پس نگری از آینده به امروز- قسمت اول

وحید وحیدی مطلق

اندیشگاه آتی نگار

 http://www.atinegaar.com

 تهران، ۲۶ دی ۱۳۸۵ 

 

 


در حوزه مطالعات آینده اندیشی می توان گفت که ابزارها و روش های پیش بینی که به "پارادایم اکتشافی" تعلق دارند به خوبی توسعه یافته و رواج پیدا کرده اند. اما در مقابل توجه به ابزارها و روش هائی که نمایانگر و مشوق "پارادایم هنجاری" و "آینده پژوهی انتقادی" باشند کمررنگ تر است. روش "پس نگری از آینده به امروز" از جمله این روش هاست. سودمندی رویکردهای مبتنی بر پارادایم اکتشافی و تلاش برای پیش بینی دقیق آینده در مواجهه با مشکلات بزرگ اجتماعی پیچیده و از همه مهم تر موضوع "توسعه پایدار" به چالش کشیده می شود. از آنجا که در روش های پیش بینی اهمیت زیادی به "روندها" داده می شود، احتمال ارائه راه حل هائی که مخالف روندهای جاری باشند بسیار ناچیز است. در حالی که در افق های بلند مدت ظهور ناپیوستگی ها محتمل بوده و حتی شاید در بعضی مواقع عمدا کاری کرد که روندهای جاری به سمت آینده مختل و جابجا شوند. در چنین شرایطی است که سودمندی روش پس نگری از آینده به امروز آشکار می شود.

اصطلاح "تحلیل با نگاه به عقب" را نخستین بار "آموری لاوینز" به کار برد. وی که عضو هیات مشاوران "شورای آمریکائی انرژی تجدید پذیر" است، هنگام بررسی مدل های عرضه و تقاضای صنعت برق از این تحلیل به عنوان یک جایگزین برای روش های سنتی برنامه ریزی نام برد. پس از او "جان رابینسون"، استاد دانشگاه بریتیش کلمبیا در کانادا، مقاله ای در ژورنال "سیاست انرژی" در سال 1982 تحت عنوان "پس نگری از آینده به امروز انرژی: روشی پیشنهادی برای تحلیل سیاست" چاپ کرد و ایده آموری
لاوینز را بیشتر توسعه داد. هر دوی آنها در واقع می خواستند نشان دهند تقاضای آینده انرژی تابعی از تصمیم های سیاستی امروز است و چه بهتر آنکه با تصور آینده های مطلوب و تلاش در جهت تحقق آنها از رخداد آینده های نامطلوب و محتمل جلوگیری شود.

"کارل هنریک دربورگ" از جمله مشهورترین آینده پژوهان سوئدی است که علاقه خاصی به
پارادایم هنجاری و همچنین روش پس نگری از آینده به امروز دارد. وی که سابقه حضور در
گروه تحقیقاتی استراتژی های زیست محیطی دانشگاه استکهلم و موسسه سلطنتی فنآوری در استکهلم، و همچنین آژانس تحقیقات دفاعی سوئد را دارد در مقاله ای تحت عنوان "اساس پس نگری از آینده به امروز" در ژورنال "آینده اندیشی" به تفصیل درباره این روش و مبانی فلسفی آن توضیح می دهد.

به نظر دربورگ انتخاب بین پیش بینی یا پس نگری از آینده به امروز صرفا ناشی از سهولت
یا راحتی یکی از این دو نیست بلکه هر یک از آنها از دیدگاه های کامل متمایزی درباره
چگونگی و درستی توصیف علمی در علوم انسانی و اجتماعی نشات می گیرند. علاوه بر
این ماهیت مشکل یا مساله مدنظر در کاربرد هر یک از این دو روش تاثیر گذار است.
 

پس نگری از آینده به امروز معمولا درباره موضوعات بسیار پیچیده و افق های درازمدت بکار
می رود که در آنها ابعاد مختلف و متعدد اجتماعی و نیز نوآوری فنآورانه و تغییر و تحول حضور موثر دارند. در واقع موضوع و کانون تمرکز باید یک مشکل اجتماعی بسیار گسترده و با اهمیت فراوان و تاثیر گذاری زیاد باشد، مثلا موضوع حمل و نقل و تاثیرات درازمدت آن بر کیفیت محیط زیست.

در افق درازمدت پتانسیل انسان ها برای تاثیر گذاری و هدایت رخدادها به سمت جهت یا جهت های مطلوب نسبتا زیاد است. اما درک و برداشت افراد درباره آنچه که شدنی یا ممکن است می تواند سد یا مانعی بزرگی برای تغییر و تحول باشد. به طور کلی سناریو هائی که در یک پروژه پس نگری از آینده به امروز توسعه می یابند به گسترش فضای گزینه ها، راهکارها و راه حل ها کمک می کنند.

 

مشخصات عمومی موضوعات مناسب برای پس نگری از آینده به امروز

به طور کلی هرگاه که یک مشکل بزرگ اجتماعی در کانون توجه قرار می گیرد استفاده از
روش پس نگری از آینده به امروز توصیه می شود. علاوه براین، مشخصات عمومی موضوعات مناسب برای پس نگری از آینده به امروز به شرح زیر هستند:

زمانی که مشکل مد نظر بسیار پیچیده است و بر بخش ها و سطوح مختلف جامعه تاثیر
می گذارد.

زمانی که ضرورت یک تغییر اساسی و بزرگ احساس می شود. یعنی زمانی که تغییرات
اندک و حاشیه ای درون نظم حاکم کافی نبوده و جوابگو نیستند.

زمانی که روندهای مسلط بخش مهمی از مشکل مد نظر را تشکیل داده اند. این روندها
عموما سنگ بنای پیش بینی هستند.

زمانی که مشکل مد نظر بیشتر به خاطر عوامل بیرونی ظهور یافته است و نیروهای بازار به تنهائی از عهده حل آن بر نمی آید.

زمانی که افق نگاه به آینده آنقدر طولانی است که بتوان قلمرو و فضای لازم را برای انتخاب
های عمدی تاثیر گذار در اختیار داشت.

بی تردید بارزترین نمونه از
مشکلاتی که با مشخصات عمومی فوق تناسب دارد بحث
"توسعه پایدار" و همچنین "عدالت اجتماعی" است.

اگرچه در حوزه آینده اندیشی و آینده نگری هنوز رویکردهای مبتنی بر پارادایم پیش بینی
مسلط هستند اما در طی دهه های گذشته استفاده از روش های مبتنی بر "سناریوها" به تدریج رو به افزایش است. یکی از منافع کاربرد سناریوها مواجهه و مقابله با "عدم قطعیت" است.

سوال مهمی که مطرح می شود این است که چه رابطه ای بین سناریو نگاری، پیش بینی، و پس نگری از آینده به امروز وجود دارد؟ در پاسخ باید گفت که برخی از پروژه های سناریونگاری را می توان در طبقه پیش بینی ها البته با دیدی بسیار گسترده تر قرار داد. در واقع بعضی سناریوها از زمان حال شروع شده و گام به گام و بر اساس استدلال منطقی به سمت آینده می روند.

واضح است که پس نگری از آینده به امروز نیز نوعی سناریونگاری است اما همانطور که در بالا اشاره شد شاید بعضی سناریوها بیشتر بر پیش بینی تکیه داشته باشند. در نتیجه همه سناریوها لزوما یک پس نگری از آینده به امروز نیستند.

همچنین باید تاکید کرد که اگرچه در سناریونگاری تصاویر مختلفی از آینده ها تهیه می شوند اما لزوما این آینده های بدیل منعکس کننده وضعیت ها و چشم اندازهای مطلوب نیستند. به بیان دیگر سناریوها به گونه ای انتخاب و عرضه می شوند که بر گستردگی امکان های آینده تاکید شود صرف نظر از اینکه آیا این امکان ها مطلوب هستند یا نه. از این رو چنین سناریوهائی در طبقه پس نگری از آینده به امروز قرار نمی گیرند. علاوه براین، یک پروژه آینده پژوهی به شرطی پس نگری از آینده به امروز نامیده می شود که به یک مشکل اجتماعی خاص پرداخته و برای آن راه حل پیشنهاد دهد.

 

روش یا رویکرد

جان رابینسون در مقاله "آینده اندیشی زیر شیشه: یک رسید برای کسانی که از پیش بینی متنفرند" پیشنهاد می کند که برای انجام پس نگری از آینده به امروز باید از دستور العملی متشکل از ۶ گام زیر استفاده کرد:

گام اول: اهداف را تعیین کنید
مقصود خود از تحلیل را توصیف کنید.
قلمرو زمانی، فضائی، و اساسی تحلیل را تعیین کنید.
درباره تعداد و نوع سناریوها تصمیم بگیرید.
 

گام دوم: اهداف عملیاتی، محدودیت ها، و سطوح مطلوب
اهداف عملیاتی، محدودیت ها، و سطوح مطلوب را برای تحلیل سناریو وضع کنید.
اهداف عملیاتی، محدودیت ها، و سطوح مطلوب را برای متغیرهای بیرونی وضع کنید.
 

گام سوم: سیستم کنونی را توصیف کنید
کلیات مصرف فیزیکی و فرآیندهای تولید را تعیین کنید.
 

گام چهارم: متغیرهای بیرونی را مشخص کنید
توصیف متغیرهای بیرونی را توسعه دهید.
ورودی های خارجی به تحلیل سناریو را مشخص کنید.
 

گام پنجم: تحلیل سناریو را انجام دهید
رویکرد تولید سناریو را انتخاب کنید.
فرآیندهای مصرف و تولید آینده را در نقاط پایانی و میانی تحلیل کنید.
سناریوها را تدوین کنید.
برای تحقق سازگاری درونی بنابر ضرورت گام ها را تکرار کنید.
 

گام ششم: تحلیل تاثیر را انجام دهید
نتایج سناریو را تحکیم کنید.
تاثیرات اجتماعی، اقتصادی، و زیست محیطی را تحلیل کنید.
نتایج دو گام پیشین را با گام دوم در بالا مقایسه کنید.
 

گام های دوم، چهارم، و پنجم را آنقدر تکرار کنید تا از سازگاری بین اهداف عملیاتی و نتایج مطمئن شوید.

اما از سوی دیگر کارل دربورگ معتقد است که باید از دیدگاهی گسترده تر و بنیادی تر به
پس نگری از آینده به امروز نگریسته شود و به جای یک "روش خاص" آن را یک "رویکرد خاص"
دانست. وی می افزاید که اساسا ویژگی متمایز پس نگری از آینده به امروز در دیدگاه و
پارادایم زیربنائی آن نهفته است. در واقع برای مقایسه بین دو رویکرد پیش بینی و پس
نگری از آینده به امروز باید به موضوعات فلسفی مختلف و متعددی از جمله موارد زیر توجه
کرد:

تمایز بین زمینه اکتشافی و زمینه توجیهی
آیا "غایت انگاری" یک حالت مشخص و متمایز ادراک است یا اینکه می توان آن را به نگرش
علی و معلولی تقلیل داد
نگرش جبری و پیش بینی پذیری درباره توسعه جامعه. بحث عدم قطعیت و عدم تعین به
این پرسش ها مربوط می شوند.

 

زمینه اکتشافی و زمینه توجیهی

در فلسفه علم بین زمینه اکتشافی و زمینه توجیهی تمایز قائل می شود. در واقع در زمینه
اکتشافی گرفتن و اخذ ایده ها تنها چیزی است که اهمیت دارد. اینکه شما چگونه به ایده
خاصی رسیده اید آنچنان اهمیتی ندارد. البته شاید از "روش" های متعددی مانند "طوفان فکری" یا "پانل متخصصان" استفاده شود ولی به هر حال تفکر درباره قوانین خاص یا توصیه روش های خاص برای افزایش خلاقیت بی معنی است. چنین کاری حتی در مواردی نتیجه عکس دارد. در حالی که در زمینه توجیهی استفاده از ایده ها و اثبات اعتبار علمی نتایج حائز اهمیت است. وجود قوانین و روش های رسمی موجب افزایش پایائی یافته های علمی می شود. همچنین شفاف بودن یک ضرورت تلقی می شود. در واقع محققان دیگر باید بتوانند در ادامه مسیر قبلی حرکت کنند و یافته های تحلیلی یکدیگر را ارزیابی کنند. بنابراین در زمینه توجیهی وجود روش های خوب جا افتاده و شفاف تعریف شده بسیار مهم است.

