را جبران کنند. مثلا اگر می توانید یک کاربرد خیرخواهانه برای زرادخانه های تسلیحات شیمیائی یا روش های طراحی و سازماندهی عقلانی یک تشکیلات اردوگاه مرگ مثال بزنید.

در نتیجه فنآوری می تواند یک برکت باشد یا یک نکبت. اعتقاد به اینکه فنآوری، اگر نه در کوتاه مدت پس در درازمدت، همیشه یک برکت می باشد، اصلی است که تعدادی از فیلسوفان هوادار پیشرفت از آغاز دوره مدرن آن را موعظه کرده اند. دیگر فیلسوفان در عوض ادعا کردند که فنآوری نکبت است. اما دلائل آنها برای ضدیت با فنآوری نادرست بود زیرا با پیشرفت اجتماعی و گسترش فرهنگ مخالف بودند. تنها اخیرا اکثر ما فیلسوفان دریافته ایم که فنآوری به خودی خود می تواند شر باشد و بنابراین باید آن راچک کرد. ما آموخته ایم که اگرچه فنآوری در برخی حوزه ها ( مثلا رشد تولید ناخالص ملی) موجب پیشرفت شتابان می شود، اما در دیگر حوزه ها ( مثلا کیفیت زندگی) موجب انحطاط شتابان شده و حتی موجودیت بیوسفر زمین را تهدید می کند.

التبه باید اذعان کرد که پرهیز از شرارت های فنآوری میسر است. به استثنای موارد اثرات جانبی سوء و غیر منتظره، فنآوری می تواند به جای نیمه مقدس و نیمه شیطانی بودن، کاملا خیر باشد. این مسوولیت متوجه سیاست گذاران است تا از پژوهشگران فنآوری بخواهند اقلام فنآورانه خیر خواهانه تولید کنند. همچنین کارشناس فنآوری مختار است که از دستورات سیاستگذاران برای تولید فنآوری شرورانه تمرد کند. در هر حال، فنآوری به خاطر ماهیتی که دارد به یک سو تعهد اخلاقی داشته و نیازمند برخی مهارهای اخلاقی است.

اخلاقیات فنآوری

هر فعالیت انسان توسط آئین نامه ای رفتاری که بخشی حقوقی و بخشی اخلاقی است، صریحا کنترل شده یا قابل نقد است . بویژه فرآیند فنآورانه معمولا توسط عبارت های معروف زیر هدایت ( یا سوء هدایت) می شود:

1- انسان جدا از طبیعت و ارزشمند تر از آن است.

2- انسان از حق ( یا حتی وظیفه) تسخیر طبیعت برای ارضای منافع ( شخصی یا اجتماعی) خود برخوردار است.

3- کار نهائی فنآوری، بهره برداری کامل از منابع طبیعی و انسانی ( برای افزایش نامحدود تولید ناخالص ملی) با کمترین هزینه و بدون توجه به هیچ چیز دیگر است.

4- کارشناسان فنآوری و تکنسین ها از لحاظ اخلاقی مسوولیتی ندارند. آنها صرفا باید وظایف خود را انجام دهند بی آنکه محذورات اخلاقی یا زیبائی شناختی تمرکزشان را بر هم زند. توجه به این محذورات صرفا در حوزه مسوولیت سیاست گذران فنآوری است.

عبارت های فوق الذکر هسته اصلی اخلاقیات فنآوری را شکل می دهند که تا کنون در همه جوامع صنعتی، صرف نظر از نوع سازمان اجتماعی، رواج داشته اند. قطعا خود فنآوری چنین باورهایی را توجیه نمی کنند، بلکه آنها بهره برداری نامحدود از منابع طبیعی و اجتماعی را توجیه می کنند. علاوه براین، چنین باورهایی درون حوزه علم و فنآوری تکامل نیافته اند بلکه خاستگاه آنها مذاهب، ایدئولوژی ها، و مکاتب فلسفی می باشد.

