منبع: بیزنستو
دوسال پیش، فردی که قادر به حرکت دادن دست و پاهایش نبود، توانست از مغز خود به عنوان هدایت کننده بازی ویدیویی استفاده کند. این اتفاق ممکن است در نگاه اول تنها به عنوان بازی و سرگرمی برای افرادی که از ناتوانی حرکتی رنج میکشند به نظر آید، ولی در حقیقت میتوان گفت یک تحول اساسی در نحوه تعامل ما با رایانه آغاز شده است.
روزی فرا خواهد رسید که صفحهکلید و ماوس رایانه را باید همانند ابزار شکنجه قرون وسطی در موزهها تماشا کنیم و تمامی کارها مثل ارسال ایمیل، نرمافزارهای صفحهگسترده، و حتی جستوجو در گوگل را میتوانیم از طریق کنترل ذهنی انجام دهیم.
اگر تصور میکنید که مطالب فوق چیزی جز تراوشهای ذهن نیست، بهتر است به تحقیقات پژوهشگران که روی فردی به نام Matthew Nagle در دانشگاه Brown صورت گرفته است، نگاهی بیندازید که با همکاری سه مؤسسه دیگر، یعنی Cyberkinetics Neurotechnology ،Mass-based company و Foxborough صورت گرفته است و برای نخستینبار در اواسط جولای سال 2006 میلادی در مجله علمی Nature چاپ شد.
رمزگشایی مغز
Nagle معلول 26 سالهای است که توانست به وسیله تراشهای به اندازه تقریبی یک قرص آسپرین که روی مغزش قرار گرفته و امواج مغزی او را دریافت میکرد، با رایانه ارتباط ایجاد کند. او به کمک این فناوری آموخت که چگونه در حالی که با محققان مشغول گفتوگویی دوستانه است، نشانگر ماوس را روی صفحهنمایش به حرکت در بیاورد، بازیهای ساده را اجرا کند، یک بازوی روبات را کنترل کند، و حتی به وسیله ذهن خود از یک کنترل از راه دور تلویزیون استفاده کند. جالبتر اینکه، Nagle روش انجامدادن تمام این کارها را در زمانی کمتر از زمان مورد نیاز برای نصب ویندوز روی یک رایانه شخصی آموخت.
توانایی Nagle بر انجام این کارها، مرهون تحقیقات گستردهای است که در سالهای پیش و مخصوصاً در دهه پیش توسط محققان برای رمزگشایی مغز انسان صورت گرفته است. در اوایل سال 1999 محققان موفق به رمزگشایی آن دسته از الگوهای مغزی شدند که نمایانگر حروف الفباست.
اکنون شرکت Cyberkinetics و شرکتهای متعدد دیگری در تلاشند از نتایج این تحقیقات برای تولید محصولات تجاری استفاده کنند. با توجه به آماری که شرکت تحقیقاتی و مشاورهای NeuroInsight منتشر کرد، تجارت تجهیزات توانبخشی ضایعات عصبی و نخاعی تقریباً 4/3 میلیارد بوده که نسبت به سال قبل 21 درصد رشد داشته است و تقریباً سیصد شرکت در زمینه تجارت تجهیزات توانبخشی عصبی فعالیت میکنند.
ولی هدف شرکت Cyberkinetics فراتر از کمک به جبران ضایعات عصبی است. این شرکت در حال فعالیت در زمینه ساخت تراشهای است که Nagle و چند بیمار دیگر برای کنترل وسایل الکترونیکی به وسیله ذهنشان از آن استفاده میکنند.
چندی پیش محققان دانشگاه Brown گفته بودند که به وسیله این فناوری یک فرد معلول قادر خواهد بود پانزده کلمه را در دقیقه بنویسد (تقریباً نصف سرعت متوسط نوشتن یک فرد عادی) اما این نکته را نیز به خاطر داشته باشید که ظرفیت این فناوری هر دو سال دو برابر میشود. یعنی اگر از قطعات سختافزاری پیشرفته جهت افزایش سرعت این وسیله استفاده شود، قطعه تولیدی شرکت Cyberkinetics قادر خواهد بود افکار فرد را با سرعتی مانند صحبت کردن پردازش کند (110 تا 170 کلمه در دقیقه). تصور اینکه در سال 2012 میتوانید دستورات خود را با سرعتی بیشتر از سرعت صحبت کردن وارد رایانه کنید، چندان دور از واقعیت نیست!