با توجه به تمایز این دو زمینه باید اذعان کرد که برای قضاوت درباره ارزش پس نگری از آینده به امروز تا حد زیادی باید بر حسب زمینه اکتشافی به آن نگریسته شود و نه بر حسب زمینه توجیهی. پس نگری از آینده به امروز رویکردی است که شاید از طریق جابجائی کانون تمرکز بر آینده درازمدت و فاصله گیری از وضعیت و شرایط امروز موجب افزایش خلاقیت شود. از این رو می توان گفت که پس نگری از آینده به امروز لزوما به معنی واقعی کلمه یک روش خاص نیست یا فقط به یک روش خاص انجام نمی شود. البته اعتبار و توجیه پذیری نهائی یک مطالعه پس نگری از آینده به امروز منوط به کاربرد روش های علمی یا همان زمینه توجیهی است. برای انتخاب این روش ها باید به روش های متعارف و رایج در رشته های علمی مرتبط رجوع کرد. از سوی دیگر تعیین اینکه کدام رشته علمی موضوعیت دارد خود تابعی است از ماهیت مساله و مشکل مد نظر.

 

اصل علی و معلولی در برابر اصل غایت انگاری: دو سنت مختلف در فلسفه علم

اصول علی و معلولی و غایت انگاری دو شکل متمایز از توضیح هستند که ریشه در فلسفه یونان دارند. هر یک از این اصول در تاریخ فلسفه و علم هواداران خاص خود را داشته اند. اصل علی و معلولی و ایده روابط کارکردی مرتبط با آن از زمان نیوتن تا کنون در رشته فیزیک کامل مسلط بوده است. موفقیت چشمگیر علم در طی ۲۰۰ سال گذشته بسیاری از دانش پژوهان جامعه را تحت تاثیر قرار داده و از سوی دیگر موجب محبوبیت و جذابیت زیاد اصول روشمند فیزیک شده است. حتی بعضی از فیلسوفان از جایگزینی و کاربرد اصل علی و معلولی به جای اصل غایت انگاری در علوم اجتماعی حمایت می کردند. البته عده ای نیز تاکید می کردند که واژه "علت" غیر علمی است و در عوض واژه "قوانین کلی" را ترجیح می دادند. در عصر کنونی دست
بالا از آن اصل علی و معلولی است اما از دهه ۱۹۵۰ به بعد برخی از فلسفه دانان علم در باب غایت انگاری به عنوان یک شکل ادراک و لاینفک از علوم اجتماعی آثاری از خود به جای گذاشته اند. معمولا در بین آنها اصل علی و معلولی نیز از جایگاه مهمی برخوردار است.

به هر حال هواداران اصل علی و معلولی، قوانین کلی را به عنوان تنها اصل توضیح دهنده علمی پذیرفته و به تعبیری "وحدت روش علمی" را قبول دارند. بر طبق ایده وحدت روش علمی هر گونه توضیح علمی چه در علوم طبیعی و چه در علوم اجتماعی گزاره ای درباره علت و معلول هاست یا می توان آن را به چنین نوع گزاره ای تقلیل داد.

هواداران اصل علی و معلولی و قوانین کلی بر این باورند که با چنین اصلی می توان آنچه را که در گذشته رخ داده است توضیح داد و همچنین آنچه را که در آینده رخ خواهد داد با داشتن برخی شرایط اولیه پیش بینی کرد. به بیان دیگر اصل علی و معلولی در هر دو جهت گذشته و آینده کار می کند.

اما مخالفان قوانین کلی معتقدند که در علوم اجتماعی توضیح و ادراک شکل دیگری نیز به خود می گیرد. در واقع رفتار هدفمند انسان ها را نمی توان با رجوع به برخی قوانین کلی کاملا توضیح داد. برخی فلیسوفان نیز تاکید می کنند که رفتار انسان ها کاملا جبری نیست. بر طبق اصل غایت انگاری می توان رفتار را بواسطه مقاصدی که برپایه علائق و باورها استوارند توضیح داد. اگرچه در نگاه به گذشته رفتار عامل های انسانی هوشمندانه به نظر می رسد اما عموما نمی توان آن را پیش بینی کرد.

عده ای از فیلسوفان بیان مجدد توضیحات کاملا غایت انگارانه را بر حسب اصل علی و معلولی اصولا غیر ممکن می دانند. به هر حال با توجه به وضعیت کنونی دانش بشری تشخیص کلیات چگونگی ارتباط بین توضیح یک پدیده بر پایه مقاصد و توضیح همان پدیده بر پایه علتها و معلولها میسر نیست.

البته اکثر هواداران توضیح بر پایه مقاصد در علوم اجتماعی اصل علی و معلولی را نیز مهم می دانند. سوال این است که دو اصل مذکور چگونه هنگام مطالعه سیستم اجتماعی با یکدیگر ترکیب می شوند. همانطور که گفته شد اقدامات تک تک عامل های مرتبط با همدیگر بر پایه مقاصد این عامل ها توضیح داده می شود. اما این اقدامات فردی در اکثر موارد با هم جمع شده و اثرات ترکیبی در سطح سیستم ها خواهند داشت. این اثرات ترکیبی مواردی هستند که بازیگران منفرد آنها را پیش بینی نکرده یا اصلا قصد تحقق آنها را نداشته اند. چنین اثرات ثانویه یا سیستمی باید بر حسب اصل علی و معلولی تحلیل شوند. "جان الستر"، جامعه شناس نروژی و هوادار مارکسیسم تحلیلی و منتقد اقتصاد نئوکلاسیک، در پارادایم پیشنهادی خود برای تحلیل در علوم اجتماعی بر همین نکته تاکید می کند. اینکه اقدامات فردی را باید بر حسب مقاصد تک تک عامل ها و تعامل های بین فردی را باید بر حسب علت ها و معلول ها توضیح داد. الستر حتی یک نظریه عام جامعه شناختی را که شامل سه محور اساسی زیر است پیشنهاد می دهد:

توضیح اقدامات فردی بر حسب علائق و باورهای فردی
توضیح وضعیت های کلان بر حسب اقدامات فردی
توضیح علائق و باورها بر حسب وضعیت های کلان


همانطور که مشخص است مورد اول یک توضیح غایت انگارانه و دو مورد بعدی توضیحات
علی و معلولی هستند.

به نظر می رسد که رویکرد پیش بینی تقریبا به طور کامل متکی بر اصل علی و معلولی است. مدل های ریاضی با این هدف ساخته می شوند که پیشرفت های آینده یک سیستم را با داشتن یک مجموعه از شرایط اولیه پیش گوئی کنند. مقاصد و غایت ها اساسا به شکل دو یا سه متغیر بیرونی مرتبط با سیاست گذاری وارد تحلیل شده و فرض می شود که گاهی اوقات فقط یک یا چند نفر تصمیم گیرنده آنها را تغییر می دهند. جالب آنکه این اشخاص تصمیم گیرنده معمولا همان کسانی هستند که قرار است از پیش بینی ها به عنوان مبنای تصمیم های خود استفاده کنند. به بیان دیگر، معمولا در این مدل های ریاضی رفتار سایر عامل ها چه افراد و چه نهاد ها به صورت علی و معلولی تعیین شده تلقی می شود.

اما اگر غایت انگاری را یک مکمل مهم برای اصل علی و معلولی در فهم توسعه جامعه بدانیم آنگاه پس نگری از آینده به امروز رویکردی بسیار مفید و سودمند در آینده پژوهی بویژه در افق های درازمدت خواهد بود. پس نگری از آینده به امروز ویژگی های جالبی از جمله موارد زیر دارد:

در اکثر موارد مقاصد انسان ها نقش مهمی در رفتار نهائی انسان ها ایفاء می کنند.
مسیر توسعه یک جامعه متاثر از عامل های متعدد و فراوان است و نه فقط دو سه نفر تصمیم گیرنده ارشد.
مقاصد انسان ها تحت تاثیر دانش و درک آنها از انتخاب های در دسترس قرار می گیرد.
نمی توان بواسطه یک مدل علی و معلولی مقاصد انسان ها را کاملا پیش گوئی کرد.

در غایت انگاری مقاصد انسان ها کانون توجه هستند. این مقاصد نیز به نوبه خود متاثر از درک عامل های انسانی از انتخاب های موجود و دانش آنها درباره رابطه بین اهداف مقطعی- ابزاری و اهداف نهائی- بنیادی است. از چنین دیدگاهی به نظر می رسد که یکی از وظایف با معنی در آینده پژوهی تامین تصاویر جالب از آینده و برجسته ساختن انتخاب های استراتژیک است. این موضوع در واقع جوهره اصلی مطالعات و پروژه های پس نگری از آینده به امروز است.

دانش نوین یا ایده های نوین شاید منجر به شناسائی انتخاب های کامل نوین برای جامعه به طور کلی و برخی عامل های درون جامعه به طور خاص شود. وظیفه اصلی علم تولید دانش نوین است که خود شامل شیوه های نوین ادارک می شود. بنابراین علم شاید در درازمدت به شدت بر تصمیم های انسان ها و مسیر توسعه اجتماعی تاثیر بگذارد.

خلاصه اینکه اگر کسی معتقد باشد اصل علی و معلولی تنها اصل جهان شمول در فعالیت های علمی است آنگاه رویکردهای پیش بینی و تکنیک های پیش گوئی احتمالا یک انتخاب طبیعی هنگام مطالعه آینده خواهد بود. اما اگر کسی تمایل داشته باشد که غایت انگاری را به عنوان  یک شکل خاص درک و فهم – بویژه هنگام مطالعه انسان و جامعه- ببیند آنگاه رویکرد پس نگری از آینده به امروز جالب می شود

فناوری برتر، حس برتر

معرفی
جان نایس بیت یکی از آینده شناسان معروف آمریکاست که شهرت خود را بیشتر مدیون نگارش کتاب "کلان روندها" در سال ۱۹۸۲ است. این کتاب، که اولین کار حرفه ای وی بود، به مدت بیش از دو سال در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز بود و اغلب اوقات در رتبه اول قرار داشت. بیش از ۸ میلیون نسخه از این کتاب در سراسر جهان به فروش رفته است.

وی دانش آموخته دانشگاههای هاروارد، کرنل و یوتا است و به عنوان مشاور و مدیر ارشد در بنگاههای خصوصی و دولتی فعالیت میکند. جان نایس بیت همچنین سمتهای مدیریتی در شرکتهای آی بی ام و کوداک داشته، معاون وزیر آموزش در دولت کندی، دستیار ویژه رئیس جمهور جانسون، استاد پروازی دانشگاههای هاروارد و دانشگاه ایالتی مسکو بوده و هم اکنون عضو هیأت علمی دانشگاه نانجینگ در چین است. این آینده پژوه توانا و صاحبنظر صاحب ۱۵ دکترای افتخاری در رشته های علوم انسانی، فناوری و علم است.


این گفتگو در آستانه انتشار کتاب "فناوری برتر/حس برتر: تحول توأمان فناوری و فرهنگ" با او انجام شده، که تازه ترین کار وی محسوب میشود. وی با آفرینش مفهوم حس برتر (High Touch) در برابر فناوری برتر (High Tech)، از ضرورت ایجاد معنا در جوامع انسانی و به ویژه در سازمانها و شرکتها سخن میگوید. به نظر وی، فناوری برتر، به حایل و حجاب روابط و تعاملات گرم و صمیمی انسانی تبدیل شده، و در مقام ضرورت، دولتها و سازمانهای پیشرفته را برآن داشته تا ضمن توجه بیشتر به معنویات و حتی ارزشهای مذهبی در سازمانها و شرکتها، هرآنچه را که میتواند حجاب تماسهای مستقیم انسانی باشند، کنار بگذارند.

مطالعه این مصاحبه به همه دولت مردان و مدیران، معلمان و والدین آینده نگر توصیه میشود.



> شما نخستین بار مفهوم حس برتر را در کتاب "کلان روندها" معرفی کردید. به علاوه در کتاب "فناوری برتر، حس برتر: تحول توأمان فرهنگ و فناوری" که اکنون در دست نگارش دارید، بر حس برتر به عنوان بازدارنده آهنگ تند تغییرات فناورانه تأکید میکنید. آیا ممکن است در مورد این دو مفهوم ـ فناوری برتر و حس برترـ بیشتر توضیح دهید؟

> در واقع این کتاب از تأثیر متقابل ظهور فناوری و واکنش بشر به آن سخن میگوید. مثلاً گاهی اوقات ما فناوری را نمی پذیریم. با این حال ظهور فناوریهای نو در نهایت همیشه به دگرگونیهای اجتماعی منجر شده است. در این مورد هیچ تردیدی نیست. اما تفاوت دنیای امروز با گذشته در این است که امروز پیشرفت فناوری به قدری سریع است که دگرگونیهای اجتماعی به پای آن نمی رسد. بنابراین یک شکاف فزاینده میان تغییرات فناورانه و اجتماعی به وجود آمده که ما را به دردسر میاندازد.
داستان فناوری برتر و حس برتر درست مثل داستان یین و یانگ (‌ اصل مادینه و اصل نرینه در فلسفه چینی) است. فناوری و معنویت یا فناوری و تحولات اینطور نیست. آهنگ سریع پیشرفت فناوری این تعادل را برهم زده است. از این رو ما به طور ناخودآگاه و گاه به ناچار می کوشیم تا تعادل از دست رفته را بازیابیم. در نتیجه همین رویداد، مردم احساس عقب ماندگی میکنند؛ آنها گیج و حتی در مواردی دچار حیرانی و انزوا میشوند.
می دانید نتیجه پیشرفت بی امان فناوری چه بوده است؟ اینکه انسان امروز به طور بی سابقه ای در جستجوی معناست؛ در حسرت معاشرت است؛ عطش معنویت دارد؛ عاشق روابط عمیق انسانی است؛ و تشنه فهم کامل فناوری است.
اما درست در همین احوال، فناوری بخش لاینفکی از سیر تکاملی فرهنگ و محصولات خلاق، و صد البته تصورات ما، رویاهای ما و درواقع آرمانهای ماست. اما علم و فناوری معنای زندگی را به ما نمی آموزند، بنابراین ما در خانواده، جامعه، دین و معنویت، هنر و ادبیات ـ و در یک کلام آنچه من آن را "حس برتر" می نامم ـ فطرت انسانی خود را می جوییم.
من فکر میکنم اگر میخواهیم زندگی سالم، خانواده های سالم، کسب وکارهای سالم و دنیای سالمی داشته باشیم، باید به ایجاد تعادل شایسته انسانی بیش از این حساس باشیم.



> همه ما مفهوم "فناوری برتر" را به خوبی می شناسیم. اما وقتی شما از "حس برتر" حرف میزنید، ما دقیقاً نمیدانیم که شما به چه موضوعی اشاره میکنید.

> بگذارید مثالی بزنم. فناوری برتر میکوشد زمان را کوتاه کند و تا جایی که میتواند به رویدادها شتاب بدهد. اما حس برتر میکوشد زمان را طولانیتر کند. فناوری برتر از ما میخواهد در کمترین زمان ممکن هرچه بیشتر تولید کنیم. اما حس برتر به ما فرصت میدهد از ناشناخته ها پرده برداریم.
تجلی فناوری برتر/حس برتر در مراقبتهای بهداشتی، فرهنگ، کسب وکار و رسانه های عصر ما به خوبی نمایان است. مثلاً در مراقبتهای بهداشتی امروز به خوبی میتوانید مظاهر فناوری برتر را ببینید. فناوری برتر در پزشکی نوین با پیوند اعضا، کت اسکنها ، آزمایش دی ان آ و مهندسی ژنتیک، بحثهایی را پیرامون اصول اخلاقی حاکم بر هر یک از این موارد ایجاد کرده است. این بحثها ما را با پرسشهایی روبرو کرده اند که تا به حال سابقه نداشته اند. از سوی دیگر مشاهده میشود که تمایل روزافزونی به پزشکی بر پایه حس برتر ایجاد شده است. رواج تکنیکهایی مانند ماساژدرمانی، هومئوپاتی ، طب سوزنی و توسل به دعا برای شفا، همین را به ما میگوید.
هرچه فناوری بیشتری را به بیمارستان هایمان تزریق میکنیم، رغبت مردم به استفاده از خدمات بیمارستانی کمتر میشود. این به معنای قهرکردن با فناوری و پزشکی نوین نیست، بلکه نشان میدهد که مردم چیز دیگری میخواهند. آنچه مردم میخواهند، قدرت درمان "حس" است. مردم در جستجوی ماهیت معنوی تولد، مرگ و کمک به همنوعان خود هستند.
حضور فرساینده فناوری در بیمارستانها و جایگزینی دستان پزشکان با بازوهای مکانیکی رباتها، بر شمار متقاضیان ماساژدرمانی افزوده است. شگفت آور است که آمریکاییها سالانه ۴ میلیارد دلار صرف ماساژدرمانی میکنند. ما از این نکته غافلیم که فناوری برتر باعث شده است که رجوع زنان به ماماها و تمایل به زایمان خانگی افزایش یابد. در اواخر قرن هجدهم، پزشکان و ماماها تقریباً سهم یکسانی در زایمانها داشتند. در دهه ۱۹۵۰ ماماها از صحنه محو شدند و امروز دوباره به اواخر قرن هجدهم بازگشته ایم! در سال ۱۹۹۵ نزدیک به ۰۰۰۰۳۳نفر از زنان آمریکایی برای زایمان به ماماها مراجعه کرده اند و این رقم همچنان رو به افزایش است.



> بسیار جالب است که شما موازین اخلاقی مهندسی ژنتیک و فناوریهای حافظ جان انسانها را در کنار هم می بینید.

> بله، اگر خاطرتان باشد سالها پیش یک خانم ۶۳ ساله باردار شد! امروز بیش از ۲۷ روش برای حاملگی ابداع شده است. وقتی من هنوز یک پسربچه بودم و در مزارع چغندر جنوب ایالت یوتا بازی میکردم، تنها یک روش برای حاملگی وجود داشت. این خبر خیلی سریع به تیتر اصلی روزنامه ها تبدیل شد: "یک خانم ۶۳ ساله کالیفرنیایی با استفاده از نطفه همسرش و تخمک یک زن دیگر اولین فرزند خود را به دنیا آورد". تا امروز در حدود یکصد زن بالاتر از ۵۰ سال در کل دنیا با این روش باردار شده اند. اینجاست که یک پرسش مطرح میشود: آیا حاملگی باید محدودیت سنی داشته باشد؟ و اگر پاسخ مثبت است، چه سنی؟ ۵۰ سالگی یا ۷۵ سالگی؟ گاهی وقتها از گوشه و کنار دنیا اعتراض هایی در مورد کلینیکهای باروری می شنویم که به خاطر پول حاضر میشوند خانمهای یائسه را بارور کنند. آنها کاری را انجام میدهند که طبیعت تاکنون برای بشر مجاز نشمرده بود.
از سوی دیگر در حوزه پزشکی ما انواع و اقسام کارهای غیرطبیعی، مانند پیوند قلب را انجام میدهیم تا جان بیماری را نجات دهیم یا مرگ او را اندکی به تعویق بیاندازیم. پرسشی که در همه این موارد میتواند مطرح باشد، این است که: "فناوری تا کجا باید پیش برود و در کار طبیعت مداخله کند؟" و پرسش مهمتر این است که: "چه کسی در این باره تصمیم میگیرد؟"
بی اغراق شبیه سازی دالی (اولین گوسفند شبیه سازی شده) پدیده قرن بود ـ پدیده ای که شاید دنیای ما را تکان دهد ـ و همانطور که حتماً خوانده اید، دالی از روشهای طبیعی نیز فرزندی به دنیا آورده بود. بعضیها این پدیده را به اندازه شکافت اتم مهم میدانند. مسلماً "شبیه سازی" موجودات زنده، بزرگترین پرسشهای دینی و اخلاقی را ایجاد خواهد کرد، اما به راستی کدام انسان با توجه به شناختی که از خود دارد حاضر به شبیه سازی خود خواهد شد؟ شبیه سازی معنای جدیدی به "تناسخ" خواهد بخشید. این فناوری جدید ما را وادار میکند درباره "روح"هایمان و آنچه آن را "انسانیت" مینامیم، فکر کنیم. پرسشها یکی از پس از دیگری از راه میرسند. شبیه سازی یعنی همانندسازی آنچه وجود دارد. وانگهی مهندسی ژنتیک چیزهایی خلق کرده است که تاکنون هیچگاه وجود نداشته اند.



> اشاره کردید که در حال حاضر حس برتر نقش عمده ای در دنیای کسب وکار ایفا میکند. من فکر میکنم این نقش را میتوان به همه سازمانها و حتی دولت تعمیم داد. اینطور نیست؟

> بله، البته در کسب وکارها مشهودتر است. سازمانهای مبتنی بر فناوری برتر، فضایی را برای رشد فردی پدید آورده اند. رشد فردی کلید موفقیت در دنیای فناوریهای برتر است.
گور یک شرکت میلیارد دلاری است. این شرکت نوعی حس برتر ـ بگویید "فضای خانوادگی" ـ را همچنان در کارخانه هایش حفظ کرده است. تعداد کارکنانی که در هر یک از ساختمانهای این شرکت کار میکنند، به ۲۰۰ نفر محدود شده اند. به علاوه هیچکدام از ساختمانهایشان بیش از ۶ طبقه ندارد. در شرکت گور، تعادلی که پیشتر درباره آن صحبت کردیم برقرار است؛ یک تعادل انسانی. وقتی در یک ساختمان تنها ۲۰۰ نفر کار میکنند، طبیعتاً همه آنها میتوانند یکدیگر را بشناسند و بدانند که دیگری چه کار میکند؟ حالا این رقم را با سوله های ۵۰۰۰ یا ۱۰۰۰۰ نفری مقایسه کنید. در عصر صنعتی تعادل انسانی را از یاد بردیم، اما امروز در صدد احیای آن برآمده ایم. خاطرنشان میکنم که هیچکدام از ساختمانهای شرکت مایکروسافت از بلندترین درختهایش مرتفعتر نیستند.
شگفت اینکه هر روز بر اهمیت "محل کار" افزوده میشود. اخیراً مقالات و کتابهای متعددی در این باره نوشته شده است که بسیاری از مردم همچنان ترجیح میدهند در اداره ها و شرکتها کار کنند تا در خانه هایشان. من فکر میکنم "کار از راه دور" آنقدرها که بعضی میگویند طرفدار نخواهد یافت؛ چرا که مردم میخواهند با یکدیگر باشند. انسان فطرتاً موجودی اجتماعی است. روابط انسانی در محیط کار به مرور زمان عمیقتر و پربارتر میشود. از این منظر هیچ جایی مثل محل کار نیست.



> به خاطر همین فطرت اجتماعی، به نظر میرسد اجتماع یا دست کم تلقی ما از آن روزبه روز اهمیت بیشتری می یابد.

> هرچقدر فناوریهای بیشتری به جامعه سرازیر شود، تمایل مردم به "باهم بودن" نیز تشدید میشود. مردم به سینماها، کنسرتها، فروشگاهها، سالنهای غذاخوری یا ادارات میروند تا با یکدیگر باشند. آنها در جستجوی معاشرت هستند. من اجتماع را جایی میدانم که "همه مردمش نام شما را میدانند"؛ البته این تعریف را از یک ترانه زیبا امانت گرفته ام.
این در مورد مشتریهای قهوه صبحگاهی هم صدق میکند. کافی نت مفهوم تقریباً جدیدی است که میتواند مظهری از فناوری برتر/حس برتر به شمار آید. در حالی که ما هنر را از طریق اینترنت در دسترس مردم گذاشته ایم؛ اما مردم گروه گروه و هر روز بیشتر به موزه ها هجوم میبرند. مردم به تماشای نگارخانه ها میروند تا هنر را به صورت گروهی تجربه کنند.
بعد از اختراع تلویزیون و تولید تلویزیونهای بزرگ و پیشرفته، خیلی ها پیش بینی کردند که بازار سینماها کساد میشود. اما این پیش بینی ها غلط از آب درآمد، چرا که مدعیان آنها معنای فناوری برتر/حس برتر را نفهمیده بودند. مردم تنها برای دیدن فیلم به سینما نمیروند. آنها به سینما میروند تا با ۲۰۰ نفر دیگر بخندند یا گریه کنند. فروش بلیت سینما در سال ۱۹۹۶ از سال ۱۹۵۹ به بعد بی سابقه بود! جالب اینجاست که فروش سال ۱۹۹۷ از سال ۱۹۹۶ هم بیشتر بود. تایتانیک، نخستین فیلمی بود که بیش از یک میلیون دلار فروش کرد و گمان میکنم فروش آن به حدود ۲ میلیارد دلار رسید. اینها شاخص هایی هستند که در دنیای فناوریهای برتر نشان میدهند مردم از منزوی بودن گریزانند و میخواهند از خلوت خود فرار کنند. به همین خاطر است که مردم تشنه اجتماع هستند و در نهایت جامعه ای بر پایه ارزشهای مشترک را شکل میدهند.
جنبه دیگری از حس برتر که در دنیای سازمانها و شرکتها به روشنی مشهود است، رجعت به معنویت و حتی مذهب است که تا همین اواخر نوعی "تابو" به شمار میرفت. سال گذشته یک کتاب مدیریتی به نام "مدیرعامل مومن" منتشر شد که در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز قرار گرفت. عناوین مشابه دیگری هم به چشم میخورد: رهبری آمیخته با معنویت ، مدیر درمانگر و مدیریت از راه قلب . تأثیر معنویت بر مدیریت همه جا مشهود است. تا همین اواخر این احساس حاکم بود که دین در جریان غالب کسب وکار جایی ندارد. امرسن ، نویسنده آمریکایی، بهترین آموزه رهبری را در نوشته ای پیرامون اعتماد به نفس ارائه داده است: "روح شما خبر از درونتان میدهد. چرا که در وجود همه هست". این سخن هیچگاه به اندازه امروز مصداق نداشته است.



> با این اوصاف من تصور میکنم عدم درک صحیح معنای حس برتر، در هنگام مواجهه با فناوریهای جدید ما را به دردسر خواهد انداخت.

> درست میگویید. خیلی وقتها شاهد هستیم که فناوری، نابجا مورد استفاده قرار میگیرد. به عنوان مثال سیستم های پیامگیر تلفنی را در نظر بگیرید: "پیام شما برای ما بسیار مهم است. لطفاً به رغم اینکه ما شخصاً تلفن را برنمیداریم، گوشی را نگذارید"؛ و همینطور سیستم هایی که به شما میگویند برای این کار شماره یک را فشار دهید و برای آن کار شماره دو را. سال گذشته شرکت دیجیتال اکوئیپمنت سیستمهای پیامگیر تلفنی خود را جمع آوری کرد، چرا که مشتریان دل خوشی از این سیستمها نداشتند. این شرکت دوباره ۷۰ نفر را برای پاسخگویی به تلفنها استخدام کرد. سیستمهای پیامگیر تلفنی، دشمن حس برتر هستند و دقیقاً علیه شخصی سازی و فردگرایی کار میکنند.
یکی از دلایل موفقیت فدرال اکسپرس (یک شرکت پستی معروف در آمریکا)، تحویل دستی محموله ها در دنیای فناوریهای برتر الکترونیک است.
همینطور شرکت یوپی اس که برای مشتریانش رانندگان ثابت میفرستاد، موفقیت چشمگیری به دست آورد.
یکی از کاربردهای فناوری که مورد علاقه من است ـ و همچنین یکی از رستورانهای موردعلاقه من ـ رستورانی است که در نزدیکی ساختمان بورس اوراق بهادار پاریس است. در این رستوران، قوانین عرضه و تقاضا است که بهای غذا را تعیین میکند. وقتی مشتریان غذای خود را سفارش میدهند، سفارش آنها به رایانه منتقل میشود. بر اساس این تقاضا، فهرست قیمتها بار دیگر مرتب میشود. درست مانند سهام که هرچه تقاضا برای آن بیشتر شود، بهای آن نیز افزایش مییابد، غذاهای پرتقاضای این رستوران نیز گرانتر میشوند. شما مختار هستید که بهای غذا را همان اول و هنگام سفارش بپردازید و یا منتظر آینده این بازار پویا بمانید و بهای تعادلی را پرداخت کنید. رایانه های این رستوران با حس برتر درآمیخته اند.
مظهر فناوری برتر، کنفرانس از راه دور است؛ و مظهر حس برتر دست دادن با یک دوست. فناوری برتر یعنی روزآمدسازی ماشین آلات، و حس برتر یعنی آموزش مردم. منابع انسانی مزیت رقابتی دنیای جهانی شده امروز است. وقتی جوان بودم، ثروت یک کشور را با حجم سرمایه و منابع طبیعی اش می سنجیدند. ژاپن و به دنبال آن دیگر کشورهای آسیایی نشان دادند که کشورها نیازی به منابع طبیعی ندارند. امروز سرمایه یک کالای جهانی است، بنابراین تنها چیزی که رقابت پذیری را تضمین میکند، منابع انسانی است. بی شک منابع انسانی مزیت رقابتی را تشکیل میدهند، بنابراین نحوه آموزش و یادگیری نیروی انسانی عامل کلیدی رقابت پذیری است.
وقتی ما از منابع انسانی به عنوان مزیت رقابتی سخن میگوییم، توجه ویژه ای به زنان داریم. زنان نقش رهبری خود را گسترش داده اند و امروز شمار شرکتهایی که به همت زنان کارآفرین تأسیس میشوند، دو برابر شمار مربوط به مردان است. البته در طول سالیان گذشته تعداد زنان موفق در آمریکا چندان کم نبوده است. اما زنان متعلق به نسل پس از جنگ جهانی دوم ـ که دوران ازدیاد زادوولد در آمریکا بود ـ نخستین نسلی بودند که تقریباً همه آنها شاغل بودند.
توجه کنید این زنان که امروز۴۰ تا ۵۰ سال دارند، هرکجا که هستند موقعیتهای رهبری و مدیریت را اشغال میکنند. از دیدگاه کارآفرینی، این پدیده واقعاً بااهمیت است.
در سال ۱۹۷۰، تنها ۴ درصد کسب وکارها به بانوان تعلق داشت. امروز این رقم به ۴۸ درصد رسیده است و تا سال ۲۰۰۰ از مرز ۵۰ درصد خواهد گذشت. سبک رهبری بانوان با الزامات عصر اطلاعات همخوانی بیشتری دارد! در دنیای کسب وکار، که تا پیش از این غرق در آمار و ارقام بود، اینک سخن از الهام، حسس ششم، ایمان و معنویت است. این نیز به نوبه خود نشانگر تغییر جهت از فناوری برتر به حس برتر محسوب میشود.



> البته الهام، حس ششم و حتی ایمان بیشتر کیفیتهای شخصی هستند.

> بله و به اعتقاد من آنچه که ما باید در سطحی برتر بدان بیاندیشیم، این است که قدرت از سیستمها به سوی اشخاص در حرکت است. همچنین ما از "گرایش به تخصص" به سمت "گرایش به معلومات عمومی"، و از تخصص در طیف بسیار محدودی از موضوعات به سوی "یادگیری روش یادگیری" در حرکتیم. دانستن این امر برای جوانان که فرایند یادگیری شان باید مادام العمر باشد، بسیار حائز اهمیت است. چرا که آنها باید از شغلی به شغل دیگر و از منصبی به منصب دیگر بروند و خود را با آهنگ سریع تغییرات همنوا کنند. من همیشه اعتقاد داشته ام که تخصص گرایی افراطی، ظرفیت رشد انسان را محدود میکند. مطالعات اخیر نشان داده است که وقتی افراد در دوره دکتری تحصیل میکنند، ضریب هوشی شان افت میکند. میدانم، باورکردنش آسان نیست!



> مارشال مک لوهان در مطالعات اخیر خود درباره اثر رسانه ها و فناوری بر فرهنگ به این موضوع اشاره کرده است که معمولاً فناوری جدید چیزهایی را از درون تاریخ و سنت بیرون میکشد و رواج میدهد و گاهی هم چیزهای مدرن را کهنه و منسوخ میکند. شما بر چند اثر مکلوهان که به تازگی تجدید چاپ شده است، مقدمه زده اید.

> روزگار ما، روزگار کهنه شدن نوها و نوشدن کهنه هاست! امروز تغییرات فناوری به قدری سریع است که نمیتوان روزنه ای برای دیدن آینده باز کرد. نوآوریها از جاهایی که انتظارش را نداریم، ظهور میکنند و پیش بینی آنها واقعاً دشوار است. به ویژه زمانی که شما در عصر آمیزش فناوریها به سرمی برید، فهم اینکه قرار است چه پیش بیاید، بسیار دشوار است.
به عنوان مثال چندی پیش شرکت والت دیسنی دریافت که آهنگ توسعه فناوری بسیار زیاد است و همگام شدن با آن هزینه های سرسام آوری به شرکت تحمیل میکند. میدانید که این شرکت، شهربازی هایی دارد که به "دنیای آینده" معروف است و شما با گردش در آنها میتوانید یک تور تفریحی به دنیای آینده را تجربه کنید. زمانی که مدیران این شرکت تصمیم گرفتند یک "دنیای آینده" جدید بسازند، پسروی کردند، یعنی به سراغ سبکها، روشها و الگوهای گذشته رفتند. "دنیای آینده" با ژولورن آغاز میشود و با باخ راجرز پایان مییابد. والت دیسنی یکی از بزرگترین مروجان فناوری جدید در آمریکا به شمار میرود. امروز فعالیتهای دیسنی بیشتر بر تصویرکردن آینده متمرکز است. فناوری آنقدر سریع پیشرفت میکند که پیش بینی آن دشوار است. بنابراین ما با نگاه به گذشته خودمان را تعریف میکنیم.
آینده پسرونده است و اصالت خود را در گذشته جستجو میکند. فناوری برتر پیچیدگی زندگی را افزایش میدهد، اما حس برتر میکوشد ثانیه ها را بزرگ جلوه دهد. فناوری برتر یعنی بهبود کیفیت فیلمهای قدیمی با شگردهای دیجیتالی؛ اما حس برتر یعنی فهم این نکته که چه وقت نباید کیفیت فیلمهای قدیمی را دستکاری کنیم.
همه جا نوعی حسرت نسبت به گذشته حاکم شده است. به آگهی های بازرگانی سیاه و سفید تلویزیون نگاهی بیاندازید. شرکتها برای تبلیغ محصولاتشان از تصاویر و سبکهای گذشته استفاده میکنند. مهم نیست این اتفاق را چگونه تفسیر میکنیم: حسرت یا یادآوری گذشته یا علاقه به داستانهای گذشته؛ به هرحال گذشته در حال رجعت است. ما هنر و سبکهای گذشته را بیشتر و بیشتر به کار میبریم تا نوعی واکنش عاطفی را در مردم برانگیزانیم.



> جالب اینجا است که تنها سالمندان مدام به گذشته باز نمیگردند. جوانترها هم به گذشته باز میگردند، به چیزهایی که نتوانسته اند تجربه کنند.

> بله. اما آنچه نسل دیجیتال واقعاً بدان علاقمند است، تفاوتها و وجوه تمایزها است. خالکوبی را در نظر بگیرید. خالکوبی یکی از روشهایی است که به کمک آن میتوانید خودتان را متمایز کنید؛ چرا که متعلق به شما است و نه هیچ کس دیگر.
فناوری برتر یعنی اینکه بگویید: "ای وای! رایانه ام از کار افتاد". حس برتر یعنی اینکه گوسفندی بیاید و دفتر مشق شما را بخورد! فناوری برتر یعنی یک اردوگاه رایانه ای؛ و حس برتر یعنی یک لیگ کوچک بیسبال.
بچه های دبیرستانی امروز از لحاظ سواد فناوری سرآمد همه بچه های تاریخ هستند. آنها با رایانه ها زندگی میکنند و بزرگ میشوند؛ بیشتر از آنکه والدینشان وقت خود را با تلویزیون سپری میکردند. آنها رایانه را به خوبی میشناسند و کار با آن را بلدند. من مطمئن نیستم که آنها بتوانند دنیایی بدون رایانه را تصور کنند. وسعت فناوری عمیقاً آنها را متأثر کرده است. نسل رایانه مسأله فناوری ندارد؛ فناوری همه جا ریخته است. آنچه این نسل جدید می جوید، همان تعادل "حس برتر" است. بسیاری از این بچه ها واقعاً به محیط، روابط انسانی، پیامدهای اخلاقی، انتخابها و تصمیمگیری های زندگیشان علاقمندند. اما آیا ما به عنوان والدین، معلمان یا بزرگترهای آنها ابزار و امکاناتی در اختیارشان گذاشته ایم که دنیا را بشناسند؟ آیا در دنیایی که ناامنی بیداد میکند و فناوری هر روز با شتاب بیشتری به پیش میرود، روشهای خلاق حل مسأله را به فرزندان خود می آموزیم؟
نسل رایانه نسل بزرگی است. در حال حاضر ۳۱ میلیون کودک و نوجوان ۸ تا ۱۷ ساله در آمریکا وجود دارد که بازاری به حجم سالانه ۱۲۰ میلیارد دلار را میگردانند!
رایانه ابزار ضروری ورود به قرن بیست و یکم است و این کودکان با رایانه هایشان بر نسلهای گذشته برتری دارند. آشنا بودن با فناوری و شناخت آن ـ درست همانند فطرت دوم ـ یکی از مهارتهای قرن بیست و یکم است. با این حال شعور فناورانه برای بشر امروز کافی نیست. من معتقدم اهمیت هنر در کلاس درس کمتر از اهمیت رایانه ها نیست. رایانه ها سیستم هایی بسته اند و به همین خاطر "تفکر خلاق" را به کودکان نمی آموزند. رایانه به کودکان میآموزد که تفکرشان را محدود کنند و این جایی است که هنر باید وارد عمل شود. با حس کردن اشیا، "شدنی"ها پایانی ندارد و خیال، حد و مرزی نمیشناسد. طرح یک ایده و عملی کردن آن با دست های خود، تقریباً کودکان را افسون میکند. تکرار این عمل به کودک اعتماد به نفس و بینش می بخشد. اغلب والدین برای کودکانشان رایانه میخرند، اما با هنر چه میکنند؟قوه تخیل کودکان شما به اراده شما بستگی دارد ـ
شور و شوق زندگی با شعر و هنر زنده میماند. راه حل مشکلات با خلاقیت پیدا میشود. پرسش این جاست: آیا ما کودکانمان را به ابزار مناسب تجهیز کرده ایم تا بتوانند با یکدیگر گفتگو کنند یا تنها محیط پیرامون آنها را با سرگرمی های فناوری برتر انباشته ایم؟ چرا این نسل باید بکوشد تا خود را از ترس و وحشتی که در ورزشها، فیلمها و بازیهای ویدئویی نهفته است برهاند؟ پرسش کلیدی این است.
پس از نسل رایانه، نسل "شبکه" از راه خواهد رسید. نسلی که با اینترنت بزرگ میشود و به همه دنیا دسترسی دارد. آنها یک نسل کاملاً متفاوت خواهند بود.



> شما در نوشته های قبلی خود تأثیر جهانی فناوری را با چند تناقض نما (پارادوکس) توضیح داده اید که بسیاری از آنها از یک تناقض بنیادین نشأت میگیرند: هرچه اقتصاد جهانی بزرگتر میشود، بازیگران کوچک آن قدرتمندتر میشوند. آیا از زمان آن نوشته تاکنون اوضاع عوض شده است؟

> نه. این روند قدرت یافته است. کشورهای زیادی وجود دارند. کشورها رو به تجزیه اند. پیامد این روند کشورهای کوچکتر و قدرتمندتر است و هرچه پیش میرویم، بر تعداد آنها افزوده میشود.



> در عین حال ملتها باید بکوشند به منظور فعالیت در یک زمینه جهانی، به سطح جدیدی از همکاری و ارتباط با یکدیگر برسند.

> دقیقاً.



پس به نظر میرسد مفهوم تمامیت ارضی در حال تغییر است.

> همه مسائل رنگ اقتصادی به خود گرفته است. مسائل اقتصادی حتی مسائل سیاسی را هم تحت الشعاع قرار میدهد. روابط ملتها بیشتر بر محور مسائل اقتصادی است تا امور سیاسی. واقعاً دنیا در حال حاضر بیشتر با اقتصاد اداره میشود تا با سیاست.



> با این اوصاف، آیا شما پایان مفهوم دولت ـ ملت را پیش بینی میکنید؟

> نه. شگفت اینکه کشورها برحسب معنای فرهنگی و نمادهای خود قویتر میشوند. با کمرنگ شدن مرزها، این شرکتها، کارآفرینان و بازیگران عرصه کسب وکار هستند که اقتصاد جهانی را میسازند ـ دولتمردان ارزش افزوده نمی آفرینند، آنها تجارت نمیکنند. بنابراین به موازات آنکه وابستگی ملتها از لحاظ اقتصادی بیشتر و بیشتر میشود، احساس استحاله فرهنگی نیز در میان ملتها تشدید میشود. بنابراین ملتها بیشتر به هویت فرهنگی خودشان میچسبند.
کره مثال بسیار خوبی است. این کشور صاحب یک تاریخ مکتوب ۵۰۰۰ ساله است. کره ۵۰۰۰ سال یک کشور منزوی و تنها بود. بعد از جنگ جهانی دوم کمونیستها روی کار آمدند. امروز اقتصاد آنها با اقتصاد بسیاری از کشورهای دنیا ادغام شده است، اما آنها خیلی نگران این قضیه هستند. امروز رنسانسی در علاقه به تاریخ، فرهنگ و زبان کره به چشم میخورد. تضاد اینجا است: هرچه از لحاظ اقتصادی بیشتر به یکدیگر وابسته میشویم، وطن ما به عنوان چشمه جوشان هویت، اهمیت بیشتری مییابد ـ هویت فرهنگی، هنر و تاریخ همگی مصداق حس برتر هستند. نکته اینجاست که اهمیت اقتصادی دولت ـ ملتها رو به زوال است.
شبکه ها جایگاه اقتصادی دولت ـ ملتها را تصاحب میکنند. برخی از این شبکه ها بر پایه ملیت شکل میگیرند، مثلاً شبکه چینی های مقیم خارج، شبکه کره ای های مقیم خارج و شبکه هندی های مقیم خارج، و دیگر شبکه ها نیز بر پایه کسب وکار و شرکتها شکل می گیرند. من در کتاب "تناقض نمای جهانی" به شرکت آب ب اشاره کرده ام که به ۱۳۰۰ شرکت مستقل تجزیه شد و تعداد کارکنان اداره مرکزی آن در زوریخ از ۶۰۰۰ نفر به کمتر از ۱۵۰ نفر رسید. اما یک مثال خوب دیگر نیز برای این الگوی اقتصادی جدید وجود دارد ـ شرکتی که سال گذشته بیش از یک تریلیون دلار معامله انجام داد. من از هزاران نفر پرسیده ام، اما هیچکس آن را نمیشناسد.
سال گذشته، حجم معاملات شرکت ویزا بیش از یک تریلیون دلار بود، و از آنجا که این رقم هر سال ۲۰ درصد رشد میکند، تا سال آینده به دو تریلیون دلار خواهد رسید. اما واقعاً ماهیت ویزا چیست؟ ویزا یک شبکه است؛ شبکه ای از بانکهای محلی. پل ارتباطی من با ویزا، بانک محلی من است. دهها هزار بانک محلی با یکدیگر شبکه ای را پدید آورده اند، به طوری که هر یک از ما که با یکی از آنها در ارتباط باشد، میتواند در همه کشورهای دنیا ـ در ۱۴ میلیون نقطه کره زمین ـ تجارت کند. این یک الگوی جدید است، زیرا آنچه شاهد هستیم، نوع جدیدی از "عظمت" است؛ شبکه های عظیم و نه رایانه های مرکزی عظیم.
در گذشته، شرکتهای چندملیتی بزرگ و قدیمی، همان رایانه های مرکزی بودند. اکنون شما نمی توانید در نقش یک رایانه مرکزی عظیم باقی بمانید، بلکه ناگزیر از "خودسازماندهی" هستید. ویزا کاملاً خودسازماندهی شده است. البته بهترین الگوی خودسازماندهی، طبیعت است. طبیعت در مجموع با نهایت زیبایی کار میکند، البته تا وقتی که ما در کار آن دخالت نکنیم.



> آیا این بدان معناست که بسیاری از دولتها باید ساختار خود را بر شبکه ها استوار کنند؟

> دقیقاً. در شبکه ها هیچکس مسوول نیست. درست مثل اینترنت که در آن هیچکس مسوول نیست و از پایین به بالا خودسازماندهی شده است. شبکه چینی های مقیم خارج که در رتبه سوم اقتصاد دنیا قرار دارد و من در "کلان روندهای آسیا" به آن اشاره کرده ام، خودسازماندهی شده است. در این شبکه هیچکس مسوول نیست. اینها الگوهایی هستند که دولتمردان نباید از آنها غافل باشند. غالباً کسب وکارهای خصوصی در خط مقدم اینگونه تغییرات حرکت میکنند؛ چرا که در پی بقا هستند. اما تحولات تدریجی فایده ندارد، حالا چه در کسب وکار و چه در دولت. دولتمردان نخواهند گذاشت شما تحولات عمده و چشمگیری ایجاد کنید. شما برای ایجاد تحول در هر زمینه نیازمند شالوده شکنیهای برجسته و بنیادین هستید، چه بحث بر سر یک شرکت باشد، چه یک شهر و چه یک کشور.



> آیا به خاطر تغییر جهت قدرت، که ساخته و پرداخته فناوری و ساختارهای شبکه ای است، مردمسالاری به یک عامل بحران زا تبدیل نمیشود؟

> به هیچ وجه. مردمسالاری در همه جای این دنیای پهناور ریشه دوانده است. این روند آغاز شده و همچنان ادامه دارد. مردمسالاری یک فرایند است، نه نتیجه. مردمسالاری حدومرزی ندارد، یک فرایند پیوسته است.



> به نظر شما چالشهای عمده پیش روی دولتها کدامند؟

> مشکل اصلی این است که چگونگی برون رفت از وضعیت امروز را بیاموزیم و بگذاریم مردم خودشان آینده را بیافرینند. ملاحظه میکنید که ژاپن با این مشکل دست به گریبان است و نمیتواند خود را از وضعیت کنونی نجات دهد. در ژاپن نوعی سرمایه سالاری دولتی به چشم میخورد که آمیزه ای از دولت و شرکتهای بزرگ است. البته این سیستم تا همین اواخر جواب میداده است. اما در اقتصاد جهانی رقابتی امروز، این سیستم جواب معکوس میدهد. دولت باید از دنیای تجارت خارج شود. دولت ژاپن باید تجارت را رها کند و اجازه دهد که تصمیمهای اشخاص و شرکتها ـ که بازار را تشکیل میدهند ـ پیشران اقتصاد باشد، نه ائتلاف شرکتها و دولت. این کار برای آنها بسیار دشوار است. بنابراین وظیفه کنونی دولتها این است که یاد بگیرند چگونه از این وضعیت بیرون بروند.



