در سالهای اخیر رشد بیسابقه فناوریهای شخصی موجب تحول در نحوه کاروزندگی روزمره ما شده است. اینک، اتفاق مشابهی در حال رخدادن در حوزه بهداشت و درمان است. امروزه، اخبار متنوعی از آزمایشگاههای سراسر جهان به گوش میرسد. افرادی که برای سالیان دراز نابینا بودهاند میتوانند ببینند. معلولان دوباره توانایی راه رفتن مییابند و همه چیز از صندلیهای چرخدار گرفته تا اعضای روباتیک فقط با استفاده از افکار اشخاص معلول کنترل میشوند. در حوزه تشخیص امراض و بیماریها نیز انقلاب مشابهی روی داده است. اطلاعات دریافتی از طریق سنسورهای زیستی نصب شده روی بدن بیماران با جمعآوری آخرین اطلاعات و همچنین نگهداری سوابق پزشکی، پزشکان عمومی و دیگر متخصصان درمانی را در ارائه تشخیصهای بهتر و سریعتر یاری خواهندکرد. همچنین افراد سالم نیز میتوانند در باشگاههای بدنسازی و آمادگی جسمانی از فایدههای فناوریهای طراحی شده بهره برده و هنگام انجام تمرینهای ورزشی اوقات خوبی را تجربهکنند. به زودی همگی ما در انتظار فناوریهایی مینشینیم که گوشیهای موبایل به ظاهر بیاهمیت را به ابزارهایی تبدیل کنند که ما را در برابر همه چیز از آفتاب سوختگی گرفته تا مسمومیت توسط مونواکسیدکربن محافظت کنند.به زودی و در طی سالهای آتی همه ما چنین فناوریهایی را تجربه خواهیم کرد. فناوریهایی که برخی از آنان تأثیر شگرف و بزرگی را بر زندگی بشر خواهند گذاشت. این مطلب یکی از مقالات بخش ویژه ماهنامه شبکه در شماره 109 با عنوان IT در صنعت پزشکی میباشد. جهت دریافت این بخش ویژه به بخش پروندههای ویژه سایت مراجعه نمائید.
ادامه مطلب ...
منبع: ماهنامه شبکه
2001 نخستین فروشگاه رسمی اپل در مکلین ویرجینیا افتتاح میشود. محصول انقلابی اپل iPod به بازار میآید.Mac OS X 10.0 نیز عرضه میشود.
ادامه مطلب ...
1989
شرکت بیتلز از اپل شکایت میکند. استیو از طرفداران پرشور بیتلز بود تا آنجا که حتی میگفت، الگوی تجاری خود را از این گروه موسیقی الهام گرفتهاست؛ در همین زمان شرکت زیراکس بهواسطه رابط کاربری از اپل شکایت میکند. عرضه کامپیوترهای Cube نکست به مشتریها آغاز میشود. وقتی درباره تأخیر در ارسال دستگاهها از شرکت سؤال میشود، جابز در پاسخ میگوید که این کامپیوتر هنوز پنج سالی از زمان خود جلوتر است. درست در همین زمان اپل آخرین سری کامپیوترهای لیزا را که شامل 2700 دستگاه میشد، بیسرو صدا در یک زبالهدانی در لوگان ایالت یوتا دور میریزد تا به نوعی از پرداخت مالیات فرار کند. همزمان، Mac Portable عرضه میشود.
ادامه مطلب ...
منبع: ماهنامه شبکه
1981 II
جابز یک نمونه نمایشی از مکینتاش را به بیلگیتس نشان میدهد و گیتس توافق میکند برای آن نرمافزار توسعه دهد. گیتس و جابز درباره آینده کامپیوتر اختلاف عقیده داشتند. گیتس بیشتر بر کاربرد تجاری و سازمانی آن باور داشت و جابز بیشتر بر سودرسانی آن به مردم عادی تأکید میکرد. در فیلمی که بعدها ساختهشد و دزدان دریایی دره سیلیکون نام گرفت، گیتس د رغیاب جابز از این نمونه نمایشی برای شروع توسعه ویندوز استفاده میکند. مهندسان اپل قرار بود، چیزی از جزئیات لیزا به گیتس بروز ندهند و هنگام نشان دادن نمونه نمایشی، بسیار رازدار بودند و پنهانی عمل میکردند، اما یک بار وقتی جابز فکر کرد اندی هرتزفلد میخواهد رازی را برملا کند، بر سر او فریاد زد: «خفه شو!» در همان سال، وقتی نخستین کامپیوتر شخصی آیبیام عرضه شد، اپل یک تبلیغ استهزا آمیز در نشریه والاستریت ژورنال بهچاپ رساند که تیتر آن چنین بود: «آیبیام خوش آمدی؛ جدی میگوییم!» نقلقولی از جابز وجود دارد که میگوید اگر قرار باشد آیبیام برنده شود، ما بهنوعی با «یک دوره تاریک کامپیوتر بهمدت بیست سال» روبهرو خواهیم شد. او همچنین گفت: «ما بازار را در مقابل آیبیام از آن خود خواهیم کرد. ما عزم خود را جزم کردهایم.» بیست سال بعد، وارثان کامپیوتر شخصی آیبیام، با سیستمعامل مایکروسافت نود درصد از بازار را در اختیار گرفتند.
ادامه مطلب ...
منبع: ماهنامه شبکه
1973
جابز هجده ماه دیگر در دانشکده باقی ماند و به کلاسهای مختلفی از جمله خوشنویسی رفت، این تجربه بعدها طراحی حروف در مک را تحت تأثیر قرار داد.
1974
جابز به کالیفرنیا بازگشت و به کار در آتاری مشغول شد. او به این شرکت رفت و گفت آنجا را ترک نمیکند تا او را استخدام کنند. استیو سپس با دوستش، دن کاتک، به یک سفر معنوی در هندوستان میرود و هزینه سفر دن را نیز بهعهده میگیرد. او با یک محفل مذهبی برخورد میکند و با همان جمع به نوک کوهی میرود که در آنجا مرشد مذهبی سر او را میتراشد. دن نیز بعدتر سر خود را میتراشد، البته بهدلیل شپش! استیو سپس هند را به قصد کالیفرنیا ترک میکند و بقیه پول خود را به دن میدهد تا به ادامه سفرش در هند بپردازد. در این زمان نولان بوشنل در آتاری به جابز پیشنهاد کار روی یک پروژه خاص را داد که قرار بود در نهایت به بازی Break-Out تبدیل شود. درضمن او با جابز قرار گذاشت، اگر دستگاه بازی طراحیشده کمتر از چهل تراشه داشته باشد، یک مبلغ مشخص به او پرداخت کند. وزنیاک که در چنین کارهایی مختصص بود، به جابز کمک کرد تا طراحی را در عرض 48 ساعت تمام کند و جابز مبلغ جایزه را دریافت کرد. البته طرح بسیار پیچیده بود و تولید نشد. بعدها، در سال 1985 وزنیاک دریافت که دوست و شریکش جابز سر او را کلاه گذاشته وپول کمتری به او داده است شایع است که ناراحتی او از این موضوع تاحدی بود که باعث گریه او شد. گفته میشود، وقتی جابز با این موضوع روبهرو شد، مرتب تکرار میکرده که این اتفاق را بهخاطر نمیآورد. شاید اگر وزنیاک قبلتر این موضوع را درمییافت، هرگز برای تأسیس اپل به جابز نمیپیوست.
ادامه مطلب ...