اما چه کسی حاضر است از یک تراشه مغزی استفاده کند؛ در حالی که هیچگونه ازکار افتادگی شدیدی در سیستم عصبی خود ندارد؟ صرفنظر از این حقیقت که تولید چنین وسیلهای برای توانبخشی به میلیونها فرد ناتوانِ حرکتی، تجارت پر سودی است، ممکن است بهزودی حتی نیازی به نصب تراشه درون جمجه سر برای استفاده از مزایای این فناوری نباشد.
تفکرات شما از چه حکایت میکنند؟
فناوری خواندن امواج مغزی به سرعت در حال پیشرفت و گسترش است. چندی پیش شرکت سونی امتیاز رسمی سیستم جدیدی از بازیها را به ثبت رساند که دادهها را مستقیماً به مغز منعکس میکند. این عمل به وسیله ارسال پالسهای مافوق صوت که حاوی تجربیات حسی مانند بوها، صداها و تصاویر است، صورت میگیرد.
همچنینNiels Birbaumer، از دانشگاه Tuebingen آلمان روی سیستم عصبی تحقیق میکند، وسیلهای برای ایجاد ارتباط با افراد معلول تهیه کرده است که امواج مغزی آنها را بدون نیاز به قرار دادن تراشه در بدن فرد و فقط از روی پوست میخواند.
Stu Wolf، یکی از محققان برجسته این حوزه، معتقد است که در بیست سال آینده رایانهها به قدری کوچک خواهند شد که قادر خواهیم بود آنها را به صورت پیشانیبند به سر خود ببندیم. در آن زمان، رایانههایی بسیار سریع و بسیار کوچک خواهیم داشت که رایانههای امروزی در مقابل آنها مثل ماشین تایپهای قدیمی است. رایانههای رومیزی منقرض خواهند شد و رایانههای کوچک و سریع حکمرانی خواهند کرد.
به عقیده او <ما میدانیم که میتوانیم سلولهای عصبی (نورون) را به صورت غیرطبیعی (مکانیکی) تحریک کنیم. شما میتوانید با مغز به طور مسقیم تعامل داشته باشید؛ بدون اینکه هیچگونه الکترودی روی سر نصب شود. گام بعدی این است که قادر خواهید بود فقط با کمک ذهن خود، هر کاری را انجام دهید. مثل رانندگی، خلبانی، و کار با وسایل خانگی؛ فقط کافی است برای انجام آن کار به آن فکر کنیم!>
اگر باور کردن این امور برایتان مشکل است، بدانید که استفاده از مغز برای کنترل وسایل، تنها آغازی برای این تحول است؛ زیرا آقای Wolf به چیزی میاندیشد که خود، آن را <تله پاتی از طریق شبکه> یا ایده انتقال افکار به دور دست نامیده است. به عبارت دیگر، تفکرات و اندیشهها از طریق شبکه، از مغز شما به مغز فرد دیگری انتقال مییابد. اگر فکر میکنید استفاده از نرمافزارهای پیغامرسان فوری، اعتیادآور است، منتظر تفکر راه دور باشید!
به قول آقای Wolf، تنها موضوع باقیمانده، اطمینان از رضایت طرفین در ارتباط ذهنی است، که احتمالاً مسئلهای خواهد بود که ذهن متخصصان امنیتی را به خود مشغول کند و اگر به مزایای این فناوری بیندیشید، میتوانید دفتر کار و ادارات آینده را تصور کنید که کنفرانس تلفنی نیز نوعی شکنجه قرون وسطایی به شمار میرود
سلام :
من بروزم خوشحال میشم سر بزنید
نظر فراموش نشه