نویسنده / مترجم:رقیه کی احمدی
منبع:www.industryinfobase.ir
منظور از استراتژی چیست؟
استراتژی: شناخت اینده و برنامه ریزی برای آن است و ابزاریست که اهداف دراز مدت بواسطه آن قابل تحقق میباشد. استراتژی در مفهوم تجاری، فرمولی گسترده است که سازمان برای نیل به موفقیت، به کار می گیرد و برنامه و طرح لازم برای پیروزی در رقابت، به طور کامل و به تفضیل در آن منعکس می شود. تدوین استراتژی یک چالش مستمر است، از این رو، استراتژی در گام اول باید "محور" اصلی فعالیت های سازمان را تأئید کرده و سپس آنچه را که سازمان می تواند انجام دهد، تدوین نماید و فعالیت برنامه ریزی استراتژیک را نهادینه نماید. این امر به آنها کمک می کند تا بهتر رقابت کرده، و موقعیت خود را در بازار تقویت کنند. " مدیریت استراتژیک" ، فرایندی است که از سه بخش مهم و مرتبط به هم تشکیل شده است.
1- برنامه ریزی استراتژیک (شامل تعیین دورنمای استراتژیک و تدوین استراتژی است)
2- پیاده سازی استراتژیک: شامل فهرست تمام فعالیت هایی که باید صورت گیرند و تعیین و گماردن واحدهای عملیاتی مناسب برای پیاده سازی اقدامات اجرایی و پروژه های استراتژیک است که به تاکتیک ها و برنامه ریزی سیستماتیک (نظام مند) می پردازد.
3- ارزیابی استراتژیک : شامل معیارهای عملکرد، سازو کارهای بازخور، بهبود مستمر فرایند یادگیری سازمانی که امکان پالایش استراتژی و اصلاح طرحها و برنامه ها را فراهم می آورد.
تدوین موفقیت آمیز استراتژی، به سازگار کردن منابع در دسترس سازمان و فرصت های موجود در محیط بستگی دارد. شناسایی نقاط ضعف و قوت داخلی و فرصت ها و تهدیدهای خارجی، گام مهمی در فرایند تدوین استراتژی است. تشکیل ماتریس نقاط ضعف و قوت، فرصت ها و تهدیدها، ابزار بسیار مفیدی برای این کار به شمار می رود که تحلیل گران می توانند عوامل مشخص شده در ماتریس SWOT را بازنگری کرده و چهار نوع استراتژی متفاوت تدوین نمایند.
1- استراتژی نقاط قوت – فرصت (SO)، که سازمان با بهره گیری از نقاط قوت خود می کوشد تا از فرصت های خارجی نهایت استفاده را ببرد.
2- استراتژی های نقاط ضعف – فرصت ها (WO) که سازمان تلاظ می کند تا با استفاده از فرصتهای موجود، بر نقاط ضعف خود غلبه کند
3- استراتژی های نقاط قوت و تهدیدها (ST) که سازمان از نقاط قوت خود بهره می گیرد تا تهدیدهای خارجی را دفع کرده و از آنها دوری گزیند. 4- استراتژی نقاط ضعف – تهدیدها (WT) که سازمان رویکردهای مناسبی اتخاذ می کند تا نقاط ضعف خود را کاهش داده و از تهدید های خارجی دوری نماید، سلول های ماتریس WT , ST, WT, SO مبین استراتژی هایی است که سازمان می تواند مناسب ترین استراتژی را انتخاب کرده و برای خود استراتژی مناسبی را ارزیابی و تدوین کند. در این میان می توان شاخص ها و معیارهای مطلوب را با استفاده از مقیاس وزنی (همچون مقیاس لیکسرت)، این کار را به صورت کمی انجام داد و بر اساس آن مقیاس، به آنها امتیاز داد. میانگین امتیازهای هر استراتژی می تواند به عنوان راهنما در انتخاب گزینه بهینه مورد استفاده قرار گیرد.
تدوین استراتژی تکنولوژی:
مدیریت تکنولوژی زمانی موفق خواهد بود که میان استراتژی کسب و کار و استراتژی تکنولوژی، ارتباطی مناسب برقرار شود. استراتژی تکنولوژی، همانا بکارگیری، توسعه و نگهداری کلیت دانش و توانایی شرکت است. گرچه تکنولوژی عامل بسیار مهمی به شمار می رود، ولی به تنهایی برای تضمین موفقیت کسب و کار، کافی نیست. کسب و کار موفق، همانا یکپارچه سازی نوآوری تکنولوژی با تولید، بازاریابی،مالی و نیروی انسانی در راستای تحقق اهداف تعیین شده است. پورتر پیشنهاد می کند که در تدوین استراتژی تکنولوژی، مراحل زیر طی شود: 1- شناسایی تمامی تکنولوژی، تکنولوژی های فرعی و متمایز کننده زنجیره ارزشی 2- شناسایی تکنولوژی های سایر صنایع یا تکنولوژی هایی که هنوز مراحل توسعه را می گذرانند و از این پتانسیل برخوردارند که در زنجیره ارزشی مورد استفاده قرار گیرند 3- تعیین مسیر تغییرات تکنولوژی های کلیدی و تغییرات بالقوه تکنولوژی 4- تعیین اینکه کدام تکنولوژی ها، بیشترین تأثیر را بر مزیت رقابتی و ساختار صنعت بر جای می گذارند. 5- ارزیابی توانایی های نسبتی شرکت در تکنولوژی های مهم و هزینه بهبود آنها 6- انتخاب استراتژی کلی رقابتی شرکت را تقویت کند. 7- باید استراتژی های تکنولوژی تمام واحدهای کسب و کار، در سطح بالای سازمان حمایت شوند.
مسیر حرکت استراتژی:
ماشین توان رقابتی و خلق ثروت را می توان به صورت مونتاژ قطعات در نظر گرفت: 1) تدوین استراتژی با جهت گیری مشخص، 2) بکارگیری قابلیت های تکنولوژیک، 3) رسیدن به سطح بالایی از بهره وری ، 4) انجام فعالیت های تهاجمی و پیگیر در بازاریابی. جهت گیری استراتژیک، امری حیاتی برای موفقیت هر سازمان است. تنظیم و مشخص کردن جهت، به تغییرات تکنولوژی ما نیازهای مشتریان و عوامل محیطی، بستگی دارد. مفهوم اساسی و زیر بنایی در تدوین استراتژی تکنولوژی، همانا "قابلیت محوری" است. ساخت محصول یا خدمتی که برای مشتریان، ارزش منحصر فردی داشته باشد، مثالی از یک قابلیت فنی محوری است . مثال دیگری از قابلیت های محوری سازمان، زیر ساخت آن است که زمینه مؤثر و کارآمد مدیریت عملیات را فراهم می آورد همچنین قابلیت محوری می تواند دانش مدیریت یا مهارت کارکنان سازمان، باشد. شرکت بویینگ یکی از غول های هواپیما سازی ، فعالیت های تولیدی و کسب و کار بسیار موفقی دارد. اما این شرکت قابلیت محوری خود را در یکپارچه سازی سیستم های بزرگ، طراحی و تولید مؤثر دانش مشتریان خود متمرکز کرده است. قابلیت های محوری هر سازمان به محصولاتی محوری تبدیل می شوند که می توانند در قالب یک یا چند محصول نهایی ظاهر شوند. این محصولات نهایی سازمان را به مشتریان متصل می کند . مدیریت باید قابلیت های محوری شرکت را به مثابه مزیت خاص بداند و استراتژی تکنولوژی کسب و کار را حول این قابلیت تدوین کند.
- روشی کلی برای شناسایی [(core Technical Competencies) CTC] قابلیت توانایی های محوری فنی
این فرایند، سیستماتیک و جامع بوده، نیازمند مشارکت گروه زیاد و متنوعی از پرسنل است. و در فعالیت های تحلیلی مربوطه، خلاقیت و دقت را با هم می طلبد. هنگامی که این فرایند بخوبی پیاده شود، زمینه بسیار مستحکم و مناسبی برای قابلیتهای آتی فراهم می آورد، مزایای جانبی فراوانی از آن حاصل می شود و چندین دستاورد ارزشمند را نیز به دنبال دارد.
• فهرستی از تمام توانمندی های فنی شرکت و شناسایی توانمندی هایی که در بخش های مختلف شرکت، تکرار شده است.
• ارزیابی تمام نقاط ضعف و قوت تکنولوژیکی شرکت.
• فهرستی از توانایی های تکنولوژیکی حیاتی شرکت
• شناخت قابلیت های محوری بالقوه و موجود در شرکت و الگو برداری مقایسه ای از برترین های خارج از کشور
مرحله 1) شروع برنامه "ایجاد گروه راهبری و تیم های کاری و برگزاری جلسات شروع کار" یک شروع موفق، قدم مهمی در موفقیت کل برنامه است. در اولین جلسه تیم کاری، مدیر برنامه باید خلاصه ای از کل برنامه را توضیح داده و مباحثات اولیه در مورد ساختار فهرست توانمندی های شرکت را هدایت می کند. شکل طبیعی فهرست توانمندی ها، به صورت یک ماتریس بزرگ است. این ماتریس، شامل فهرست طبقه بندی شده توانمندی های تکنولوژیکی شرکت و ستون های دیگری است که از آنها برای امتیاز دهی به هر یک از توانمندیها (با توجه به شاخص های مختلف ارزیابی) استفاده می شود . تیم باید تصمیم بگیرد که از کدام طبقه بندی استفاده کند. به عنوان مثال، طبقه بندی ها می توانند خیلی ساده به صورت 1) علوم کاربردی 2) طراحی و توسعه 3) توانایی های ساخت باشند.
مرحله 2) تهیه فهرست توانمندی ها " تهیه فهرست اولیه، جمع آوری و جمع بندی کلیه ورودی ها ونهایی کردن فهرست توانمندی ها" اهداف این مرحله عبارت است از نهایی کردن ساختار کار و محتوای فهرست تایید شده شاخص های ارزیابی و سپس آغاز تعریف دقیق روش ارزیابی. استفاده از یکی از نرم افزارهای صفحه گسترده یا بانک اطلاعاتی به انجام این فرایند کمک می کند. تیم کاری باید شاخص های ارزیابی را مورد توجه قرار داده و تصمیم بگیرد که از کدامیک استفاده کند و چگونگی انجام ارزیابی را نیز مشخص کند . اهداف، محدوده و بازه زمانی تعیین شده برای فعالیت های اولیه، در پاسخگویی به این سؤالات تأثیر گذار خواهد بود. برای ارزیابی "نقاط قوت و حیاتی بودن" از فرایند های مجزایی استفاده شود. و گزینه های مختلف را لحاظ کرده پیشنهادات و توصیه های خود را تدوین و برای گروه هدایت کننده ارسال کند.
مرحله3) ارزیابی توانمندی ها "ارزیابی تمامی موارد با استفاده از مقیاس های اندازه گیری انتخاب شده برای تعیین نقاط قوت و اهمیت هر یک" خروجی و ماحصل این مرحله، فهرستی نهایی مجموعه جامعی از توانمندی ها و ارزیابی ها (از همه مهم تر)، شناسایی توانمندی های تکنولوژی حیاتی شرکت است. محور اصلی اقدامات اولیه، ارزیابی نقاط قوت است. استفاده از پرسش نامه، می تواند مؤثر و کارآمد باشد. نتایج توسط اعضای تیم ثبت و بررسی می شود و در صورت نیاز، از مصاحبه ها و پرسش نامه های دیگری جهت تکمیل اطلاعات استفاده شود. آنگاه تیم باید تصمیم بگیرد که به هر توانمندی چه امتیازی تخصیص دهد. تکنیک های آماری در تحلیل پاسخ ها مفید واقع می شود. تیم کاری می بایستی اثر هر یک از توانمندی های تکنولوژیکی را بر توان رقابت شرکت بررسی و ارزیابی های غنی و منطقی انجام دهد. پس باید برنامه های استراتژیک فعلی سازمان را مطالعه کنند. نتایج به شدت مورد نقد قرار گرفته و تعدیل می شود.
مرحله 4) شناسایی قابلیت های کاندید "تست انواع مختلف توانمندیهای حیاتی مکمل، تدوین لیست احتمالی قابلیت های محوری" چالش تیم کاری در مرحله 4 استفاده از دانش و داده های جمع آوری شده در مراحل 2و3 جهت شناسایی هر چه بیشتری از توانایی های محوری فنی (تکنولوژی حیاتی) کاندید است نتایج حاصل، باید فهرستی بلند بالا از حوزه های تخصصی تکنولوژیکی آتیه دار باشد که بتوان آنها را به عنوان CTC یا قابلیت توانایی های محوری فنی شرکت مورد آزمون و ارزیابی قرار داد مشخصات CTC ، مورد بازنگری، یکپارچه سازی و پالایش قرار می گیرد، خروجی این فهرستی از CTC های متمایز است و مبنای کارهای آتی به شمار می روند.
مرحله 5) تست قابلیت محوری کاندید "اعتبار سنجی CTC ها: به مزیت رقابتی – ارزش ادراکی مشتری – میزان دشواری تقلید – امکان ورود به بازار های دیگر" فهرست CTC های ارزشمند (از آنجایی که تمام CTC های بالقوه و بالفعل سازمان را در خود دارد)، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. باید این فهرست با گروه هدایت کننده مورد بازنگری کامل قرار گیرد . گروه هدایت کننده نیز باید مدیر برنامه را راهنمایی کند که کدام CTC (اگر اساسا" موری باشد) ، را در مرحله مورد توجه خاص قرار دهد یا به کلی حذف کند چون این CTC ها ارزشمند بر توانمندی های حیاتی فعلی شرکت جا شده اند.
مرحله 6) ارزیابی موقعیت قابلیت محوری "تحقیق پیرامون برداشت بیرون از شرکت نسبت به قابلیت ها و افزودن یافته ها ونتایج آن به ممیزی توانمندی های داخلی" در این مرحله نهایی مشخص می شود که شرکت، کدامیک از CTC های ارزشمند خود را در مالکیت دارد. موقعیت نسبی شرکت در هر یک از CTC ها چگونه است. بهترین سازمانهای خارجی که باید برای الگو برداری مقایسه ای مورد توجه قرار گیرد و همچنین کارهای که باید صورت گیرد تا مالکیت شرکت بر CTC های بالقوه اش محفوظ بماند، از مواردی است که در این مرحله روشن می شود. شناخت قابلیت های فنی محوری موجود و حوزه هایی که پتانسیل تبدیل شدن به CTC را دارند، ارزشی فراوان دارد، به نحوی که می تواند مبنای تدوین استراتژی تکنولوژی در کل سازمان باشد
چکیده
انتقال و جذب تکنولوژی در جهان سوم ، مقوله پیچیده ای است که هم از نظر علمی و هم از جنبه ابعاد فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی سالهاست نه فقط کشورهای در حال توسعه، بلکه بسیاری از مجامع پژوهشی غرب و سازمانهای بین المللی را به خود مشغول داشته است. سطح تکنولوژیهای کشورهای پیشرفته و جهان سوم فاصله محسوسی دارد.برای کاستن فاصله تکنولوژی کشورهای پیشرفته و کمتر توسعه یافته، انتقال تکنولوژی یک لازمه انکار ناپذیر است. انتقال تکنولوژی باروشهای مختلف و وسائل مختلف امکانپذیر است که با توجه به موقعیت انتقال دهنده تکنولوژی وانتقال گیرنده تکنولوژی مشخص میشود .
مقدمه
با مطالعه سابقه توسعه کشورهای درحال توسعه ، خصوصا کشورهای شرق آسیاملاحظه می شود که آنها در مسیر توسعه خود برای تسریع در حل مشکلات بخش صنعت ، بنیان تکنولوژی کشور خود را از طریق انتقال آن از سایر کشورهای توسعه یافته تقویت کرده و سپس با ایجاد زیربنای اقتصادی مناسب درصدد تقویت مراکز دانشگاهی و پژوهش خودبرآمده اند.
اگر کشورهای درحال توسعه به عنوان یک راه حل دیگر قصد دارند که خود دانشهای علمی و فنی ضروری جهت توسعه اقتصادی را بدون بهره گیری از دانشهای موجود که نتیجه تحقیقات پژوهشگران و اندیشمندان جهان است کسب کنند، این نه تنها عملی بس مشکل است ،بلکه باعث اتلاف غیرمنطقی نیروها می شود. به علاوه دستیابی به چنین راه حلی در مدت زمانی که کشورهای کم رشد جهت رسیدن به توسعه اقتصادی درنظر گرفته اند امکان پذیرنیست . اگر چنین تفکری در جهان مقبولیت یابد، پیشرفت فنی تمام کشورهای جهان ازجمله کشورهای صنعتی مختل خواهدشد.
انتقال موفق تکنولوژی نیاز به شناخت اهداف صنعت، منابع تکنولوژی، نحوه ابداع و نحوه انتقال، روشهای انتقال، فاکتورهای تاثیرگذار، نحوه جذب و نحوه توسعه آن دارد و هریک از آن شناختها متکی به تخصص ویژه خود است. بدون استفاده از کارشناسان انتقال تکنولوژی و اصول مدیریت تکنولوژی، معمولاً عمل انتقال یا اصولاً صورت نمیگیرد و یا انتقال تکنولوژی مربوطه بصورت ناقص و نیمبند انجام می شود.
برای کاستن فاصله تکنولوژی بین کشورهای پیشرفته و کشورهای درحال توسعه انتقال تکنولوژی بهترین گزینه است. برای این کار بایستی به عناصر تشکیل دهنده تکنولوژی توجه کرد .
مفهوم انتقال تکنولوژی
تکنولوژی به منزله تمامی دانشها، محصولات، فرآیندها، ابزارها، روشها، و سیستمهایی است که در خلق کالاها یا ارائه خدمات مورداستفاده قرار میگیرد.
یکی از زمینههای اعمال مدیریت تکنولوژی که مستلزم جامع نگری و درونگری است، انتقال تکنولوژی است. امروزه، صنعتی شدن بطور عمیقی به انتقال تکنولوژی وابسته است.
در دنیای امروز رابطه ای مستقیم بین توسعه تکنولوژی و پیشرفت اقتصادی ،اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی یک کشور برقرار است . بطوری که می توان گفت تکنولوژی عاملی اساسی برای ایجاد ثروت، توانایی و دانایی کشورهاست و وسیله ای قدرتمند در توسعه ملی تلقی می شود. بدین جهت است که در سطح بین المللی ، جنگ اقتصادی تکنولوژیک جانشین جنگهای نظامی شده است. بنابراین اتخاذ استراتژیهای توسعه تکنولوژی در بخشهای مختلف اقتصاد هر کشور جزء ضروریات بازسازی و توسعه اقتصادی آن کشور بوده و بدون آن دستیابی به اهدافی چون خودکفایی اقتصادی ، توسعه ملی و بهبود استانداردهای زندگی غیرممکن است.
انتقال تکنولوژی عبارت است از بکارگیری و استفاده از تکنولوژی در مکانی بجز مکان اولیه ایجاد و خلق آن. بهعبارتی دیگر فرایندی که باعث جریان یافتن تکنولوژی از منبع به دریافت کننده آن میشود، انتقال تکنولوژی نامیده می شود.
انتقال تکنولوژی فرایند پیچیده و دشواری است. خرید و انتقال تکنولوژی بدون مطالعه و بررسی لازم، نه تنها مفید نخواهد بود، بلکه ممکن است علاوه بر هدر رفتن سرمایه و زمان، به تضعیف تکنولوژی ملی هم بیانجامد. نگاه به انتقال باید بهعنوان فرایندی باشد که از طریق آن تکنولوژی وارداتی به گونهای کسب شود که نه تنها برای تولید محصول بهکار گرفته شود، بلکه زمینهای برای خلق تکنولوژی جدید باشد.
انتقال فناوری به دوگونه صورت میگیرد: انتقال عمودی و انتقال افقی. در انتقال عمودی یا انتقال تحقیق و توسعه، اطلاعات فنی و یافته های تحقیقات کاربردی به مرحله توسعه و طراحی مهندسی انتقال مییابد و سپس با تجاری شدن تکنولوژی به فرایند تولید وارد می شود.
در انتقال افقی ، تکنولوژی از یک سطح توانمندی در یک کشور به همان سطح توانمندی در محل دیگری منتقل میشود. در این حالت هرچه سطح گیرنده تکنولوژی بالاتر باشد هزینه انتقال تکنولوژی کاهش می یابد و جذب آن به صورت موثرتری انجام می شود. در جدول ماهیت و مفهوم انتقال تکنولوژی در هر سطح وهزینه آن در مقایسه با سطوح دیگر مشخص شده است.
برخی از عوامل تاثیرگذار برنحوه انتقال
- انگیزه، هدف، معیار و سود مورد توافق متقاضی و عرضه کننده تکنولوژی.
- سطح تکنولوژی و قابلیتهای متقاضی در امر انتقال کامل آن.
- استراتژی فروشنده برای فروش تکنولوژی.
- منابع اطلاعاتی موجود وقدرت چانهزنی متقاضی.
- سیاست کلی جاری و تکنولوژیکی کشور متقاضی.
یک شرکت با شرکت دارنده تکنولوژی دیگری ادغام می شود و شرکت جدیدی از ترکیب دو شرکت قبلی به وجود می آید .
6- قراردادکمکهای فنی و خدمات مهندسی
1 -6-کمکهای فنی
کمکهای فنی عموماً خدمات و اطلاعات فنی و مدیریتی (صنعتی) است که در تولید و ساخت محصول یا مواد، مورد نیاز باشد. معمولاً این خدمات از طرف واحدهای تولیدی که دارای تجارب لازم و کافی در این زمینه باشند ارائه میشود.
در پروژة صنعتی و تولیدی کمکهای فنی عمدتاً شامل خدمات زیر است:
* کمک در انتخاب تکنولوژی و روش ساخت و آزمایش کارخانه.
* تهیة صورت مشخصات فنی ماشینآلات و تجهیزات.
* تهیة مشخصات محصول.
* همکاری در مقایسه پیشنهادهای خرید ماشینآلات.
* همکاری در تهیه و خرید قطعات نیمساخت و لوازم و مواد کمکی.
* همکاری در تهیه مشخصات مواد اولیه و منابع تأمین آنها.
* خدمات در رابطه با انجام آزمایشها و تحقیقات مواد اولیه و محصول.
* نظارت بر عملیات نصب و راهاندازی کارخانه.
* خدمات در مورد تصحیح و تغییر روشهای تولیدی.
* خدمات مدیریتی در حین راهاندازی و بهرهبرداری.
2 -6- خدمات مهندسی
خدمات مهندسی به آن دسته از کارهای فنی اطلاق میشود که در جهت ایجاد یک پروژه صنعتی و تولیدی بهکار آید. معمولاً این خدمات توسط موسسات مهندسی باتجربه در امر موردنظر و یا فروشندگان ماشینآلات ارائه میشود.
7- مدل پارکهای علمی - آموزشی
در این مدل امکاناتی برای متخصصان، جهت ایجاد شرکت فراهم می شود. این کمپانی ها اغلب توسط پرسنلی که آزمایشگاهها را ترک می کنند ایجاد میشود.
8- مدل فرت
این مدل در انگلستان به کار گرفته میشود و ناظر بر افرادی است که از ناحیه چندین شرکت یا کنسرسیوم نمایندگی دارند که در آزمایشگاههای دولتی به جستجوی تکنولوژی بپردازند.
9- کنسرسیوم
تعدادی شرکت و موسسه عمومی جهت دستیابی به هدف خاصی در زمینه نوآوری تکنولوژیک با یکدیگر همکـاری مـی کنند ولی سهامی بین آنها رد و بدل نمی شود.
10- شبکه سازی
یک شرکت، شبکه ارتباطی با اشخاص و شرکتهای دیگر ایجاد می کند تا بتواند همواره در جریان نوآوریهای فنی و تکنیکی باشد .
11- قراردادهای فرعی و دست دوم
این روش می تواند به انواع مختلف انجام شود.
الف - گرفتن بخشی از کار از انتقال دهنده (داخلی سازی).
ب - گرفتن کار از کمپانی های معتبر در صورتی که در شبکه آنها قرار بگیریم (فعالیتهای تخصصی).
ج - گرفتن کار و دادن به بخشهای مختلف اگر قسمت مهندسی قوی داشته باشیم.
12- قراردادهای بیع متقابل
* در این روش عرضه کننده تکنولوژی موافقت می کند که امکانات تولیدی برای متقاضی فراهم کند و در آینده از محصولات تولیدشده وی بعنوان بازپرداخت اصل وسود سرمایه گذاری خود ، خریداری می کند.
* مهمترین مشوق و انگیزه عرضه کننده تکنولوژی در وارد شدن در قرارداد بیع متقابل ، استفاده و بهره برداری از منابع طبیعی و انسانی ارزان در کشور دریافت کننده تکنولوژی است.
* مهمترین انگیزه برای دریافت کننده تکنولوژی ، انتقال تکنولوژی صنعتی و بهرهبرداری حداکثر از منابع طبیعی و انسانی در کشورش است .
13- سهام اقلیت
یک شرکت بخشی از سهام شرکت عرضه کننده تکنولوژی را می خرد، اما در مدیریت آن نقشی ندارد.
14- اتحاد
دو شرکت تواناییهای تکنولوژیک خود را در جهت رسیدن به محصولی جدیدتر به اشتراک می گذارند.
همکاری استراتژیک عبارت است از فرآیند تشخیص شکاف در تکنولوژیهای بومی با جستجو برای یافتن تکنولوژیهای پرکننده و سپس درگیر کردن صاحبان آن تکنولوژی در مشارکتی که نتیجة آن انتقال تکنولوژی به کشور باشد. کشورهای تازه صنعتی شدهای مثل کره، همانند کشورهای پیشرفتة صنعتی، اکنون در جستجوی مکملهای تکنولوژی بومی خود هستند و برای این منظور هر مشوقی را که لازم باشد فراهم میکنند تا صاحبان خارجی تکنولوژی را به این نوع همکاریها بکشانند.
ب : انتقال تکنولوژی به صورت غیر رسمی
1 - استخدام پرسنل فنی و علمی
2 - خرید و واردات ماشین آلات و دریافت کمکهای فنی به وسیله سازندگان اصلی ماشین آلات
3- مهندسی معکوس
معمولا زمانی انجام می پذیرد که شرکتهای چند ملیتی و یا کشور عرضه کننده تکنولوژی از انتقال حق امتیاز تکنولوژیهای پیشرفته به کشورهای در حال توسعه امتناع می ورزند.
4- اعزام نیرو به خارج، برای آموزش و کسب تجربیات عملی
5- برگزاری کنفرانسها و نمایشگاههای کتاب، انتشارات مقالات و نمایشگاههای بین المللی و تجاری، صنعتی
عوامل موفقیت انتقال تکنولوژی به کشورهای درحال توسعه
به طورکلی کشورهای درحال توسعه می توانند درسهای پرارزشی از تجربه موفقیت آمیز بعضی از کشورهای صنعتی و تازه صنعتی شده بخصوص کشورهای واقع درشرق آسیا و آمریکای لاتین درامر توسعه تکنولوژی و صنعتی بگیرند. تجربه موفقیت آمیزاین کشورها نشان داده است که فراگیری و انتقال گسترده تکنولوژیهای مناسب و مدرن به این کشورها، آنها را قادر می سازد تا بر بهره وری خود بیفزایند و درنتیجه به توسعه سریع صنعتی این کشورها منجر شده است . بعنوان مثال ، کشورهایی نظیر کره جنوبی ،تایوان ، برزیل و مکزیک بیشتر ازطریق واردات و انتقال تکنولوژی خارجی به عنوان کشورهای تازه صنعتی شده در شرق آسیا و آمریکای لاتین مطرح شوند. بطورکلی عوامل موقعیت این کشورها را می توان به دوعامل درونی و بیرونی تقسیم کرد. در درون این کشورها، عزم ملی برای توسعه تکنولوژی سرلوحه همه برنامه ریزیها و اقدامات قرارگرفته و کلیه بسترها و ساختارهای لازم برای تحقق این امر آماده شده است . در بیرون نیز، به دلیل اشباع شدن فضای سرمایه گذاری در کشورهای پیشرفته ، سرمایه گذاران غربی و شرکتهای بین المللی به همکاری مشترک و سرمایه گذاری در این کشورها راغب بودهاند. اگرچه این کشورها را می توان بخاطر برخی خصوصیات و شاخصهای کلان اقتصادی نظیر درآمد سرانه، حجم اقتصادی ، منابع اولیه و روند صنعتی شدنشان از دیگر کشورهامتمایز کرد، با وجود این بررسی عوامل موفقیت آنها می تواند برای کشورهای دیگری که درصدد پیروی از الگوی توسعه صنعتی مشابه آنها هستند، بسیار مفید باشد. بعضی
با مدیریت کارا و موثر، همکاری نزدیک بین مراکز تحقیقاتی و صنایع، توجه به فعالیتهای تحقیق و توسعه و حمایت موثر دولت، می توان درصد احتمال شکست در انتقال فناوری را به حداقل رساند.
ازمهمترین عوامل موثر در انتقال موفقیت آمیز تکنولوژی کشورهای تازه صنعتی شده ،عبارتند از:
* مدیریت کارا و موثر.
* همکاری نزدیک بین مراکز تحقیقاتی و صنایع.
* توجه به فعالیتهای تحقیق وتوسعه.
* دردسترس بودن بازار کافی.
* قابلیت و ظرفیت جذب کشور گیرنده تکنولوژی.
* حمایت موثر دولت.
* تمایل انتقال دهنده و گیرنده تکنولوژی .
* سیاست توسعه صادرات.
نتیجه گیری
انتقال تکنولوژی مقوله ای مهم واساسی در ارتقای سطح تکنولوژی یک کشور و درنهایت حرکت به سمت توسعه پایدار است. البته این امرمستلزم توجه به مراکز تحقیقاتی و حمایتهای اقتصادی و سیاسی از اینگونه فعالیتها است.
عوامل مهم تعیین کننده روش انتقال تکنولوژی به مقدار بسیاری شامل ترکیبی از تمایل انتقال دهندة تکنولوژی جهت عرضه تکنولوژی و دانش فنی و همچنین توانایی دریافت کنندة تکنولوژی جهت کسب و جذب تکنولوژی است. اهمیت انتخاب روشهای انتقال تکنولوژی بسیاری از کشورهای در حال توسعه را بر آن داشت که انواع مختلف روشهای اکتساب تکنولوژی را جهت انتخاب مناسبترین آنها آزمایش کنند.
با توجه به رشد سریع تکنولوژیهای نو و اهمیت آنها از لحاظ تأْمین امنیت ملی، رفاه عمومی و رشد اقتصادی، غفلت از آنها ممکن است ما را از قافلة تکنولوژی دور کند. بنابراین باید در جستجوی راههایی بود که دستیابی به این تکنولوژیها را به سریعترین وجه، ممکن سازد.
برای این کار باید فعالیتهای زیر در تمامی ارکان تصمیم گیری موردتوجه قرار گیرد :
1 - بستر سازی فرهنگی.
2 - فعالشدن دانشگاه در انتقال تکنولوژی و رابطه موثر دانشگاه وصنعت.
3 - نقش مدیریت.
4 - همکاری با کشورهای درحال پیشرفت نظیر چین ، کره ، مالزی ، هند و ... .
5 - ایجاد مراکز تحقیقاتی وحمایت از کارآفرینان.
منابع و مآخذ
1 -دکتر منوچهر منطقی . روشهــای مختلـف انتقــال تکنـولـوژی – اولین دوره مدیریت تکنولوژی هوا فضای ایران
2 - بهمن ابراهیمی حسینزاده -روشهای انتقال تکنولوژی - شبکة تحلیلگران تکنولوژی ایران- دومین همایش ملی توسعه فناوری در صنعت نفت
3 - دکتر علیرضا علی احمدی و مهندس علیرضا توکلی - نگرش جامع به انتقال تکنولوژی تدبیر دی 79 شماره 109
4 - ضوابط، مقررات و روشهای مناسب انتقال تکنولوژی به کشور، دانشگاه علم و صنعت ایران، پایاننامه، علیرضا توکلی.
5 - منصور بزمی مرتضی تاجریان – ارزیابی فرایند انتقال تکنولوژی DMD از دیدگاه مدیریت تکنولوژی – دومین همایش ملی توسعه فناوری در صنعت نفت
6 - دکتر عارفه فدوی اصغری انتقال تکنولوژی، سایت آینده نگر
7 - دکتر رضا اسلامی "عوامل موفقیت در انتقال تکنولوژی و توسعه صنعتی کشورهای درحال توسعه " صنعت و توسعه ، شماره 17.
_ عبدالحمید عربی: دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد اسلامی – واحد علوم تحقیقات
منبع:http://www.ayandehnegar.org/page1.php?news_id=3290
یکی از مفاهیمی که در روند داد و ستد بین کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته کاربرد فراوان دارد، انتقال فناوری است. این فرایند یک سویه که معمولاً از کشورهای توسعه یافته به کشورهای در حال توسعه جریان دارد، به صورت دانش فنی در عرصههای مختلف به طرق معینی جابجا میشود. اما همان طور که در مطلب زیر میآید، چنین فرایندی ضرورتاً به توسعه فنی و اقتصادی کشورهای دریافت کننده نمیانجامد. این مقاله برخی از ملاحظات مربوط به انتقال فناوری در دنیای امروز را بررسی میکند.
انتقال فناوری عبارتی است که برای توصیف فرایندهای جابجایی دانش در درون یا بین سازمانها به کار میرود. انتقال فناوری بینالمللی به شیوه این کار بین کشورها اطلاق میشود. این فناوری که انتقال مییابد، میتواند اشکال مختلفی به خود بگیرد. میتواند به شکل کالا (شامل کالاهای حجمی، انداموارههای گیاهی و جانوارهای)، خدمات و افراد، ترتیبات سازمانی باشد یا به صورت طرح، اسناد فنی و محتوای انواع برنامههای بیشمار آموزشی ارائه شود. به علاوه میتواند به صورت جریان دانش تلویحی انتقال یابد یعنی دانشی که کاملا مدون نشده و در مهارتهای افراد تجسم پیدا میکند.
تمام این اشکال دانش میتواند از یک جهت مهم دیگر فرق کند. در یک سوی طیف، دانش مورد نظر میتواند به دانش استفاده و راهاندازی فناوری مربوط باشد. از سوی دیگر، میتواند به دانش مورد لزوم برای تغییر فناوری و نوآوری مربوط باشد. در این بین، دانش منتقل شده میتواند شامل انواع مختلف زیادی از دانش طراحی و مهندسی لازم برای تجدید و تعدیل فناوریها باشد.
افزون بر این، انتقال فناوری بینالمللی میتواند به دو شکل انتقال افقی و عمودی صورت بگیرد. انتقال فناوری افقی شامل حرکت دانش تثبیت شده از یک محیط کاربردی به محیطی دیگر است (مثلاً از شرکتی به شرکتی دیگر). در عوض، انتقال فناوری عمودی به انتقال فناوریهای جدید از مرحله تولید به هنگام فعالیتهای تحقیق و توسعه مثلاً در سازمانهای علمی و فناوری برای کاربرد در بخشهای صنعتی و کشاورزی اطلاق میشود.
انتقال فناوری راهی مهم است که کشورهای در حال توسعه از آن طریق به فناوریهای جدید دست مییابند. مثلاً دستیابی کشورهای تازه صنعتی شده شرق آسیا به فناوریهای خارجی به همراه «یادگیری فناوری» داخلی (یعنی تلاش برای انباشت ظرفیت به منظور تغییر فناوری) عوامل اصلی توسعه سریع فناوری و اقتصادی آنها بوده است.
صرف نظر از توان کشورهای در حال توسعه برای استفاده از انتقال فناوری برای توسعه ظرفیتهای داخلی، استفاده این کشورها از مزایای اجتماعی و اقتصادی فناوریهای موجود، نتایج متفاوتی را در بر داشته است. نه فقط بین کشورها بلکه بین بخشهای مختلف در تک تک کشورها نتایج متفاوتی دیده میشود.
نابرابریهای موجود بین (و در داخل) کشورهای در حال توسعه از نظر بهرهبرداری از انتقال فناوری نشان میدهد که رابطه بین انتقال فناوری و انباشت ظرفیت فناوری داخلی یک گونه نیست. به عبارت دیگر، انتقال فناوری بیشتر، ضرورتاً به توسعه فناوری و اقتصادی بیشتر نمیانجامد. در این راستا، بحث جانانهای در میان تحلیلگران و پژوهشگران در مورد عواملی که تأثیر انتقال فناوری بینالمللی را بر توسعه فناوری، اقتصادی و اجتماعی کشورهای در حال توسعه شکل میدهد، در جریان است. یک موضوع عمده در این بحث که در پایین به آن پرداخته شده است، نقش ابتکارهای فناوری داخلی و ظرفیت جذب (عبارت مورد استفاده برای توصیف توانایی شناسایی، همسان سازی و کاربرد دانش خارجی سودمند) کشورها و سازمانها در جذب و توسعه بیشتر فناوریهای خارجی است.
در مباحثات بین تحلیلگران تا اواخر دهه 1970، تأکید اولیه بر تجزیه و تحلیل انتقال فناوری بینالمللی روی هزینههای انتقال فناوری و این بود که آیا انتخاب فناوریها برای وضعیت محلی در کشورهای در حال توسعه مناسب است یا نیست. در این تجزیه و تحلیل به ظرفیت جذب و یادگیری فناوری داخلی کسانی که به فناوری خارجی دست مییافتند توجه چندانی نمیشد، یعنی به فرایندهای همسانسازی فناوریهای وارداتی و به کار بستن مؤثر آنها. به نظر میرسید انگاره اصلی این است که وقتی فناوری به دست میآید جذب و اجرای آن تقریباً به طور خودکار و بدون کوشش صورت میگیرد.
اما حالا همگان بر این اعتقادند که اینگونه نیست. کسب و جذب فناوریهای خارجی و توسعه بیشتر آن هر کدام فرایند پیچیدهای است که نیازمند تلاشهای چشمگیر از کسبکنندگان است. چندین عامل به این پیچیدگی کمک میکند. اول کسب و مسلط شدن بر فناوری هم پرهزینه است و هم زمانبر. دوم، فناوریهای کسب شده اغلب باید با شرایط محل تطبیق یابد. سوم، فناوریها کالاهایی هستند که بتوان به صورت دستگاه آماده استفاده منتقل کرد. فناوری شامل اجزایی ناگفته است که نمیتوان به راحتی در قالب اسناد مکتوب تدوین کرد و نیازمند کوشش گستردهای برای یادگیری و فهم درست است.
به عبارت دیگر، فناوری فقط شامل دستگاه و سایر اجزای سخت افزاری نیست. فناوری دانش به اشکال مختلف است که سخت افزار فقط یک عنصر آن است. از این نظر، عبارت انتقال فناوری به رغم کاربرد رایج آن میتواند گمراه کننده باشد، چون کسبکننده را به صورت دریافتکننده منفعل فناوریهایی تصویر میکند که درجای دیگر به دست آمده است و فناوری را چیزی را نشان میدهد که میتوان به راحتی منتقل کرد.
در واقع، این دو فرایند (کسب فناوریهای خارجی از طریق انتقال فناوری از یک سو و یادگیری فناوری در داخل از سوی دیگر) مکمل هم و به هم پیوسته است. ظرفیتهای کسب کننده نقش اصلی را در بنیاد گذاشتن شالوده همسانسازی مؤثر فناوریهای خارجی دارد. در عین حال، کسبکننده فناوریهای خارجی دریافت کنندهای منفعل نیست و یادگیری بیشتر فناوری برای کاربرد مؤثر فناوری و نیز توسعه بیشتر این فناوریها لازم است.
انتقال فناوری به روشهای گوناگون صورت میگیرد و به ماهیت ترتیبات بین منابع و کسبکنندگان فناوری بستگی دارد. در سطح سازمان، سه نوع ترتیبات گسترده وجود دارد: انتقال فناوری تجاری، انتقال فناوری غیررسمی و انتقال فناوری غیرتجاری که حاصل فعالیت سازمانهای بینالمللی، دولتهای ملی کشورهای توسعه یافته و سازمانهای غیردولتی است.
بیشتر فناوری از طریق انتقال فناوری تجاری بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه انجام میشود. این از طریق پیمانکاری و پرداخت صورت رسمی پیدا میکند و بخش خصوصی تأمینکننده اصلی فناوریهاست. این قبیل انتقالها شامل انتقال فناوری از طریق سرمایهگذاری مستقیم خارجی، از طریق لیسانس خارجی، طرحهای کلید در دست، مشاوره فنی، کسب کالاهای سرمایهای، پیمانکاری بینالمللی و طرحهای مشترک است.
معمولاً استدلال میکنند که این قبیل اشکال انتقالهای تجاری (به خصوص آنهایی که به سرمایه گذاری خارجی مستقیم مربوط میشود) در دو مرحله عمل میکند. نخست، انتقال به سازمان کسبکننده اولیه (معمولا شعبه یک شرکت چند ملیتی). دوم، انتشار از طریق نشت دانش (یعنی درز کردن غیر داوطلبانه یا مبادله تعمدی دانش فنی سودمند) به سایر شرکتها در اقتصاد محلی است. با این حال، اهمیت مرحله نشت مورد مناقشه است.
انتقال فناوری میتواند به صورت غیررسمی هم باشد یعنی بدون پرداخت پول و موافقت نامه، مثلاً انتقالی که از طریق مهندسی وارون یا معکوس (reverse engineering) صورت میگیرند. این عبارت به معنای یادگیری طراحی یک محصول از طریق قطعه قطعه کردن محصول و تجزیه و تحلیل آن، از طریق جابجایی نیروی کار ماهر از کشوری یا سازمانی به کشوری یا سازمانی دیگر، از طریق مشاوره با نشریات تجاری و مقالات فنی در نشریات بینالمللی و از طریق شرکت در سمینارها، کنفرانسها و نمایشگاههای تجاری است.
هر کدام از این اشکال انتقال فناوری میتواند به جابجایی دانش فنی از کشورهای توسعه یافته به کشورهای در حال توسعه کمک کند. عاملان اصلی در این قبیل موارد کسانی هستند که مایل به کسب فناوری و در نتیجه به عهده گرفتن نقشی فعال در جستن، شناختن و کسب دانش موجود بدون کمک منابع آن دانش هستند.
سومین راه انتقال فناوری به کشورهای در حال توسعه از طریق مجاری غیرقابل تجاری است از جمله ابتکارهای سازمانهای بینالمللی، دولتهای کشورهای توسعه یافته و سازمانهای غیردولتی. این کار، ساز و کارهای متنوعی را به خود میگیرد. مثلاً یک فرایند انتقال عمودی فناوریها از مراکز تحقیقاتی بینالمللی به مراکز تحقیقاتی، کشاورزان و شرکتها در کشورهای در حال توسعه است. سایر مجاری شامل طرحهای عمرانی سازمانهای چندجانبه است.
یک ساز و کار دیگر انتقال فناوری به کشورهای در حال توسعه، انتقال و توسعه فناوریهای مناسب توسط سازمانهای غیردولتی برای پرداختن به مشکلات خاص کشورهای مورد نظر است.
برای گروهی، فرایند انتقال فناوری را میتوان در وهله اول به عهده کارکرد بازار آزاد گذاشت. اما تجربه نشان داده است که این فرایند نسبت به کاستیهای بازار از قبیل عدم تقارن در قدرت و اطلاعات چانهزنی بین منابع و کسب کنندگان فناوری حساس است.
اعمال مقررات آزادسازی تجاری، پیامدهایی برای دسترسی کشورهای در حال توسعه به فناوریهای خارجی دارد. در نتیجه، انتقال فناوری اغلب هدف سیاستگذاری در سطح بینالمللی است، چون کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته هر کدام میکوشند از منظری متفاوت و گاه متناقض به این موضوعها بپردازند. در سطح بینالمللی، انتقال فناوری به طور فزایندهای به مذاکرات سیاسی بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه کشیده شده است، به خصوص مذاکرات مربوط به موافقتنامههای بینالمللی درباره تجارت و محیط زیست. مثلاً مفاد مربوط به انتقال فناوری بخش مهم از چندین موافقتنامه بینالمللی را تشکیل میدهد، مانند موافقتنامه جنبههای تجاری حقوق مالکیت فکری (TRIPS) مربوط به سازمان تجارت جهانی و بسیاری موافقتنامههای منطقهای و دو جانبه.
موضوعهای مربوط به انتقال فناوری در این سطح محدود به تعریف مقررات انتقال و تدوین موافقت نامههای عمومی برای حمایت از اشتغال فناوری به کشورهای در حال توسعه است. این قبیل موافقتنامهها معمولا در مفاد موافقتنامههای بینالمللی بازتاب پیدا میکند و ربطی به موضوعهای اجرا یا جزئیات انتقال و تسلط بر فناوریها در سطح شرکت یا سایر سازمانها ندارد.
سیاستهای اتخاذشده توسط کشورهای توسعه یافته برای تشویق انتقال فناوریها به کشورهای در حال توسعه به طور فزایندهای تناسب پیدا میکند. به این علت است که سیاستهای بینالمللی در مورد تجارت و محیط زیست اغلب نیازمند آن است که این قبیل کشورها مشوقهای لازم را برای انتقال فناوریها به کشورهای در حال توسعه ایجاد کنند.
به علاوه، همان گونه که گفته شد، انتقال فناوری از اهداف اصلی بسیاری از سیاستهای حاکم بر اعطای کمک رسمی برای توسعه یا کمکهای بلاعوض است.
در این راستا، چندین کشور توسعه یافته مشوقهایی در اختیار شرکتها و سازمانها برای انتقال فناوری به کشورهای در حال توسعه قرار میدهند. این قبیل مشوقها شامل تأمین مالی و آموزش و نیز حمایت از مشارکت بین شرکتها و سازمانها در کشورهای در حال توسعه و منابع بالقوه فناوری است.
با این حال، درمورد کارایی اقدامات جاری بحث وجود دارد. مثلاً برخی تحلیلگران خاطرنشان میکنند مشوقهای موجود انتخابی است و پوشش ناقصی دارد. در ارتباط با سیاستها در کشورهای در حال توسعه، عموماً اعتقاد بر این است که هدف این سیاستها باید افزایش بهرههای انتقالی فناوری و نیز محدودسازی کاستیهای آن باشد. اما به نظر میرسد سیاستهای بینالمللی جدید (مانند سیاستهای سازمان تجارت جهانی) از این جهت مبهم است.
منبع:www.mgtsolution.com
آیا پیشبینی به حقیقت خواهد پیوست؟
شاید چنین به نظر برسد که پیشبینی خوب لزوماً باید به حقیقت بپیوندد. به بیان دیگر اگر پیشبینی غلط از آب در آید, شاید به کلی بیفایده و حتی زیانبار به نظر برسد. به عنوان مثال، فردی که به پیشبینی وضع آب و هوا توجه میکند در صورت شنیدن خبر غلط نامساعد بودن وضع هوا ممکن است تدارکات غیرضروری انجام دهد و یا به دلیل این که وضع هوا خوب پیشبینی شده، خود را برای هوای بد آماده نکند. واضح است که پیشبینی وضع هوا هنگامی سودمند است که درست باشد. اکثرا همین معیار را برای پیشبینی فناوری نیز بهکار میگیرند. اما این کار به دو دلیل اشتباه است. اول به این دلیل که نمیتوان دقت پیشبینی را از قبل تعیین کرد, و دوم به این دلیل که پیشبینیهای خوداصلاحگر در نظر گرفته نمیشوند.
پیشبینیهای خوداصلاحگر نتیجه و رویداد نهایی را تغییر میدهند. مثلا تصمیمگیرنده پیشبینی نامساعدی را دریافت کرده و بنابراین جلوی تحقق آن را میگیرد. آیا این پیشبینی بد بود؟ مسلما خیر، خیلی هم مفید بود زیرا توانست به نتیجه بهتری بیانجامد. پیشبینی رویداد مطلوب تنها به این دلیل تحقق مییابد که بر اساس آن دست به کار میشوید. در اینجا نیز ارزش پیشبینی در سودمندی آن است، نه در تحقق آن. باید به این نکته مهم توجه کرد که پیشبینیها نباید بر اساس تحقق یا عدم تحقق آنها ارزیابی شوند. مهمتر از آن، باید به دیگران یاد داد که خوبی یک پیشبینی در کاربردی بودن آن است و این که بتوان با استفاده از آن تصمیمهای بهتری گرفت، نه اینکه آیا نهایتا به واقعیت میپیوندد یا نه.
گامهای نوآوری
مفهوم مهمی که در پیش بینی فناوری از آن استفاده میشود. "گامهای نوآوری" است. هیچ یک از نوآوریهای فناوری بلافاصله پس از تراوش از ذهن مبتکر، استفاده عمومی پیدا نمیکنند. بر عکس، هر یک از نوآوریهای فناوری از گامهای متعددی عبور کرده و هر گام نسبت به گام پیش قابلیت استفاده و کاربرد بیشتری را نشان میدهد. پیشبینی فناوری با نگرش به این گامها انجام میشود. ذیلاً اینگامها مرور میشوند:
۱. یافتههای علمی: در این مرحله، نوآوری به شکل درک علمی یک پدیده یا خواصی از ماده، رفتار یک نیرو، و نظایر آن ظهور مییابد. از این یافته علمی نمیتوان برای حل مشکلات فنی استفاده کرد، اما بیانگر دانشی است که راه حل مسائل مشخص را میتوان از آن استنتاج کرد.
۲. امکانپذیری آزمایشگاهی: در این مرحله، راهحل مشخصی برای یک مساله شناسایی شده و یک نمونه آزمایشگاهی ساخته میشود. واضح است که این نمونه با قوانین طبیعی یا فیزیکی سازگار است و میتواند تحت شرایط آزمایشگاهی یک مشکل را حل کند، اما در خارج از آزمایشگاه یا بدون نظارت یک تکنسین ماهر عمل نمیکند.
۳. نمونه عملیاتی: در این مرحله ابزاری ساخته میشود که هدف آن عملکرد رضایتبخش در یک محیط عملیاتی است. اکنون انتظار میرود که نمونه فوق به اندازه کافی قوی و قابل اطمینان باشد که یک کاربر نوعی بتواند با آن کار کرده و از آن نگهداری کند.
۴. عرضه به بازار یا کاربرد عملیاتی: در این مرحله، اختراع مذکور نه تنها از دقت و کفایت فنی و طراحی برخوردار شده ، بلکه توجیه اقتصادی هم دارد. عبارت "اولین نمونه تولیدی" اغلب زمانی به کار برده میشود که اختراع مذکور به این مرحله رسیده باشد.
۵. پذیرش همگانی: در این مرحله، نوآوری از لحاظ فنی و یا اقتصادی ـ حداقل از بعضی جهات ـ برتر از ابزارهای سابق است و لذا به طور گسترده جایگزین ابزارها، فنون یا قواعد گذشته میشود. این مرحله زمانی آغاز میشود که ابزار جدید، درصدی از همه ابزارهای دارای عملکرد یکسان و یا درصدی از همه وسایل مورد استفاده برای عملکرد یکسان را به خود اختصاص می دهد.
۶. اشاعه به سایر حوزهها: این مرحلهای است که نوآوری یا اختراع نهتنها در حوزه خاص خود کاربرد عام یافته، بلکه به حوزههای دیگری که ابزار مذکور هرگز در آنجا کاربرد نداشته است گسترش مییابد. به عنوان مثال: ترانزیستور هماکنون به این مرحله رسیده است. ترانزیستور نهتنها جای لامپ خلا را گرفته، بلکه در سیستم احتراق خودروها و کنترل خودکار دوربینها نیز استفاده میشود.
۷. آشکار شدن اثرات اجتماعی و اقتصادی: نوآوری در این مرحله به شکلی رفتار جامعه را تغییر میدهد یا به نقطهای میرسد که نقش اقتصادی مهمی پیدا میکند. به عنوان مثال، تلویزیون قطعاً اثری عمده بر جامعه بشری برجای گذاشته است.
همه نوآوریها همه این مراحل را پشت سر نمیگذارند، اما در پیشبینی فناوری با استفاده از مفهوم "مراحل نوآوری" میتوان در همان مراحل ابتدایی توسعه فناوری، رویدادهای آتی را پیش بینی کرد.
روشهای پیشبینی
اساسا چهار روش پیشبینی وجود دارد، و تحلیلگران با انواع ترکیبات این چهار روش پیشبینی میکنند.
۱. برون یابی. این روش الگوی گذشته را به آینده تعمیم میدهد. یعنی نخست یک سریِ زمانی از اطلاعات مربوط به موضوع جمعآوری، و سپس برونیابی میشود. به عنوان مثال، تحلیلگری میخواهد سرعت هواپیماهای آینده را پیشبینی کند. ابتدا تاریخچه سرعت هواپیماها را بر اساس زمان وقوع آنها گردآوری کرده و سپس میکوشد الگوی حاکم براین اطلاعات را کشف کند. این الگوهای نوعی یا به صورت "روند" (مثل اطلاعات فناوری و اقتصادی) یا به صورت "چرخه" هستند (مثل اطلاعات مربوط به آب و هوا). پس از کشف الگو، آن را به آینده تعمیم میدهیم و از این طریق پیشبینی انجام میشود.
۲. شاخص هادی: کاهش درجه هواسنج اغلب نشانگر این است که به زودی باران میبارد. بنابراین فرد میتواند با استفاده از نقطه عطف سری زمانی اطلاعات هواسنجی و فشارسنجی, نقطه عطف موجود در سری زمانی بارش باران را پیشبینی کند. در این روش از یک سری زمانی مشخص برای پیشبینی وضعیت آینده یک سری زمانی دیگر استفاده میشود. نکته اساسی در روش شاخص پیشرو این است که رفتار سری زمانی مدنظر با رفتار سری زمانی اولیه، یعنی همان شاخص پیشرو یکسان و صرفاً این دو با همدیگر تاخیر زمانی داشته باشند. به بیان ساده رفتار امروز سری زمانیِ هواسنج حاکی از رفتار فردای سری زمانی باران است.
۳. الگوی علت و معلولی: در روشهای برونیابی و شاخص هادی باید بین گذشته و آینده رابطهای بهدست آید و هیچ نیازی نیست که علتهای این رابطه شناخته شود. تحلیلگری که از روش شاخص هادی استفاده میکند, نیازی ندارد که بداند چرا رفتار دو سری زمانی یکسان است. در مقابل، در الگوهای علت و معلولی، اطلاعات مربوط به علت و دلیل جمعآوری میشود. به عنوان مثال, پیشبینیِ گرفتگی خورشید بر پایه رابطه علت و معلولی استوار است, و از قوانین بنیادی فیزیک تبعیت میکند.
۴. روشهای آماری و احتمالی: تفاوت این روشها با روشهای قبلی در این است که یک توزیع احتمالی بر روی دامنه ارزشهای ممکن تولید میکند. هم اکنون برخی از پیشبینیهای آب و هوایی به این شیوه انجام میشود. به عنوان مثال، میگویند احتمال بارندگی فردا ۳۰ درصد است. این بدان معنی است که در دامنه نتایج ممکن، یعنی بین بارندگی و عدم بارندگی، درصد احتمال وقوع آنها به ترتیب۳۰ درصد و ۷۰ درصد است.
نکتهای که باید به خاطر داشت این است که برای پیشبینی فناوری فقط چهار روش وجود دارد. تفاوتهایی که در کاربرد این روشها دیده میشود, اساسا ناشی از تفاوت در نوع اطلاعات موجود است. به عنوان مثال، اطلاعات اقتصادی همچون قیمتها در فاصله زمانی منظم (هفتگی، ماهانه، و غیره) ارائه میشوند، اما اطلاعات مربوط به فناوری در فاصله زمانی منظم عرضه نمیشوند. لذا، هر چند هنگام پیشبینی اقتصادی و فناوری از روش برونیابی استفاده میشود، تکنیکهای خاص مورد استفاده آنها با یکدیگر متفاوت است، زیرا ماهیت اطلاعات آنها تفاوت اساسی دارد.
باید به خاطر داشت که پیشبینی فناوری به خودی خود ارزشی ندارد، بلکه ابزاری برای کمک به تصمیمگیری است. بنابراین، باید بتوان به کمک پیشبینی پاسخ سوالهای تصمیمگیرنده را به دست آورد. ارزش پیشبینی به میزان سودمندی آن در زمان اتخاذ تصمیم بستگی دارد. هر پیشبینی که کیفیت تصمیم را بهبود بخشد، صرفنظر از این که در آینده چه رخ دهد، پیشبینی مفیدی خواهد بود.
منبع:
ملکی فر، عقیل و همکاران، الفبای آینده پژوهی: علم و هنر شکل بخشیدن به فردا، اندیشکده صنعت و فنآوری ( آصف)
انتقال و جذب تکنولوژی در جهان سوم ، مقوله پیچیده ای است که هم از نظر علمی و هم از جنبه ابعاد فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی سالهاست نه فقط کشورهای در حال توسعه، بلکه بسیاری از مجامع پژوهشی غرب و سازمانهای بین المللی را به خود مشغول داشته است. سطح تکنولوژیهای کشورهای پیشرفته و جهان سوم فاصله محسوسی دارد.برای کاستن فاصله تکنولوژی کشورهای پیشرفته و کمتر توسعه یافته، انتقال تکنولوژی یک لازمه انکار ناپذیر است. انتقال تکنولوژی باروشهای مختلف و وسائل مختلف امکانپذیر است که با توجه به موقعیت انتقال دهنده تکنولوژی وانتقال گیرنده تکنولوژی مشخص میشود .
مقدمه
با مطالعه سابقه توسعه کشورهای درحال توسعه ، خصوصا کشورهای شرق آسیاملاحظه می شود که آنها در مسیر توسعه خود برای تسریع در حل مشکلات بخش صنعت ، بنیان تکنولوژی کشور خود را از طریق انتقال آن از سایر کشورهای توسعه یافته تقویت کرده و سپس با ایجاد زیربنای اقتصادی مناسب درصدد تقویت مراکز دانشگاهی و پژوهش خودبرآمده اند.
اگر کشورهای درحال توسعه به عنوان یک راه حل دیگر قصد دارند که خود دانشهای علمی و فنی ضروری جهت توسعه اقتصادی را بدون بهره گیری از دانشهای موجود که نتیجه تحقیقات پژوهشگران و اندیشمندان جهان است کسب کنند، این نه تنها عملی بس مشکل است ،بلکه باعث اتلاف غیرمنطقی نیروها می شود. به علاوه دستیابی به چنین راه حلی در مدت زمانی که کشورهای کم رشد جهت رسیدن به توسعه اقتصادی درنظر گرفته اند امکان پذیرنیست . اگر چنین تفکری در جهان مقبولیت یابد، پیشرفت فنی تمام کشورهای جهان ازجمله کشورهای صنعتی مختل خواهدشد.
انتقال موفق تکنولوژی نیاز به شناخت اهداف صنعت، منابع تکنولوژی، نحوه ابداع و نحوه انتقال، روشهای انتقال، فاکتورهای تاثیرگذار، نحوه جذب و نحوه توسعه آن دارد و هریک از آن شناختها متکی به تخصص ویژه خود است. بدون استفاده از کارشناسان انتقال تکنولوژی و اصول مدیریت تکنولوژی، معمولاً عمل انتقال یا اصولاً صورت نمیگیرد و یا انتقال تکنولوژی مربوطه بصورت ناقص و نیمبند انجام می شود.
برای کاستن فاصله تکنولوژی بین کشورهای پیشرفته و کشورهای درحال توسعه انتقال تکنولوژی بهترین گزینه است. برای این کار بایستی به عناصر تشکیل دهنده تکنولوژی توجه کرد .
مفهوم انتقال تکنولوژی
تکنولوژی به منزله تمامی دانشها، محصولات، فرآیندها، ابزارها، روشها، و سیستمهایی است که در خلق کالاها یا ارائه خدمات مورداستفاده قرار میگیرد.
یکی از زمینههای اعمال مدیریت تکنولوژی که مستلزم جامع نگری و درونگری است، انتقال تکنولوژی است. امروزه، صنعتی شدن بطور عمیقی به انتقال تکنولوژی وابسته است.
در دنیای امروز رابطه ای مستقیم بین توسعه تکنولوژی و پیشرفت اقتصادی ،اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی یک کشور برقرار است . بطوری که می توان گفت تکنولوژی عاملی اساسی برای ایجاد ثروت، توانایی و دانایی کشورهاست و وسیله ای قدرتمند در توسعه ملی تلقی می شود. بدین جهت است که در سطح بین المللی ، جنگ اقتصادی تکنولوژیک جانشین جنگهای نظامی شده است. بنابراین اتخاذ استراتژیهای توسعه تکنولوژی در بخشهای مختلف اقتصاد هر کشور جزء ضروریات بازسازی و توسعه اقتصادی آن کشور بوده و بدون آن دستیابی به اهدافی چون خودکفایی اقتصادی ، توسعه ملی و بهبود استانداردهای زندگی غیرممکن است.
انتقال تکنولوژی عبارت است از بکارگیری و استفاده از تکنولوژی در مکانی بجز مکان اولیه ایجاد و خلق آن. بهعبارتی دیگر فرایندی که باعث جریان یافتن تکنولوژی از منبع به دریافت کننده آن میشود، انتقال تکنولوژی نامیده می شود.
انتقال تکنولوژی فرایند پیچیده و دشواری است. خرید و انتقال تکنولوژی بدون مطالعه و بررسی لازم، نه تنها مفید نخواهد بود، بلکه ممکن است علاوه بر هدر رفتن سرمایه و زمان، به تضعیف تکنولوژی ملی هم بیانجامد. نگاه به انتقال باید بهعنوان فرایندی باشد که از طریق آن تکنولوژی وارداتی به گونهای کسب شود که نه تنها برای تولید محصول بهکار گرفته شود، بلکه زمینهای برای خلق تکنولوژی جدید باشد.
انتقال فناوری به دوگونه صورت میگیرد: انتقال عمودی و انتقال افقی. در انتقال عمودی یا انتقال تحقیق و توسعه، اطلاعات فنی و یافته های تحقیقات کاربردی به مرحله توسعه و طراحی مهندسی انتقال مییابد و سپس با تجاری شدن تکنولوژی به فرایند تولید وارد می شود.
در انتقال افقی ، تکنولوژی از یک سطح توانمندی در یک کشور به همان سطح توانمندی در محل دیگری منتقل میشود. در این حالت هرچه سطح گیرنده تکنولوژی بالاتر باشد هزینه انتقال تکنولوژی کاهش می یابد و جذب آن به صورت موثرتری انجام می شود. در جدول ماهیت و مفهوم انتقال تکنولوژی در هر سطح وهزینه آن در مقایسه با سطوح دیگر مشخص شده است.
برخی از عوامل تاثیرگذار برنحوه انتقال
- انگیزه، هدف، معیار و سود مورد توافق متقاضی و عرضه کننده تکنولوژی.
- سطح تکنولوژی و قابلیتهای متقاضی در امر انتقال کامل آن.
- استراتژی فروشنده برای فروش تکنولوژی.
- منابع اطلاعاتی موجود وقدرت چانهزنی متقاضی.
- سیاست کلی جاری و تکنولوژیکی کشور متقاضی.
یک شرکت با شرکت دارنده تکنولوژی دیگری ادغام می شود و شرکت جدیدی از ترکیب دو شرکت قبلی به وجود می آید .
6- قراردادکمکهای فنی و خدمات مهندسی
1 -6-کمکهای فنی
کمکهای فنی عموماً خدمات و اطلاعات فنی و مدیریتی (صنعتی) است که در تولید و ساخت محصول یا مواد، مورد نیاز باشد. معمولاً این خدمات از طرف واحدهای تولیدی که دارای تجارب لازم و کافی در این زمینه باشند ارائه میشود.
در پروژة صنعتی و تولیدی کمکهای فنی عمدتاً شامل خدمات زیر است:
* کمک در انتخاب تکنولوژی و روش ساخت و آزمایش کارخانه.
* تهیة صورت مشخصات فنی ماشینآلات و تجهیزات.
* تهیة مشخصات محصول.
* همکاری در مقایسه پیشنهادهای خرید ماشینآلات.
* همکاری در تهیه و خرید قطعات نیمساخت و لوازم و مواد کمکی.
* همکاری در تهیه مشخصات مواد اولیه و منابع تأمین آنها.
* خدمات در رابطه با انجام آزمایشها و تحقیقات مواد اولیه و محصول.
* نظارت بر عملیات نصب و راهاندازی کارخانه.
* خدمات در مورد تصحیح و تغییر روشهای تولیدی.
* خدمات مدیریتی در حین راهاندازی و بهرهبرداری.
2 -6- خدمات مهندسی
خدمات مهندسی به آن دسته از کارهای فنی اطلاق میشود که در جهت ایجاد یک پروژه صنعتی و تولیدی بهکار آید. معمولاً این خدمات توسط موسسات مهندسی باتجربه در امر موردنظر و یا فروشندگان ماشینآلات ارائه میشود.
7- مدل پارکهای علمی - آموزشی
در این مدل امکاناتی برای متخصصان، جهت ایجاد شرکت فراهم می شود. این کمپانی ها اغلب توسط پرسنلی که آزمایشگاهها را ترک می کنند ایجاد میشود.
8- مدل فرت
این مدل در انگلستان به کار گرفته میشود و ناظر بر افرادی است که از ناحیه چندین شرکت یا کنسرسیوم نمایندگی دارند که در آزمایشگاههای دولتی به جستجوی تکنولوژی بپردازند.
9- کنسرسیوم
تعدادی شرکت و موسسه عمومی جهت دستیابی به هدف خاصی در زمینه نوآوری تکنولوژیک با یکدیگر همکـاری مـی کنند ولی سهامی بین آنها رد و بدل نمی شود.
10- شبکه سازی
یک شرکت، شبکه ارتباطی با اشخاص و شرکتهای دیگر ایجاد می کند تا بتواند همواره در جریان نوآوریهای فنی و تکنیکی باشد .
11- قراردادهای فرعی و دست دوم
این روش می تواند به انواع مختلف انجام شود.
الف - گرفتن بخشی از کار از انتقال دهنده (داخلی سازی).
ب - گرفتن کار از کمپانی های معتبر در صورتی که در شبکه آنها قرار بگیریم (فعالیتهای تخصصی).
ج - گرفتن کار و دادن به بخشهای مختلف اگر قسمت مهندسی قوی داشته باشیم.
12- قراردادهای بیع متقابل
* در این روش عرضه کننده تکنولوژی موافقت می کند که امکانات تولیدی برای متقاضی فراهم کند و در آینده از محصولات تولیدشده وی بعنوان بازپرداخت اصل وسود سرمایه گذاری خود ، خریداری می کند.
* مهمترین مشوق و انگیزه عرضه کننده تکنولوژی در وارد شدن در قرارداد بیع متقابل ، استفاده و بهره برداری از منابع طبیعی و انسانی ارزان در کشور دریافت کننده تکنولوژی است.
* مهمترین انگیزه برای دریافت کننده تکنولوژی ، انتقال تکنولوژی صنعتی و بهرهبرداری حداکثر از منابع طبیعی و انسانی در کشورش است .
13- سهام اقلیت
یک شرکت بخشی از سهام شرکت عرضه کننده تکنولوژی را می خرد، اما در مدیریت آن نقشی ندارد.
14- اتحاد
دو شرکت تواناییهای تکنولوژیک خود را در جهت رسیدن به محصولی جدیدتر به اشتراک می گذارند.
همکاری استراتژیک عبارت است از فرآیند تشخیص شکاف در تکنولوژیهای بومی با جستجو برای یافتن تکنولوژیهای پرکننده و سپس درگیر کردن صاحبان آن تکنولوژی در مشارکتی که نتیجة آن انتقال تکنولوژی به کشور باشد. کشورهای تازه صنعتی شدهای مثل کره، همانند کشورهای پیشرفتة صنعتی، اکنون در جستجوی مکملهای تکنولوژی بومی خود هستند و برای این منظور هر مشوقی را که لازم باشد فراهم میکنند تا صاحبان خارجی تکنولوژی را به این نوع همکاریها بکشانند.
ب : انتقال تکنولوژی به صورت غیر رسمی
1 - استخدام پرسنل فنی و علمی
2 - خرید و واردات ماشین آلات و دریافت کمکهای فنی به وسیله سازندگان اصلی ماشین آلات
3- مهندسی معکوس
معمولا زمانی انجام می پذیرد که شرکتهای چند ملیتی و یا کشور عرضه کننده تکنولوژی از انتقال حق امتیاز تکنولوژیهای پیشرفته به کشورهای در حال توسعه امتناع می ورزند.
4- اعزام نیرو به خارج، برای آموزش و کسب تجربیات عملی
5- برگزاری کنفرانسها و نمایشگاههای کتاب، انتشارات مقالات و نمایشگاههای بین المللی و تجاری، صنعتی
عوامل موفقیت انتقال تکنولوژی به کشورهای درحال توسعه
به طورکلی کشورهای درحال توسعه می توانند درسهای پرارزشی از تجربه موفقیت آمیز بعضی از کشورهای صنعتی و تازه صنعتی شده بخصوص کشورهای واقع درشرق آسیا و آمریکای لاتین درامر توسعه تکنولوژی و صنعتی بگیرند. تجربه موفقیت آمیزاین کشورها نشان داده است که فراگیری و انتقال گسترده تکنولوژیهای مناسب و مدرن به این کشورها، آنها را قادر می سازد تا بر بهره وری خود بیفزایند و درنتیجه به توسعه سریع صنعتی این کشورها منجر شده است . بعنوان مثال ، کشورهایی نظیر کره جنوبی ،تایوان ، برزیل و مکزیک بیشتر ازطریق واردات و انتقال تکنولوژی خارجی به عنوان کشورهای تازه صنعتی شده در شرق آسیا و آمریکای لاتین مطرح شوند. بطورکلی عوامل موقعیت این کشورها را می توان به دوعامل درونی و بیرونی تقسیم کرد. در درون این کشورها، عزم ملی برای توسعه تکنولوژی سرلوحه همه برنامه ریزیها و اقدامات قرارگرفته و کلیه بسترها و ساختارهای لازم برای تحقق این امر آماده شده است . در بیرون نیز، به دلیل اشباع شدن فضای سرمایه گذاری در کشورهای پیشرفته ، سرمایه گذاران غربی و شرکتهای بین المللی به همکاری مشترک و سرمایه گذاری در این کشورها راغب بودهاند. اگرچه این کشورها را می توان بخاطر برخی خصوصیات و شاخصهای کلان اقتصادی نظیر درآمد سرانه، حجم اقتصادی ، منابع اولیه و روند صنعتی شدنشان از دیگر کشورهامتمایز کرد، با وجود این بررسی عوامل موفقیت آنها می تواند برای کشورهای دیگری که درصدد پیروی از الگوی توسعه صنعتی مشابه آنها هستند، بسیار مفید باشد. بعضی
با مدیریت کارا و موثر، همکاری نزدیک بین مراکز تحقیقاتی و صنایع، توجه به فعالیتهای تحقیق و توسعه و حمایت موثر دولت، می توان درصد احتمال شکست در انتقال فناوری را به حداقل رساند.
ازمهمترین عوامل موثر در انتقال موفقیت آمیز تکنولوژی کشورهای تازه صنعتی شده ،عبارتند از:
* مدیریت کارا و موثر.
* همکاری نزدیک بین مراکز تحقیقاتی و صنایع.
* توجه به فعالیتهای تحقیق وتوسعه.
* دردسترس بودن بازار کافی.
* قابلیت و ظرفیت جذب کشور گیرنده تکنولوژی.
* حمایت موثر دولت.
* تمایل انتقال دهنده و گیرنده تکنولوژی .
* سیاست توسعه صادرات.
نتیجه گیری
انتقال تکنولوژی مقوله ای مهم واساسی در ارتقای سطح تکنولوژی یک کشور و درنهایت حرکت به سمت توسعه پایدار است. البته این امرمستلزم توجه به مراکز تحقیقاتی و حمایتهای اقتصادی و سیاسی از اینگونه فعالیتها است.
عوامل مهم تعیین کننده روش انتقال تکنولوژی به مقدار بسیاری شامل ترکیبی از تمایل انتقال دهندة تکنولوژی جهت عرضه تکنولوژی و دانش فنی و همچنین توانایی دریافت کنندة تکنولوژی جهت کسب و جذب تکنولوژی است. اهمیت انتخاب روشهای انتقال تکنولوژی بسیاری از کشورهای در حال توسعه را بر آن داشت که انواع مختلف روشهای اکتساب تکنولوژی را جهت انتخاب مناسبترین آنها آزمایش کنند.
با توجه به رشد سریع تکنولوژیهای نو و اهمیت آنها از لحاظ تأْمین امنیت ملی، رفاه عمومی و رشد اقتصادی، غفلت از آنها ممکن است ما را از قافلة تکنولوژی دور کند. بنابراین باید در جستجوی راههایی بود که دستیابی به این تکنولوژیها را به سریعترین وجه، ممکن سازد.
برای این کار باید فعالیتهای زیر در تمامی ارکان تصمیم گیری موردتوجه قرار گیرد :
1 - بستر سازی فرهنگی.
2 - فعالشدن دانشگاه در انتقال تکنولوژی و رابطه موثر دانشگاه وصنعت.
3 - نقش مدیریت.
4 - همکاری با کشورهای درحال پیشرفت نظیر چین ، کره ، مالزی ، هند و … .
5 - ایجاد مراکز تحقیقاتی وحمایت از کارآفرینان.
منابع و مآخذ
1 -دکتر منوچهر منطقی . روشهــای مختلـف انتقــال تکنـولـوژی – اولین دوره مدیریت تکنولوژی هوا فضای ایران
2 - بهمن ابراهیمی حسینزاده -روشهای انتقال تکنولوژی - شبکة تحلیلگران تکنولوژی ایران- دومین همایش ملی توسعه فناوری در صنعت نفت
3 - دکتر علیرضا علی احمدی و مهندس علیرضا توکلی - نگرش جامع به انتقال تکنولوژی تدبیر دی 79 شماره 109
4 - ضوابط، مقررات و روشهای مناسب انتقال تکنولوژی به کشور، دانشگاه علم و صنعت ایران، پایاننامه، علیرضا توکلی.
5 - منصور بزمی مرتضی تاجریان – ارزیابی فرایند انتقال تکنولوژی DMD از دیدگاه مدیریت تکنولوژی – دومین همایش ملی توسعه فناوری در صنعت نفت
6 - دکتر عارفه فدوی اصغری انتقال تکنولوژی، سایت آینده نگر
7 - دکتر رضا اسلامی "عوامل موفقیت در انتقال تکنولوژی و توسعه صنعتی کشورهای درحال توسعه " صنعت و توسعه ، شماره 17.
_ عبدالحمید عربی: دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد اسلامی – واحد علوم تحقیقات
S_hamidarabi@yahoo.com
منبع : ماهنامه تدبیر