> موضوع دیگری که به نظر میآید رفته رفته اهمیت مییابد، غالباً اینگونه تعبیر می شود: "اغنیا" و "فقیران" اطلاعاتی. آیا این کوته اندیشی نیست؟

> بهای رایانه ها رو به کاهش است. رایانه های ما بسیار ابتدایی هستند. آنها باید به "صدا" حساس شوند. به این ترتیب شما خواهید توانست با رایانه تان صحبت کنید.
چند سال پیش در ایالت فقیر چیاپاس در جنوب مکزیک تعدادی از لومپنهای سرخپوست سر به شورش گذاشتند و از آنجا که به اینترنت دسترسی داشتند، تنها در عرض چند ساعت همه مردم دنیا از موضوع باخبر شدند و چون خبر به گوش خبرگزاریها رسید و به خاطر گزارشهایی که متعاقباً نوشته شد، دولت مکزیک مجبور شد پاسخگو باشد. همینطور زمانی که سربازان روسی به چچن حمله کردند، در عرض چند دقیقه همه مردم دنیا با خبر شدند. دقت کنید، هر دوی این مناطق بسیار فقیرند. نه چچن و نه چیاپاس، هیچکدام سرزمینهای ثروتمندی نیستند.
بنابراین تعبیر اغنیا و فقیران اطلاعاتی، تعبیری است که بدون تفکر عمیق باب شده است. درست مثل اینکه میگویند ثروتمندان ثروتمندتر و فقرا فقیرتر میشوند. این هم سخنی است که مردم بدون ذره ای تفکر و تأمل همیشه بر زبان میرانند. در اقتصاد باز و آزاد، بعضیها روزبه روز ثروتمندتر میشوند، چرا که امکانات و استعدادهای بسیاری در اختیار دارند و آزاد هستند که هرچه میخواهند انجام دهند. خوشبختانه وضع زندگی مردم به ویژه در آسیا نسبت به گذشته بهتر شده است. وقتی همه آزاد هستند که هرچه میخواهند انجام دهند، بدانید آنها که بااستعدادترند، همواره یک گام از دیگران جلوتر خواهند بود. ما باید بیان آزادی و عدالت یکی را انتخاب کنیم. ما تجربه کرده ایم که عدالت، به این معنا که در صدد تقسیم عایداتمان باشیم و بکوشیم سهم همه یکسان باشد، نتیجه مطلوبی در پی ندارد. کمونیسم، سوسیالیسم و مانند آنها را به خاطر بیاورید. پس تا زمانی که سازوکار دیگری پیدا نکنیم، ثروتمندان ثروتمندتر خواهند شد. البته نه فقط آنها، بلکه اوضاع همه مردم دنیا رو به بهبود است!
به هرحال، تناقضهای بسیاری وجود دارد. ما در عصر تناقضها زندگی میکنیم. تناقض بزرگ این است که هرچند از حالا به بعد، اقتصاد جهانی در درجه اول اهمیت است، اما هنوز هیچکس دقیقاً نمیداند این نظام چگونه کار میکند.



> از بحث اصلی دور نشویم. دولتها چگونه میتوانند با درک مفهوم فناوری برتر/حس برتر زندگی را به کام شهروندان شیرین تر کنند؟

> من فکر میکنم حس برتر را باید به خدمات، خدمات، خدمات، و خدمات اختصاصی معنا کرد. این بدان معناست که مسوولان باید با مردم همچون انسان برخورد کنند، نه اینکه آنها را در فهرست مشکلات خود جای دهند. به علاوه من فکر میکنم دولتها در بسیاری حوزه ها مخل اوضاع هستند که باید کنار بروند.
البته من زیاد به این موضوع فکر نکرده ام، اما اصول کار روشن است، تعمیم آنها نباید چندان دشوار باشد. به عنوان مثال میتوان به اداره پست آمریکا اشاره کرد. آنها شعبه های خود را در سراسر کشور با حس برتر درآمیخته اند و محیط مشتری پسند و فرح بخشی پدید آورده اند. من فکر میکنم در بسیاری موارد باید به محیط ارتباطی شهروندان و مسوولان بیشتر توجه کنیم. اینگونه محیطها باید خوشایندتر باشند. شخصی سازی خدمات را هم نباید از یاد ببریم.



> اجازه دهید راجع به این موضوع بیشتر صحبت کنیم. به نظر میآید مسوولان به دنبال این هستند که صفحات اینترنت، پست الکترونیکی، باجه های اطلاعاتی و مانند آنها را جایگزین تماس مستقیم با مردم کنند. با توجه به آنچه شما گفتید، بخشی از حس برتر "مردمی کردن" است. به بیان دیگر، شاید آنچه که آنها باید بیشتر به دنبال آن باشند، تماسهای انسانی بیشتر است!

> این موضوع واقعاً مهم است و باید بدان توجه شود. چرا که رایانه ها باعث میشوند تماسهای انسانی کمتر شود. به ذهنم میرسد که اداره مالیات و سایر نهادهای دولتی باید ادارات و شعبه های سهل الوصول و دوستانه تری داشته باشند تا مردم بتوانند از مجرای یک رابطه دوستانه به آنها مراجعه کنند و مشورت و راهنمایی بگیرند.



> شاید به نظر بیاید یکی از کاربردهای کلیدی رایانه ها باید تسهیل تماسهای انسانی شهروندان و مسوولان باشد. این مسیری است که اکنون سازمان تأمین اجتماعی آمریکا در آن گام برمیدارد. به عنوان مثال، اگر شما شبکه ای داشته باشید که به مردم اجازه دهد وارد ادارات شوند، کافی است روبروی رایانه بنشینید تا اطلاعات وی را مطالعه کنید. یکی از نقشهای کلیدی شبکه های رایانه ای دسترسی فوری به اطلاعات به عنوان پشتوانه ای برای تماسهای انسانی است.

> در اغلب هتلهای درجه یک، وقتی شما خدمتکار را صدا میکنید، تلفن زنگ میزند و کسی پشت خط میگوید: "جناب آقای فلانی، بفرمایید". آنها یک صفحه رایانه ای در اختیار دارند که از طریق آن میفهمند چه کسی خدمتکار را صدا زده است. این یعنی شخصی سازی خدمات با استفاده از نام شما.



> پس حس برتر در مورد مسوولان دقیقاً به شخصی سازی تعبیر میشود.

> بله، همینطور است.



> و تماسهای آسانتر و راحتتر...

> دقیقاً.



> بنابراین مضمون نهفته در همه اینها، در واقع هماهنگ کردن فناوری با نیازهای انسانی است.

> بله. در دنیای نوین امروز، همه تغییرات اجتماعی نشأت گرفته از تغییرات فناورانه است. معیار ارزیابی موفقیت و بقا در هزاره نوین، توانایی ما در درک ارتباط و برهمکنش اصول بشری و نیاز عاطفی به حس برتر و واقعیتهایی است که پیشران آنها فناوری برتر است. فناوری به طور همزمان به ما انسانها پیام میدهد که حضور ما اهمیت کمتر و در بعضی مواقع اهمیت بیشتری دارد. موفقیت ما در کسب وکار، دولت و ارتباطات بسته به این خواهد بود که بتوانیم نیاز انسانی به حس برتر را در دنیای فناوریهای برتر به رسمیت بشناسیم. من فکر میکنم ما باید یاد بگیریم که میان پیشرفتهای فوق العاده و مادی فناوری و نیازهای معنوی فطرت انسانیمان تعادل برقرار کنیم.


منبع:
ایران، تهران، موسسه مطالعات راهبردی آینده

انقلاب های فنآوری منجر به ناآرامی های گسترده اجتماعی می‌شود

فنآوری های نو بعضی افراد را قادر می سازد که ثروت و نفوذ فوق العاده زیادی به دست آورند. اما نخبگان جدید بر خلاف نخبگان قدیم نسبت به ارتقای زندگی مردمی که از آنها عقب مانده اند، در خود تعهدی احساس نمی کنند. توده های مردم که خود را از چنین امتیازاتی محروم می بینند، به تدریج علیه نخبگان انقلاب می کنند.

طبقه نخبه با نادیده گرفتن مرزهای سیاسی و عبور از آنها در عرصه بین المللی فعالیت می‌کنند.


بنابراین دولت-ملت ها به تدریج قدرت و نفوذ خود را از دست داده و توده های مردم نیز چاره ای ندارند جز اینکه بدون کمک دیگران روی پای خود بایستند.



جابجایی و تغییر هدف اقتصادی اصلی نخبگان، اینکه فقط شرایط زندگی خود را بهتر کنند.

امروزه نظریه اقتصاد به جای بهبود شرایط زندگی اکثریت مردم فقط بر ثروت آفرینی تاکید می کند. نخبگان در بنگاههای اقتصادی نیز از طریق اخراج کارکنان و کاهش نیروی انسانی شاغل سعی در تحقق چنین هدفی دارند.



عدم تمایل اقلیت ها به نادیده گرفتن هویت فرهنگی خود

اقلیت های فرهنگی، قومی، و مذهبی در گذشته مایل بودند در ازای سهیم شدن در منافع توسعه اقتصادی، هویت فرهنگی خود را سرکوب کنند. اما از آنجا که نخبگان دیگر اهمیتی به بهبود شرایط زندگی آنها نمی دهند، این اقلیت ها نیز به نوبه خود دولت-ملت و سلطه فرهنگی آن را برای همیشه رها می کنند.



اکثریت مردم از حق رای در مسائل بین المللی تاثیر گذار بر زندگی خود محروم هستند.

اگرچه مردم از حق رای برای انتخاب شهردار، نماینده مجلس، ریسس جمهور یا نخست وزیر برخوردارند اما نمی توانند نماینده خود در سازمان ملل، مدیر عامل یک شرکت چند ملیتی و به طور کلی هر فرد قدرتمند در سطح بین المللی را انتخاب کنند. با این وجود هر روز بیش از پیش اکثر تصمیم های تاثیر گذار بر زندگی مردم مانند تجارت و انتقال فنآوری در سطوح بین المللی اتخاد می شوند.



نخبگان قدرتمند در دولت- ملت ها به اهمیت ضرورت همکاری واقف نیستند.

رهبران ملی اگرچه از جهانی شدن به عنوان یک مفهوم اقتصادی استقبال می کنند، کماکان در روابط بین المللی بر پایه تفکر سنتی‌<< متحدان در برابر دشمنان>> رفتار می کنند. در حالیکه باید بکوشند بر اساس ادعای خود، تفکر و رفتاری بین المللی از خود نشان دهند.


منبع:

THE FUTURIST, January-February, 2004, p 22

 

10 فناوری برتر دنیا

  • تکنولوژی به سرعت در حال تعویض و دگرگونی طرز زندگی روزانه مردم است. در این مقاله سعی خواهد شد به صورت خلاصه و به ترتیب اهمیت 10 مورد از تکنولوژی نوین و شناخته شده را که مردم آنها را قبول کرده‌اند بررسی شود.
    1ــ کامپیوترهای دستی و قابل حمل 2ــ دانلود موزیک، 3ــ وسایل سرگرمی دیجیتال در خانه‌ها، 4ــ عکسبرداری دیجیتال، 5 ــ موسیقی MP3 و 6- ارتباط از نوع وایرلس،7 ــ حافظه فلاش، 8 ــ اتومبیل با استفاده کم از سوخت فسیلی،9ــ جی پی اس، سیستم جهت یابی با کمک ماهواره،10ــ اینترنت فون.
    در این مقاله پنج مورد اول را خواهید خواند، بقیه موارد نیز در ادامه خواهد آمد .
    1ــ کامپیوترهای دستی و قابل حمل
    در میان وسایلی که اخیراً مردم به شدت به طرف آنها کشیده میشوند باید از کامپیوترهای کوچک چند منظوره که در کف دست جا میگیرند نام برد. انجام مکالمات تلفنی با این دستگاهها که بلک بری یکی از آنهاست ساده ترین وظیفه این گونه وسایل دیجیتال است. Treo 650 هم یکی دیگر است. از این دستگاه کوچک به عنوان دستیار دیجیتال شخصی پی دی ای Personal Digital Assistant PDA استفاده میشود. بر قراری ارتباط تلفنی، ارسال و دریافت ایمیل، تنظیم و یادآوری قرار ملاقاتهای شخصی و گشت زنی در سایتهای اینترنت هم از عهده تریو بر میآید.
    آی پاد یک نام موفق دیگر است که از تکنولوژی دیجیتال سود میبرد. اما آی پاد هدف اولیه خود را که شنیدن موزیک دیجیتال در هنگام حرکت بود همچنان دنبال میکند. ویلی پاول مدیر عملیاتی اپل سازنده آی پاد میگوید درست است که ما اخیراً چند بازی کامپیوتری کوچک به دستگاه اضافه کرده‌ایم اما برای ما پخش موسیقی اولویت خود را از دست نداده. آی پاد علاوه بر ارائه موزیک توانسته است‌ ویدیوکلیپ‌های خوانندگان به همراه چندین شو تلویزیونی تفریحی که توسط شرکت دیسنی در آمریکا تولید میشود به آی پاد اضافه کند.
    بلک بری توسط شرکت کانادایی Research In Motion (RIM) تولید شده و سپس شرکتهای تلفن سلولار تمام دنیا آن را به مشتریان خود میفروشند. بلک بری در کف دست جا میگیرد و از دگمه‌های پائین و بالا بر استفاده کرده و صفحه نشاندهنده آخرین مدلهای آن رنگی است. بلک بری علاوه بر ویژگیهای کامپیوترهای مینیاتوری PDA مانند دفترچه آدرس، تقویم و لیست کارهای روزانه ضمناً یک تلفن همراه هم هست. اشتهار بلک بری دلیل دیگری دارد؛ از بلک بری میتوان به عنوان دستگاهی که قادر به ارسال و دریافت ایمیل‌های آنی از هر نقطه جهان است استفاده کرد.
    توانایی بلک بری در آمیزش تکنولوژی تلفنهای سلولار و کامپیوتر و اینترنت در یک حجم کوچک است و میتواند با هماهنگی بین نرم افزار و سخت افزارهای مختلف ارتباط کسانی را که به دلایل شغلی مجبور به حرکت هستند با دیگران برقرار کند.

    2ــ دانلود موزیک
    بیشتر کسانی که موزیک را به صورت غیر قانونی دانلود میکنند عمل خود را دزدی میدانند

و آن را افتخاری برای خود نمیدانند. نیل یکی از آنهاست. او در کامپیوتر خود بیش از 3400 آهنگ که برای دریافت آنها پولی پرداخت نکرده دانلود کرده است. نیل 22 سال دارد و مانند دوستان دیگر خود برای هر کاری که انجام میدهند عذر و بهانه‌ای دارند. او میگوید خوانندگان به اندازه کافی از کنسرتهای خود درآمد دارند من یکی از آنها را در تلویزیون دیدم که بیش از 30 ماشین گرانقیمت داشت. تولیدکنندگان سی دی حاصل کار خوانندگان را از راههای مختلف به دست میاورند آنها هم از این راه به ثروت کلانی دست یافته‌اند. اگر آنها از خوانندگان دزدی میکنند برای ما هم ایرادی نباید داشته باشد تا آهنگهای آنان را دانلود کنیم. نیل یک چیز را فراموش کرده است که موزیک هم میتواند صاحب داشته باشد و گرفتن اموال دیگران بدون اجازه و یا پرداخت حق استفاده هم نوعی سرقت است.
از زمانی که شان فنینگ 18 ساله از دانشگاه ترک تحصیل کرد و در سال 1999 سایت نپستر www.napster.com را راه انداخت مردم با استفاده از نرم‌افزار او توانستند موزیک و ویدیوهای بایگانی شده در کامپیوترهای خود را به صورت اشتراکی در اختیار دیگران قرار دهند. برنامه او با نام پی تو پی Peer-to-Peer P2P شناخته میشود و به همه اجازه میدهد تا هر فایل موسیقی از نوع ام پی 3 را که میخواهند از کامپیوتر یکدیگر دانلود کنند.
اگر چه نپستر با شکایت انجمن شرکتهای سازنده سی دی و گروهها موسیقی مانند متالیکا از کار دانلود مجانی آهنگ متوقف شد اما اکنون با پرداخت هزینه کمی همچنان با اشتراک دانلود آهنگ به کار خود ادامه میدهد. اما سایتهای دیگری مانند کازا www.KaZaa.com، لایم وایر www.Limewire.com و www.eDonkey.com همچنان به دانلود رایگان اشتراکی فیلم و موسیقی آنلاین مشغول هستند. فیل آرمسترانگ سخنگوی کازا میگوید ترافیک سایت ما 20 میلیون استفاده کننده در هر روز است و ما میدانیم گروهی از بازدیدکنندگان کازا بدون توجه به اخطارهای متعددی که در سایت قرار دارد بخشی از فایلها را بدون در نظر گرفتن قوانین کپی رایت دانلود میکنند.
اگر چه منابع قانونی دانلود آهنگ و موسیقی نظیر آی تیون از شرکت اپل www.apple.com/itunes/download و یا سایت جدید نپستر توانسته‌اند رضایت صاحبان موزیک و خوانندگان پر طرفدار مانند آهنگ جدید گوین استفانی Hollaback Girl را با بیش از یک میلیون بار دانلود در آمریکا و 120 هزار بار در کانادا جلب کنند، اما نسبت کسانی که به صورت اشتراکی و مجانی به دانلود موسیقی مشغول هستند 14 به یک است.

3 ــ وسایل سرگرمی دیجیتال در خانه‌ها
امروزه دست مردم در انتخاب وسایل سرگرمی خانگی از هر زمان بازتر است. تلویزیونهای LCD در اندازه‌هایی به نازکی 20 اینچ و به طول بیش از 60 اینچ که مانند تابلو نقاشی بر دیوار نصب میشوند، تا نمایش برنامه‌های تلویزیونی و ویدیویی با سیستم پلاسما، و کانالهای ماهواره‌ای، گوشه‌هایی از این انتخاب هستند. سیستمهای جدید وسایل سرگرمی خانگی به دلایل ایرادات تکنیکی هنوز محبوبیت خود در میان مردم پیدا نکرده‌اند. اکنون تنها 2 درصد از خانه‌ها تلویزیون پلاسما و 11 درصد تلویزیون ال سی دی دارند. تماشای یک برنامه ورزشی مانند هاکی و یا مسابقات اتومبیلرانی در صفحات نمایش تلویزیونهای دیجیتال جدید به دلیل سرعت کم در پردازش تصویر نمیتوانند فیلم را به شفافیت تلویزیونهای آنالوگ قدیمی نشان دهند. دلیل دیگری که سبب عدم محبوبیت این گونه از تلویزیونهای دیجیتال در میان مردم شده است قیمت بسیار گران آنهاست.
یکی دیگر از وسایل سرگرمی در خانه‌ها دستگاه ایکس باکس است که مایکروسافت اولین مدل آن را در 15 نوامبر 2001 به ساکنان آمریکای شمالی و یک ماه بعد به اروپا و ژاپن معرفی کرد. تا پیش از معرفی آخرین مدل ایکس باکس با نام Xbox 360 مایکروسافت توانسته بود بیش از 22 میلیون دستگاه از مدل قدیمی آن را به فروش برساند. رقبای ایکس باکس، GameCube از شرکت نین تندو با فروش بیش از 18 میلیون دستگاه و PlayStaion از شرکت سونی با فروش 100 میلیون دستگاه است. اکنون بیش از 200 میلیون خانه در جهان یکی از انواع کنسول‌ها بازیهای کامپیوتری را جهت سرگرمی در اختیار دارند. ایکس باکس 360 آخرین کنسول بازیهای مایکروسافت به طور رسمی در 12 می 2005 در کانال ام تی وی معرفی و فروش آن در 22 نوامبر 2005 شروع شد و در همان روز اول در کانادا تمام دستگاهها که به قیمت 500 دلار فروخته میشد به فروش رسید و مردم برای خرید آن نام خود را در لیست انتظار قرار دادند. ایکس باکس 360 علاوه بر بازیهای کامپیوتری قادر به پخش دی وی دی، موسیقی و نمایش عکسهای دیجیتالی است و مایکروسافت تلاش میکند در بخشی از فروش 30 میلیارد دلاری بازیهای کامپیوتری که مطلقاً در اختیار سونی و کنسول بازی آن پلی استیشن است، سهیم شود.

  • در قسمت بالا با 3 مورد از تکنولوژی برتر که اثرات جانبی آنها در دگرگونی نحوه زندگی مردم مشاهده میشود را خواندید. حال در این بخش به ترتیب اهمیت موارد دیگر به صورت خلاصه بررسی میشود.
    1 ــ کامپیوترهای دستی و قابل حمل و نقل، 2ــ دانلود موزیک، 3ــ وسایل سرگرمی دیجیتال در خانه‌ها

    4 ــ عکسبرداری دیجیتال
    بیش از 40 در صد از خانواده‌های کانادایی دوربین دیجیتال دارند و سرعت رشد محبوبیت آن به علت سهولت در استفاده بیش از دستگاههای پخش دی وی دی و ویدیو است. پس از آن که عکس گرفته میشود بلافاصله برای چاپ و ایمیل و نشان دادن آن به صورت اسلاید از تلویزیون آماده است، این چنین سهولت در استفاده است که دوربینهای دیجیتال محبوبیت خود را به دست آورده‌اند (شهروند شماره 1002).
    مارک فدرمن طراح استراتژی ارشد بخش فرهنگ و تکنولوژی دانشگاه تورنتو است. او اعتقاد دارد عکسبرداری دیجیتال بخشی از حرکت جامعه به سمت ارتباط الکترونیکی فردی با افراد دیگر جامعه است. فدرمن اشاره میکند سایتهایی مانند فلیکر (شهروند شماره 1037) توانسته‌اند با دریافت عکسهای دیجیتال مردم آنها را در مقابل دید همگان قرار دهند. این یک تغییر عمده در نحوه مشارکت آلبوم عکس خاطرات فردی بدون توجه به موقعیت جغرافیائی با کسانی است که طرز فکر مشابه دارند.
    روند تغییرات عکسبرداری دیجیتال نشان میدهد در آینده نزدیک اندازه دوربینها روز به روز کوچکتر شده و هم زمان به کارایی و سهولت در استفاده از آنان افزوده خواهد شد. اخیراً کانن دوربین دیجیتال جدیدی را به بازار عرضه کرده است که صورت کسانی را که در حال لبخند زدن هستند تشخیص داده و از آنها عکس میگیرد. در آینده نزدیک ما شاهد حضور کیوسک‌هایی خواهیم بود که در کافی شاپ‌ها، مراکز خرید و مال و فروشگاههای اجاره فیلمهای ویدیویی قرار داده شده‌اند تا هر کس بتواند حافظه دوربین عکاسی خود را در داخل آنها قرار دهد و عکسها جهت چاپ به عکاسی ارسال شود و یا در عرض چند دقیقه در همان محل به چاپ رسیده و حاضر شوند.

    5 ــ موسیقی ام پی 3
    ام پی 3 فرمتی از موسیقی است که کاملاً بر اساس تکنولوژی سی دی تهیه شده است. فرق عمده این دو فرمت، قدرت ام پی 3 در کمپرس کردن فایلهای موزیک و کم کردن حجم و اندازه آنهاست. به طور معمول در هر سی دی کمتر از 20 آهنگ قرار داده میشود در حالی که اگر آهنگها در فرمت ام پی 3 ضبط شده باشند تا 200 آهنگ را میتوان در یک سی دی جا داد.
    ام پی 3 خلاصه شده MPEG Audio Layer 3 و یا سطح سوم فرمتی است که توسط شرکت Moving Picture Experts Group MPEG به مرحله تولید رسیده است. مقایسه میان فایلهای موزیک سی دی با ام پی 3 به این ترتیب است که اگر آهنگی برای ضبط در سی دی 10 مگابایت از ظرفیت سی دی را به خود اختصاص بدهد نوع کمپرس شده آن بدون از دست دادن کیفیت صدا در فرمت ام پی 3 فقط به یک دهم آن یعنی 1 مگابایت حافظه نیاز دارد.
    آهنگی که در فرمت ام پی 3 ضبط شده باشد در دو حالت قابل استفاده است. میتوان آن را بر روی سی دی معمولی قرار داد و یا به صورت یک فایل دیجیتال در کامپیوتر بایگانی کرد. فایلهای بایگانی شده در کامپیوتر قابلیت انتقال به دستگاههای کوچکی که اندازه برخی از آنها از درازای یک انگشت دست هم کوچکتر است را دارند. این دستگاهها ام پی 3 پلیر نام دارند و میتوانند صدها آهنگ را در خود ذخیره و پخش کنند.

