عصر دانش- قسمت اول

پیش به سوی انقلاب صنعتی دوم



نوشته : ری کورزویل
ترجمه: وحید وحیدی مطلق


تهران، ۲۱ دی ۱۳۸۳

 


ویژگی های انقلاب صنعتی دو قرن گذشته، که ما آن را تحت عنوان انقلاب صنعتی اول می شناسیم، استفاده از ماشین ها و ابزار آلاتی بود که توانمندی های فیزیکی انسان ها را گسترش داده و تقویت می کردند. به کمک این ماشین های جدید توانستیم کارهایی با اشیاء و مواد بکنیم که خارج از توان عضلات و ماهیچه های ما بود. همچنین کارهای خود را با سرعتی انجام دادیم که پیش از آن میسر نبود. در نتیجه در خلال این دوران جهان به معنی واقعه کلمه تشنه مواد خام و نیروی کارگر بود. اصل مائو مبنی بر اینکه " قدرت از لوله تفنگ بیرون می آید"، زمانی که وی آن را بیان کرد، درست بود. در واقع از طریق اعمال زور افراد می توانستند منابع طبیعی را تحت کنترل در آورده و مردم را به کار وادارند. اگر چه چنین طرز فکری موجب ظهور شاد ترین یا بهره ورترین کارگران نشد، اما به اندازه کافی خوب عمل می کرد.

انقلاب صنعتی دوم، که اکنون درحال پیشرفت است، برپایه ماشین هایی استوار است که توانمندی های ذهنی انسان ها را گسترش داده و تقویت می کنند. یکی از ویژگی های چشمگیرفنآوری جدید این است که تقریبا از منابع طبیعی هیچ استفاده ای نمی کند. مثلا برای ساخت تراشه های سیلیکونی رایانه ها از مقادیر بسیار ناچیز شن و دیگر مواد تقریبا بی ارزش استفاده می شود. همچنین این تراشه ها از مقادیر بسیار اندک نیروی برق استفاده می کنند. هر چه الکترونیک، رایانه و دیگر اشکال فنآوری همچون زیست مهندسی کوچک تر و کوچک تر می شوند، سهم مواد خام یا منابع طبیعی در ارزش نهایی آنها کمتر می شود. در واقع هنگام نوشتن یک نرم افزار عملا از هیچ منبع طبیعی استفاده نمی شود. ارزش این فنآوری ها اساسا به خاطر دانشی است که برای طراحی سخت افزار و نرم افزار و نیز برای پیشرفت مستمر این طراحی ها به کار می رود.

امروزه حتی در ساخت وتولید، محتوای دانش برمنابع طبیعی یا نیروی کار غالب است. کافیست که از کارخانه های پیشرفته و مدرن بازدید کنید و ببینید که روباتهای برنامه ریزی شده و دیگر نرم افزارها چگونه دانش را به ستون اصلی تولید ثروت تبدیل کرده اند. اهمیت رو به کاهش منابع طبیعی برای کشوری مانند ژاپن، که از این لحاظ فقیر محسوب می شود اما از لحاظ دانش و تخصص غنی به شمار می رود، موجب شکوفایی و پیشرفت آن شده است. انقلاب صنعتی اول تقاضا برای منابع طبیعی و نیز ارزش آنها را افزایش داد اما انقلاب صنعتی دوم دقیقا برعکس عمل می کند.

در مورد نرم افزارهای رایانه ای کاملا آشکار است که ما به خاطر دانش بکار رفته در طراحی آنها پول می پردازیم و نه به خاطر مواد خامی که یک دیسکت یا لوح فشرده با آنها ساخته شده اند. آنچه که شاید کمتر بدیهی باشد این است که همین الگوی اقتصادی درباره سخت افزار نیز صادق است. هزینه ساخت یک تراشه پیشرفته به طور کلی بیشتر از هزینه ساخت یک فلاپی دیسک نیست. شبیه برنامه های نرم افزاری، هزینه اصلی ساخت یک تراشه نه به خاطر مواد خام آن و نه به خاطر نیروی کارگر است بلکه به خاطر دانش به کاررفته برای طراحی آن است.

بر طبق برآوردها سهم مواد خام در ارزش نهایی یک تراشه رایانه ای کمتر از دو درصد است که تقریبا مساوی سهم موادخام در ارزش نهایی یک نرم افزار می باشد. همچنین سهم مواد خام در ارزش نهایی یک رایانه کمتر از پنج درصد است. هر چقدررایانه ها قدرتمند تر شوند، سهم مواد خام در ارزش نهایی آنها کاهش یافته و به سمت صفر میل خواهد کرد.

جالب است بدانید که همین روند تصاعدی معکوس درباره دیگر محصولات نیز صادق است. مثلا مواد خام تقریبا ۲۰ درصد ارزش آلات موسیقی را تشکیل می دهند، در حالیکه این رقم ده سال پیش تقریبا ۶۰ درصد بود. هر چه فنآوری الکترونیک دیجیتال بیشتر جایگزین فنآوری سنتی آکوستیک می شود، این روند سرعت بیشتری می گیرد. کافیست به یک ابزار موسیقی الکترونیک نگاهی بیندازید تا متوجه شوید که دست کم ۹۰ درصد ارزش آن به خاطر محتوای دانش آن می باشد.

همچنین بر طبق برآورد ها هزینه مواد خام کمتر از ۴۰ درصد کل هزینه ساخت خودرو می باشد. این روند رو به کاهش نیز به دلیل کاربرد بیشتر رایانه ها و الکترونیک و جایگزینی مواد ارزان و نسبتا پیچیده همچون پلاستیک با فنآوری برتر به جای مواد گران قیمت و نسبتا ساده همچون فولاد همچنان ادامه خواهد یافت.

حتی محتوای دانش محصولات بسیار عادی مانند میز و صندلی به دلیل کاربرد مواد نو و روش های ساخت و تولید خودکار، که کمترین استفاده را از نیروی کارگر می کنند، به سرعت رو به افزایش است. در واقع ارزش محصولات تولید شده به خاطر طراحی و نرم افزاری است که فرآیند ساخت و تولید خودکار را کنترل می کنند. طراحی و نرم افزار هر دو به نوعی دانش هستند.

روند چشمگیر حرکت به سمت دانش به عنوان ستون اصلی تولید ثروت، همه کالاها را تحت الشعاع خود قرار می دهد. به زودی قادر خواهیم شد که بدون نیاز به خاک و زمین محصولات کشاورزی را در حجم انبوه تولید کنیم. به عبارت دیگر در کارخانه های آینده می توان " هر چیزی" را در حجم انبوه رشد و پرورش داد. به کمک زیست مهندسی، سبزیجات، غلات، و میوه های اصلاح شده ژنتیکی خلق می شوند که در آبی مملو از مواد معدنی ریشه دارند. فرآیند کاشت و برداشت نیز کاملا بی نیاز از حضور انسان خواهد بود. از این رو ارزش چنین محصولاتی فقط به خاطر نقشه های ژنتیکی آنها، برنامه های کنترل کاشت و برداشت و نهایتا انرژی است. دو مورد نخست آشکارا دانش بنیان هستند و درباره مورد آخر نیز در سطرهای بعد بیشتر توضیح می دهیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد