«دوست دارم انسانها را درک کنم. دوست دارم چیزهای جدید بسازم. عاشق کارکردن در شرکتهای تازه تأسیس هستم. با همسرم در شهر سانفرانسیسکو زندگی میکنیم. ما کوه میرویم، زیاد فیلم تماشا میکنیم و البته به حد کافی موسیقی گوشنمیدهیم. اصالتم هندی است و شهرهای سانفرانسیسکو و دهلی را مثل خانه میدانم. هدف بعدیام سفر به امریکایجنوبی است.»
این
بخشی از معرفی راشمی سینها در وبلاگ خود او است. زنی که یکی از مثالهای موفق
مدیریت و کارآفرینی در شرکتهای تکنولوژیک محسوب میشود. شخصی که مؤسس سایت
SlideShare است؛
سایتی که در زمینه بهاشتراکگذاری اسلایدها روی وب فعالیت میکند. او زندگی حرفهایاش
را در یک جمله اینگونه خلاصه میکند: «دکترایم را گرفتم، سپس کمی در آزمایشگاهها
کار کردم و پس از آن به سمت ساخت نرمافزار رفتم.»
راشمی سینها یک طراح، محقق و کارآفرین است. وی مدرک دکترای خود را در سال ۱۹۹۸ در رشته نوروسایکولوژی شناختی از دانشگاه براون ایالاتمتحده گرفت. پس از نقل مکان به دانشگاه برکلی برای گذراندن دوره PostDoc، راشمی بهشدت به وب علاقهمند شد و متوجه شد که تکنولوژیستهای وب عموماً روی مسائلی فکر میکنند که مشکلات روانشناسی انسان نیز هستند. او کار روی رابطهای جستوجو و سیستمهای توصیه را شروع کرد، اما پس از مدتی احساس کرد به کارهای کاربردی علاقه بیشتری دارد و به همین دلیل Uzanto را تأسیس کرد که یک شرکت مشاوره تجربه کاربر بوده و با شرکتهای بزرگی مانند eBay کار میکرد.
بزرگترین
دستاورد سینها را باید ایجاد SlideShare در سال ۲۰۰۷ دانست.
وی میگوید: «ایده اصلی کار متعلق به همسرم بود که او نیز از مؤسسان این
سایت است.» در ضمن راشمی علاقه شدیدی به نرمافزارهای اجتماعی و کارآفرینی دارد و
وبلاگ مشهورش نیز عموماً حول این دو موضوع متمرکز شده است. او اعتقاد دارد، یک نرمافزار
خوب از تعامل مناسب میان توسعهگران و طراحان حاصل میشود. راشمی کارآفرین شدن خود را یک اتفاق میداند
و اینگونه اعتراف میکند: «من هیچ ایده یا علاقه خاصی به کارآفرین شدن نداشتم. درواقع
هیچ وقت به آن فکر نکرده بودم.» وی در ابتدا میخواست که روزنامهنگار شود، اما
وقتی در حال تحصیل در مقطع دکترا در دانشگاه براون بود، مشتاق و علاقهمند بود که بهصورت
تمام وقت در آزمایشگاه بهعنوان محقق کار کند، اما به طورمشخص این هم پایان کار
نبود. وی اشاره میکند: «من شیفته این ایده شدم که ما چیزی را میسازیم، آن را
روی وب میگذاریم و روز بعد خواهیم فهمید که محصول ما اثر لازم را داشته است یا
خیر.»
سپس
راشمی با اشاره به پیشزمینهاش میگوید: «در واقع در نهایت این افراد هستند که
قصد دارند تا از یک نرمافزار استفاده کنند و من تمام زندگی آکادمیک خود را به
مطالعه برای درک بهتر انسانها گذراندم. به همین دلیل است که میتوانم از دانستههایم
در ابداع چیزهای جدید یا اتخاذ تصمیمات حیاتی کمک بگیرم. من ابتدا روانشناسی
خواندم و سپس به سمت جستوجو کشیده شدم. در این زمان متوجه شدم که مشکلات مطرح
شده در جستوجو و سیستمهای توصیه تقریباً بهطور کامل به درک نیازهای افراد و
نحوه ارائه توصیه به آنها وابسته است. اینجا است که تعامل انسان و کامپیوتر با روانشناسی
پیوند میخورد.»
به
عنوان مثال، درباره SlideShare آنها تلاشکردهاند
تا درک کنند فردی که میخواهد در سایتشان یک presentation را آپلود کند، واقعاً
به دنبال چه چیزی است و چه چیزی او را خوشحال میسازد. به عقیده راشمی با پیادهسازی
این ایدهها است که یک سایت میتواند کاربران بسیاری را به سمت خود جذب کند. او اشاره میکند
که تقریباً تمام محصولات وبی موفق بر همین اساس بنا شده است؛ یعنی براساس یک درک
خلاقانه از اینکه افراد واقعاً از این سایت چه چیزی میخواهند و چگونه میتوان
ارائه اطلاعات مورد نیاز آنها را دلپذیرتر کرد. روحیه مستقل راشمی مهمترین عاملی بود
که وی را به جای کارکردن در شرکتهای بزرگ به سمت ایجاد کسب و کار خود سوق داد.
وی در اینباره میگوید: «من عاشق ایدههای جالب بودم. البته، به نظرم این لزوماً
به معنای کارآفرین بودن نیست. من فقط دوست داشتم کارهای جالبی انجام دهم که روی
زندگی مردم نیز تأثیر داشته باشد.» راشمی قبول دارد که انتخاب حرفهاش بهخصوص به عنوان
یک زن هندی تا حد زیادی غیرسنتی و عجیب است.
با
این حال وی اشاره میکند که در دره سیلیکون، مورد او چندان هم غیرعادی نیست: «در
اینجا افراد بسیاری هستند که پیشزمینههای کاملاً متفاوتی دارند، اما تمام آنها
در نقطهای از زندگیشان عاشق وب شدهاند و تصمیم گرفتهاند که زندگی حرفهای خود
را براساس آن بنا سازند. این همان اتفاقی است که درباره من هم افتاد. پس از سالها
مطالعه درباره انسانها تصمیم گرفتم به جای مطالعه آنها برایشان چیزی بسازم و
این واقعاً برایم لذت بخش است.» راشمی سینها برای SlideShare ایدههای بسیاری در
سر دارد. او این شرکت را شرکت کوچکی با اهداف بزرگ میداند که البته خود راشمی
علاقه دارد، سطح انتظارات شرکت از این هم بالاتر رود. با این حال، وقتی درباره برنامههای
آیندهاش از وی پرسیده میشود، میگوید: «بهاحتمال شرکت دیگری ایجاد خواهمکرد.»
و ادامه میدهد: «کار کردن با وب بسیار جذاب است و شرکتهای آینده من نیز بر این
اساس استوار خواهند بود. اما در حال حاضر کاملاً روی
SlideShare تمرکز
کردهام. سایت ما عملکرد خوب و ترافیک بسیار بالایی دارد. اما نیاز است که از این
هم بهتر شود.»
خانم سینها
برخلاف بسیاری از کارآفرینان دیگر یک روز در هفته را به خود استراحت میدهد که
این روز شنبه است. او میگوید؛ ما یک دفتر در دهلی نو داریم و یک دفتر در
سانفراسیسکو. بنابراین تنها روز تعطیلی مشترک شنبه است. به این ترتیب من باید به جای یکشنبه،
شنبهها را به خود استراحت بدهم. به نظر او کارآفرینی مانند یک ماراتون است و برای
کسب پیروزی در آن باید هر چند وقت یکبار ایستاد و نفسی تازه کرد. به این ترتیب، ادامه راه راحتتر طی
خواهد شد.
منبع: ماهنامه شبکه