در سال های اخیر ما اعتقاد خود را به باورهای مذکور از دست داده یا حتی همه آنها را یکجا رد کرده ایم زیرا دریافته ایم که از نیمه تاریک فنآوری چشم می پوشند. البته هنوز یک آئین نامه اخلاقی جایگزین پیشنهاد نداده ایم. اما اکنون زمان آن رسیده است که بکوشیم مجموعه ای از اخلاقیات فنآوری جایگزین بسازیم؛ اخلاقیاتی با مطلوب های متفاوت و بر مبنای دانش عمیق تر ما درباره طبیعت و جامعه. متاسفانه در آغاز قرن هفدهم و هنگامی که آئین نامه اخلاقی قدیمی نوشته می شد، اجداد ما از چنین دانشی بهره مند نبودند. اگر واقعا دوست داریم که فنآوری مدرن را حفظ کرده و مولفه های شرورانه آن و اثرات سوء جانبی آن را کمینه کنیم، باید یک آئین نامه اخلاقی برای فنآوری طراحی و اجرا کنیم هر فرآیند فنآورانه و نتایج آن را در سطوح فردی و اجتماعی پوشش دهد. چنین آئین نامه ای باید شامل دو لایه متمایز باشد. نخست یک آئین نامه اخلاقی فردی را کارشناس فنآوری در مقام کارشناس فنآوری. این آئین نامه باید شامل اخلاقیات علم یعنی مجموعه هنجارهای اخلاقی برای تضمین جست و جوی حقیقت و اشاعه آن بوده و همچنین باید مسائل اخلاقی خاصی را که کارشناس فنآوری هنگام تلاش برای کسب اهداف غیر ادارکی با آنها مواجه می شود، در بر گیرد. از طریق وضع این هنجارهای اضافی باید بر مسوولیت شخصی کارشناس فنآوری در حرفه تخصصی خود و نیز وظیفه سرباز زدن از مشارکت در هر پروژه دارای اهداف ضد اجتماعی تاکید شود. دوم اینکه این واجبات اخلاقی فردی، یا بهتر بگوئیم دستورات مستدل، باید با یک آئین نامه اخلاقی اجتماعی برای سیاستگذاری و تحقیق و توسعه فنآوری سازگار بوده، اجازه پیگیری اهداف ضد ارزشی را نداده و هر فرآیند فنآورانه را که علی رغم پیگیری اهداف ارزشمند، به تحقق دیگر مطلوب ها آسیب جدی می رساند، محدود کند. علاوه بر این، آئین نامه اخلاقی اجتماعی باید با الهام از نیازها و مطلوب های کل جامعه تعریف شود و نه توسط یک گروه دارای امتیاز ویژه درون جامعه. در غیر این صورت، آئین نامه مذکور ناعادلانه بوده و ضمانت اجرائی نخواهد داشت.

در صورت وجود این آئین نامه های اخلاقی، ظهور دانشمندانی که مثلا از یک سو به خاطر مشارکت در پیشرفت تحقیقات ذرات بنیادی لایق دریافت جایزه نوبل بوده و از سوی دیگر به خاطر مشارکت در طراحی سلاح های کشتار جمعی لایق محکومیت قضائی باشند، غیر ممکن یا حداقل نکوهید و زشت خواهد بود. اگر آئین نامه های اخلاقی دوگانه ، یکی برای دانشوران پاک و دیگری برای کارشناسان فنآوری ناپاک، وجود نمی داشت دیگر کسی امروزه درباره استانداردهای اخلاقی دوگانه از خود تسامح و تساهل نشان نمی داد. اگر قصد کنترل فنآوری را داریم باید یک مجموعه اخلاقیات فنآوری داشته باشیم که طیف گسترده و کاملی را از دانش ناب گرفته تا اقدام عملی به خوبی پوشش دهد.

نتیجه گیری: محوریت فنآوری

هیچ کسی انکار نمی کند که فنآوری در تمدن صنعتی نقش محوری ایفاء می کند. آنچه گاهی اوقات انکار می شود این است که فنآوری یک بخش اساسی از فرهنگ روشنفکری مدرن را تشکیل می دهد. در واقع اغلب چنین تصور می شود که فنآوری با فرهنگ بیگانه بوده یا حتی رابطه ای خصم آمیز با آن دارد. این یک اشتباه است؛ اشتباهی که به غنای فکری فرآیند فنآورانه و بویژه جنبه خلاقانه آن خیانت می کند. این اشتباه عواقب ناخوشایندی نیز در پی دارد، چراکه موجب تربیت فرهنگیان و فرهیختگانی می شود که دارای ذهنیت و ابزارهای مفهومی پیشا صنعتی بوده و هر چیزی درباره زندگی مدرن را، که از آن سر در نمی آورند، کوچک و بی اهمیت شمرده و از آن می ترسند. وقتی چنین روشنفکرانی در نهادهای دولتی یا آموزشی سنگر می گیرند، تلاش می کنند کارشناسان فنآوری را به عنوان یک عده افراد بی فرهنگ که تنها وظیفه شان فراهم سازی آسایش مادی است، در اتاق های ساده و محقر خود نگه دارند. فرهیختگان با این رفتار خود شکاف بین خرده فرهنگ های مختلف را عمیق تر کرده و فرصت مشارکت در راهبری مسیر فنآوری را در جهت منافع کلان جامعه از دست می دهند.