    6ــ ارتباط وایرلس
    هنا چو 25 سال دارد. او دانشجوی فوق لیسانس رشته ارتباطات و کمک استاد دانشگاه رایرسون است. هنا تصمیم دارد پایان نامه و تز فوق لیسانس خود را به موضوع ارتباط وایرلس WiFi اختصاص دهد. او میگوید تمام دانشجویان من از لپ تاپ استفاده میکنند و همیشه صدای کیبورد در کلاس شنیده میشود. اگر فکر میکنید آنها از موضوع درس یادداشت برداری میکنند کاملاً در اشتباه هستید. دانشجویان من چت و گفتگو با دوستان خود در کلاس و خارج از دانشگاه و گوش کردن به استاد را هم زمان انجام میدهند. رد و بدل کردن یادداشتهای خصوصی که همیشه در کلاسهای درس در میان دانشجویان و دانش آموزان رواج داشته است اکنون با ارسال و دریافت پیامهای آنی با استفاده از سیستم وایرلس دانشگاه صورت میگیرد.
    دانشگاه رایرسون مانند تمام مراکز آموزشی از سیستم وای فای استفاده میکند (بایگانی آنلاین شهروند شماره 859). در این سیستم در کلاسها و محلهای مخصوصی که هات اسپات نام دارد هر کس با داشتن لپ تاپ، کامپیوتر مینیاتوری دستی PDA و یا تلفن همراه میتواند علائم مخابراتی شبکه داخلی وای فای را بدون اتصال فیزیکی از طریق سیم و کابل دریافت کرده و به اینترنت وصل شود.
    وای فای یا Wireless Fidelity نوعی از اتصال شبکه‌ای است که تمام کامپیوترهای موجود در محدوده پخش علائم مخابراتی را به اینترنت و به یکدیگر متصل میکند. این محدوده معمولاً در شعاع 30 تا 40 متری شبکه مرکزی قرار دارد و ارتباط با استفاده از امواج رادیویی انجام میپذیرد. علاوه بر مراکز آموزشی بسیاری دیگر از محلهای کسب و کار و تجارت مانند رستورانها، فرودگاهها، کتابخانه‌ها، هتلها و کافی شاپ‌ها نیز این پدیده نسبتاً جدید را به مشتریان خود عرضه میکنند.
    بیش از 20 شرکت هوایی و خطوط راه آهن در قبال دریافت مبلغ بسیار کم به مسافران خود اجازه میدهند تا در طول پرواز و مسافرت بتوانند با وای فای ارتباط خود را با اینترنت برقرار کنند.
    شهرهای بزرگ مانند فیلادلفیا، سانفرانسیسکو، نیویورک و مونترال در نظر دارند شبکه وای فای را در تمام محدوده شهر گسترش دهند تا مردم در هر گوشه شهر و بازار و خانه با شبکه جهانی ارتباط داشته باشند.

    7ــ حافظه فلاش
    زمان استفاده از دیسکهایی که فلاپی خوانده میشدند و میتوانستند تا حداکثر1/44 مگابایت اطلاعات را در خود بایگانی کنند به سر آمده است به طوری که کامپیوترهای جدید فاقد فلاپی درایو هستند. حافظه‌های قابل حمل نقل جدید فلاش نام دارند و کمترین حجم آنها 128 مگابایت معادل 90 دیسک فلاپی است و به بهای 10 تا 30 دلار بفروش میرسند. بیشترین ظرفیت حافظه فلاش که اکنون در مرحله تولید است میتواند تا حجم 32 گیگابایت اطلاعات کامپیوتری را در خود حفظ کند. با تکنولوژی فلاش که روز به روز به حجم آن افزوده و از بهای آن کم میشود باید در انتظار از بین رفتن سی دی و دی وی دی هم باشیم. حافظه فلاش علاوه بر بایگانی اطلاعات کامپیوتری میتواند عکس، موسیقی و فیلمهای ویدیویی را هم در خود ضبط و پخش کند.
    از حافظه‌های فلاش که مورد توجه استفاده کنندگان دوربینهای دیجیتال قرار گرفته است باید از تکنولوژی Secure Digital SD نام برد. در گزارشی که ماه گذشته شرکت تحقیقاتی Needham مستقر در نیویورک آن را تهیه کرده است از شخصی که عکسهای دیجیتال خود را در حافظه اس دی ضبط کرده بود نقل قول شده است "من حافظه دوربینم را که عکسهای ماه عسل من در آن قرار داشت به اشتباه همراه لباسم در ماشین رختشویی شستم و خشک کردم، اما وقتی با نا امیدی عکسها را برای چاپ به عکاسی فرستادم به من گفتند عکسها قابل چاپ هستند و به حافظه اس دی دوربین هم صدمه‌ای وارد نیامده است".
    گمان میرود با فروش سرسام آور حافظه‌های فلاش تعداد کسانی که از این نوع حافظه استفاده میکنند تا سال 2008 به 3 برابر افزایش یابد. صنعت موسیقی و فیلم، بخصوص برنامه‌های تلویزیونی دیجیتال با ازدیاد حجم حافظه فلاش به زودی دستخوش تغییر خواهند شد و هر کس با داشتن دستگاههای کوچکی مانند آی پاد که از نوعی حافظه فلاش سود میبرد قادر خواهد بود تا اطلاعات کامپیوتری، آهنگهای دلخواه و فیلمهای سینمایی محبوب خود را در هر کجا که بخواهد استفاده کند.

    8 ــ اتومبیل با استفاده کم از سوخت فسیلی
    گرانی بهای بنزین، پیش بینی اتمام ذخایر فسیلی در آینده و نگرانی آلودگی روز افزون هوا سازندگان اتومبیل را تشویق کرده است تا نوعی از اتومبیل را که از منابع الکتریکی و سوختی استفاده کند تولید کنند. این نوع اتومبیلها Hybrid نام دارند. هایبرید در انگلیسی به هر جانور دو رگه مانند قاطر، هر لغت که اجزا تشکیل دهنده آن از دو زبان گوناگون باشد اطلاق میشود. استفاده از این کلمه در صنعت اتومبیل سازی اشتراک آن در استفاده از بنزین و الکتریسیته است.
    اتومبیلهای هایبرید در هنگام حرکت از بنزین استفاده میکنند و در زمانی که اتومبیل متوقف میشود موتور به صورت اتوماتیک خاموش شده و به محض بر داشتن پا از پدال ترمز، ماشین با نیروی الکتریکی مجدداً روشن شده و به حرکت در میاید.
    موضوع دیگری که در این بخش از تکنولوژی برتر مطرح میشود استفاده از سوخت فسیلی در راه اندازی کامپیوترهای دستی کوچک، لپ تاپ، تلفنهای همراه و حافظه فلاش در آینده بسیار نزدیک است. تولید کنندگان وسایل الکترونیکی در نظر دارند در 2 سال آینده، تکنولوژی وسایل الکترونیکی نفتی را جایگزین باطری های قابل شارژ نیکل کادمیوم و لیتیوم یون فعلی کنند.

    9ــ جی پی اس، سیستم جهت یابی به کمک ماهواره
    انسان در قرنهای گذشته با خیره شدن به آسمان و با کمک ماه و خورشید و ستاره جهت یابی میکرد. اسطرلاب و قطب نما هم سالهای متمادی یار و یاور مردم بود. اکنون با گردش 24 ماهواره در مدار زمین ما از سیستم جهانی تعیین موقعیت Global Positioning System GPS استفاده میکنیم (شهروند شماره‌های 530 و 738). این سیستم جهت یاب در تمام مدلهای جدید اتومبیلهای ساخت جنرال موتورز با نام OnStar نصب شده است. جی ام میگوید روزانه میلیونها نفر در هنگام رانندگی سیستم جهت یاب "آن استار" را مورد استفاده قرار میدهند و در هر ماه بیش از 107 هزار مکالمه ماهواره‌ای که 700 مورد آن به گزارش سرقت و یافتن موقعیت ماشین مسروقه اختصاص دارد انجام میشود.
    اخیراً صاحبان سگها هم میتوانند با پرداخت مبلغ کمی یک فرستنده بسیار ظریف را در ماهیچه حیوان قرار دهند تا دیگر هیچ وقت نگران گم شدن سگ خود نباشند. بستن یک مچ بند به دست کودکانی که در پارکهای بازی از والدین خود دور شده و گم میشوند سبب میشود تا سیستم جی پی اس موقعیت آنان را به آنی به پدر و مادر گزارش دهد. گم شدن به تاریخ پیوسته است. اتومبیلی که به جی پی اس مجهز است هیچگاه دزدیده نمیشود و اگر دزدیده شد هر کجا که باشد پیدا میشود. شرکتهای مسئول انتقال ماشینهای تصادف کرده و یا از کار افتاده در کنار جاده، شرکتهای تاکسیرانی و باربری و حتی تراکتورهای کشاورزان نیز از کارایی‌های سیستم جهت یاب حداکثر سود را میبرند. شرکتهای هوایی در نظر دارند به زودی برچسب های هوشمندی را به مسافران عرضه کنند تا آنها هر لحظه بتوانند از موقعیت بار و چمدان خود در طول سفر آگاه شوند. سیستم جی پی اس وارد زندگی روزانه ما شده است، تکنولوژی آن پیشرفت خواهد کرد و همچنان در آینده با ما خواهد بود.

    10 ــ اینترنت فون
    مکالمه تلفنی شهری و یا راه دور با کمک اینترنت وویپ Voice Over Internet Protocol VoIP خوانده میشود (بایگانی آنلاین شهروند شماره 997). سیستم بسیار ساده است یک دستگاه تلفن مخصوص 35 دلاری با کامپیوتری که به اینترنت متصل است از طریق پروتکل شبکه جهانی ارتباط شما را با شماره تلفن دیگر برقرار میکند. بررسی آماری شرکت In-State نشان میدهد بیش از 5 میلیون نفر در جهان به صورت مستمر از اینترنت جهت تماسهای تلفنی راه دور بهره میبرند.
    طرح ارسال صدا بر روی اینترنت ابتدا در یکی از انستیتوهای تحقیقاتی ناسا، سازمان هوا فضایی آمریکا شکل گرفت و سرانجام با ایده تجاری در سایت Net2phone به مرحله اجرا درآمد. در این سایت که به شماره های تلفن آمریکا اختصاص داشت پس از دانلود یک نرم‌افزار با حجم کم تماس از کامپیوتر به تلفن برقرار میشد.
    در ابتدای پیدایش سیستم صدا بر روی اینترنت VoIP شرکتهای خصوصی تلفن استفاده از آن را شروع کردند و نرخهای مکالمه در شرکتهای بزرگ مخابرات مانند بل به ناگهان شکسته شد. شرکتهای کوچکتر سرویس دهنده مکالمه بر روی اینترنت با فروش کارت تلفن که هر یک دارای شماره رمز Pin Number بود از مشتریان میخواستند با شماره تلفنهای محلی و بدون هزینه‌ی شهری با اینترنت فون آنان تماس گرفته و ارتباط خود را با مخاطبان راه دور برقرار کنند.
    تا پایان سال جاری که چند روزی بیشتر به آن باقی نمانده است بیش از یک میلیون نفر از ساکنان کانادا به طریقی مکالمات خود را از طریق وویپ انجام خواهند داد و شرکتهای مخابراتی اینترنت فون مانند ویدیوترون که 40 در صد بازار وویپ را در آمریکا و کانادا در انحصار خود دارد تلاش میکنند تا بر کیفیت ارتباط تلفنی از راه اینترنت افزوده و صورتحسابهای 50 تا 60 دلاری شرکت مخابرات بل را حداکثر به 5 دلار کاهش دهند.
     
  • خبرگزاری موج