مانند دیگر فرهنگ ها، فرهنگ ما نیز سیستمی پیچیده و متشکل از مولفه های ناهمگون متعامل است. برخی از این مولفه ها دوران اوج خلاقیت خود را پشت سر گذاشته اند، مولفه های دیگری شکوفه کرده اند و بقیه نیز فقط جوانه زده اند. بخش هایی از علوم انسانی، ریاضیات، علم ( طبیعی و اجتماعی)، فنآوری و هنر مولفه خلاق فرهنگ ما را تشکیل می دهند. در بین آنها فنآوری مدرن یک مولفه اساسی و از همه جوان تر است. شاید به همین دلیل است که هنوز به طور کامل نقش محوری آن را در فرهنگ خود درک نکرده ایم. در واقع، فنآوری نه تنها مولفه ای منزوی و جدا نیست بلکه با دیگر شاخه های فرهنگ به شدت تعامل دارد ( در حالیکه مثلا هنر تعامل آنچنانی با ریاضیات ندارد). علاوه براین، فنآوری و علوم انسانی ( بویژه فلسفه) تنها مولفه های فرهنگ زنده هستند که با دیگر مولفه ها پیوند و تعامل قوی دارند ( شکل 2 را ببینید). بویژه اینکه فنآوری با چندین شاخه از فلسفه نظام مند مانند منطق، معرفت شناسی، متافیزیک، نظریه ارزش، و اخلاق به شدت تعامل دارد.

فنآوری نه تنها با همه بخش های زنده فرهنگ معاصر، بویژه فلسفه، تعامل دارد بلکه تا حدودی با برخی از آنها هم پوشانی دارد. بنابراین، طراحی معماری و صنعتی در محل تقاطع فنآوری و هنر قرار دارد، بخش قابل توجهی از فیزیک و شیمی به همان اندازه که علم است مهندسی نیز هست. ژنتیک کاربردی تقریبا از ژنتیک محض غیر قابل تشخیص است و حتی همانطور که اشاره شد در تقاطع فنآوری و فلسفه مقداری متافیزیک وجود دارد.



شکل 2. نمودار جریان سیستم فرهنگ معاصر. مولفه های غیر خلاق فرهنگ از شکل حذف شده - اند.

فنآوری همانند علم کالاهای فلسفی را مصرف، تولید و توزیع می کند. برخی از اینها همان چیزهایی اند که علم آنها را فعال کرده است، برخی دیگر نیز متافیزیک مختص فنآوری به شمار می روند. بنابراین به خاطر تاکید فنآوری بر مفید بودن و سودمندی، در هستی شناسی فنآوری رگه هایی از عمل گرائی مشاهده می شود و از این رو در مقایسه با معرفت شناسی لطیف تحقیقات علمی معرفت شناسی فنآوری کمی زمخت تر خواهد بود. از سوی دیگر، متافیزیک و اخلاقیات فنآوری در مقایسه با متافیزیک و اخلاقیات علم غنی تر است.

با توجه به پرمایگی مفهومی فنآوری و پیوندهای چندگانه فنآوری و دیگر مولفه های خلاق فرهنگ مدرن، فنآوری در فرهنگ معاصر نقش محوری دارد. اگر ما به سلامتی و حتی حفظ جان فرهنگ خود اهمیت می دهیم نباید یکپارچگی اندام وار فنآوری را با دیگر اجزای فرهنگ مدرن نادیده بگیریم. اگر ما می خواهیم برای چک کردن نیمه تاریک فنآوری کنترل کامل آن را در دست بگیریم نمی توانیم از ماهیت آن چشم پوشی کنیم چه رسد به اینکه از آن بیزار باشیم. بنابراین باید به توسعه همه رشته های تخصصی مرتبط با فنآوری و بویژه فلسفه فنآوری اهمیت دهیم چرا که گاهی اوقات بعضی افراد آن را با فلسفه علم اشتباه می گیرند. تاریخ، جامعه شناسی، و روان شناسی فنآوری درباره فنآوری و کارشناسان فنآوری اطلاعات زیادی به ما می دهند اما فقط در فلسفه فنآوری است که می توان بر شناخت بهتر موضوعاتی همچون روش شناسی، معرفت شناسی، متافیزیک و اخلاقیات فنآوری تمرکز کرد.

منبع:http://www.vahidthinktank.com/articles/27.htm

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد