مباحث و دیدگاه‌های موجود در زمینه تعامل انتقال فناوری و توسعه در

1- مقدمه

یکی از مفاهیمی که در روند داد و ستد بین کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته کاربرد فراوان دارد، انتقال فناوری است. این فرایند یک سویه که معمولاً از کشورهای توسعه یافته به کشورهای در حال توسعه جریان دارد، به صورت دانش فنی در عرصه‌های مختلف به طرق معینی جابجا می‌شود. اما همان طور که در مطلب زیر می‌آید، چنین فرایندی ضرورتاً به توسعه فنی و اقتصادی کشورهای دریافت کننده نمی‌انجامد. این مقاله برخی از ملاحظات مربوط به انتقال فناوری در دنیای امروز را بررسی می‌کند.

2- انتقال فناوری

انتقال فناوری عبارتی است که برای توصیف فرایندهای جابجایی دانش در درون یا بین سازمانها به کار می‌رود. انتقال فناوری بین‌المللی به شیوه این کار بین کشورها اطلاق می‌شود. این فناوری که انتقال می‌یابد، می‌تواند اشکال مختلفی به خود بگیرد. می‌تواند به شکل کالا (شامل کالاهای حجمی، اندامواره‌های گیاهی و جانواره‌ای)، خدمات و افراد، ترتیبات سازمانی باشد یا به صورت طرح، اسناد فنی و محتوای انواع برنامه‌های بی‌شمار آموزشی ارائه شود. به علاوه می‌تواند به صورت جریان دانش تلویحی انتقال یابد یعنی دانشی که کاملا مدون نشده و در مهارتهای افراد تجسم پیدا می‌کند.

تمام این اشکال دانش می‌تواند از یک جهت مهم دیگر فرق کند. در یک سوی طیف، دانش مورد نظر می‌تواند به دانش استفاده و راه‌اندازی فناوری مربوط باشد. از سوی دیگر، می‌تواند به دانش مورد لزوم برای تغییر فناوری و نوآوری مربوط باشد. در این بین، دانش منتقل شده می‌تواند شامل انواع مختلف زیادی از دانش طراحی و مهندسی لازم برای تجدید و تعدیل فناوری‌ها باشد.

افزون بر این، انتقال فناوری بین‌المللی می‌تواند به دو شکل انتقال افقی و عمودی صورت بگیرد. انتقال فناوری افقی شامل حرکت دانش تثبیت شده از یک محیط کاربردی به محیطی دیگر است (مثلاً از شرکتی به شرکتی دیگر). در عوض، انتقال فناوری عمودی به انتقال فناوری‌های جدید از مرحله تولید به هنگام فعالیت‌های تحقیق و توسعه مثلاً در سازمانهای علمی و فناوری برای کاربرد در بخشهای صنعتی و کشاورزی اطلاق می‌شود.

انتقال فناوری راهی مهم است که کشورهای در حال توسعه از آن طریق به فناوری‌های جدید دست می‌یابند. مثلاً دستیابی کشورهای تازه صنعتی شده شرق آسیا به فناوری‌های خارجی به همراه «یادگیری فناوری» داخلی (یعنی تلاش برای انباشت ظرفیت به منظور تغییر فناوری) عوامل اصلی توسعه سریع فناوری و اقتصادی آنها بوده است.

صرف نظر از توان کشورهای در حال توسعه برای استفاده از انتقال فناوری برای توسعه ظرفیت‌های داخلی، استفاده این کشورها از مزایای اجتماعی و اقتصادی فناوری‌های موجود، نتایج متفاوتی را در بر داشته است. نه فقط بین کشورها بلکه بین بخشهای مختلف در تک تک کشورها نتایج متفاوتی دیده می‌شود.

نابرابری‌های موجود بین (و در داخل) کشورهای در حال توسعه از نظر بهره‌برداری از انتقال فناوری نشان می‌دهد که رابطه بین انتقال فناوری و انباشت ظرفیت فناوری داخلی یک گونه نیست. به عبارت دیگر، انتقال فناوری بیشتر، ضرورتاً به توسعه فناوری و اقتصادی بیشتر نمی‌انجامد. در این راستا، بحث جانانه‌ای در میان تحلیلگران و پژوهشگران در مورد عواملی که تأثیر انتقال فناوری بین‌المللی را بر توسعه فناوری، اقتصادی و اجتماعی کشورهای در حال توسعه شکل می‌دهد، در جریان است. یک موضوع عمده در این بحث که در پایین به آن پرداخته شده است، نقش ابتکارهای فناوری داخلی و ظرفیت جذب (عبارت مورد استفاده برای توصیف توانایی شناسایی، همسان سازی و کاربرد دانش خارجی سودمند) کشورها و سازمانها در جذب و توسعه بیشتر فناوری‌های خارجی است.

3- از انتقال فناوری تا یادگیری و ظرفیت‌های فناوری

در مباحثات بین تحلیلگران تا اواخر دهه 1970، تأکید اولیه بر تجزیه و تحلیل انتقال فناوری بین‌المللی روی هزینه‌های انتقال فناوری و این بود که آیا انتخاب فناوری‌ها برای وضعیت محلی در کشورهای در حال توسعه مناسب است یا نیست. در این تجزیه و تحلیل به ظرفیت جذب و یادگیری فناوری داخلی کسانی که به فناوری خارجی دست می‌یافتند توجه چندانی نمی‌شد، یعنی به فرایندهای همسان‌سازی فناوری‌های وارداتی و به کار بستن مؤثر آنها. به نظر می‌رسید انگاره اصلی این است که وقتی فناوری به دست می‌آید جذب و اجرای آن تقریباً به طور خودکار و بدون کوشش صورت می‌گیرد.

اما حالا همگان بر این اعتقادند که اینگونه نیست. کسب و جذب فناوری‌های خارجی و توسعه بیشتر آن هر کدام فرایند پیچیده‌ای است که نیازمند تلاشهای چشمگیر از کسب‌کنندگان است. چندین عامل به این پیچیدگی کمک می‌کند. اول کسب و مسلط شدن بر فناوری هم پرهزینه است و هم زمان‌بر. دوم، فناوری‌های کسب شده اغلب باید با شرایط محل تطبیق یابد. سوم، فناوری‌ها کالاهایی هستند که بتوان به صورت دستگاه آماده استفاده منتقل کرد. فناوری شامل اجزایی ناگفته است که نمی‌توان به راحتی در قالب اسناد مکتوب تدوین کرد و نیازمند کوشش گسترده‌ای برای یادگیری و فهم درست است.

به عبارت دیگر، فناوری فقط شامل دستگاه و سایر اجزای سخت افزاری نیست. فناوری دانش به اشکال مختلف است که سخت افزار فقط یک عنصر آن است. از این نظر، عبارت انتقال فناوری به رغم کاربرد رایج آن می‌تواند گمراه کننده باشد، چون کسب‌کننده را به صورت دریافت‌کننده منفعل فناوری‌هایی تصویر می‌کند که درجای دیگر به دست آمده است و فناوری را چیزی را نشان می‌دهد که می‌توان به راحتی منتقل کرد.

در واقع، این دو فرایند (کسب فناوری‌های خارجی از طریق انتقال فناوری از یک سو و یادگیری فناوری در داخل از سوی دیگر) مکمل هم و به هم پیوسته است. ظرفیتهای کسب کننده نقش اصلی را در بنیاد گذاشتن شالوده همسان‌سازی مؤثر فناوری‌های خارجی دارد. در عین حال، کسب‌کننده فناوری‌های خارجی دریافت کننده‌ای منفعل نیست و یادگیری بیشتر فناوری برای کاربرد مؤثر فناوری و نیز توسعه بیشتر این فناوری‌ها لازم است.

4- روشهای انتقال فناوری بین‌المللی

انتقال فناوری به روشهای گوناگون صورت می‌گیرد و به ماهیت ترتیبات بین منابع و کسب‌کنندگان فناوری بستگی دارد. در سطح سازمان، سه نوع ترتیبات گسترده وجود دارد: انتقال فناوری تجاری، انتقال فناوری غیررسمی و انتقال فناوری غیرتجاری که حاصل فعالیت سازمانهای بین‌المللی، دولتهای ملی کشورهای توسعه یافته و سازمانهای غیردولتی است.

بیشتر فناوری از طریق انتقال فناوری تجاری بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه انجام می‌شود. این از طریق پیمانکاری و پرداخت صورت رسمی پیدا می‌کند و بخش خصوصی تأمین‌کننده اصلی فناوری‌هاست. این قبیل انتقال‌ها شامل انتقال فناوری از طریق سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی، از طریق لیسانس خارجی، طرح‌های کلید در دست، مشاوره فنی، کسب کالاهای سرمایه‌ای، پیمانکاری بین‌المللی و طرحهای مشترک است.

معمولاً استدلال می‌کنند که این قبیل اشکال انتقال‌های تجاری (به خصوص آنهایی که به سرمایه گذاری خارجی مستقیم مربوط می‌شود) در دو مرحله عمل می‌کند. نخست، انتقال به سازمان کسب‌کننده اولیه (معمولا شعبه یک شرکت چند ملیتی). دوم، انتشار از طریق نشت دانش (یعنی درز کردن غیر داوطلبانه یا مبادله تعمدی دانش فنی سودمند) به سایر شرکت‌ها در اقتصاد محلی است. با این حال، اهمیت مرحله نشت مورد مناقشه است.

انتقال فناوری می‌تواند به صورت غیررسمی هم باشد یعنی بدون پرداخت پول و موافقت نامه، مثلاً انتقالی که از طریق مهندسی وارون یا معکوس (reverse engineering) صورت می‌گیرند. این عبارت به معنای یادگیری طراحی یک محصول از طریق قطعه قطعه کردن محصول و تجزیه و تحلیل آن، از طریق جابجایی نیروی کار ماهر از کشوری یا سازمانی به کشوری یا سازمانی دیگر، از طریق مشاوره با نشریات تجاری و مقالات فنی در نشریات بین‌المللی و از طریق شرکت در سمینارها، کنفرانس‌ها و نمایشگاه‌های تجاری است.

هر کدام از این اشکال انتقال فناوری می‌تواند به جابجایی دانش فنی از کشورهای توسعه یافته به کشورهای در حال توسعه کمک کند. عاملان اصلی در این قبیل موارد کسانی هستند که مایل به کسب فناوری و در نتیجه به عهده گرفتن نقشی فعال در جستن، شناختن و کسب دانش موجود بدون کمک منابع آن دانش هستند.

سومین راه انتقال فناوری به کشورهای در حال توسعه از طریق مجاری غیرقابل تجاری است از جمله ابتکارهای سازمانهای بین‌المللی، دولتهای کشورهای توسعه یافته و سازمانهای غیردولتی. این کار، ساز و کارهای متنوعی را به خود می‌گیرد. مثلاً یک فرایند انتقال عمودی فناوری‌ها از مراکز تحقیقاتی بین‌المللی به مراکز تحقیقاتی، کشاورزان و شرکت‌ها در کشورهای در حال توسعه است. سایر مجاری شامل طرح‌های عمرانی سازمان‌های چندجانبه است.

یک ساز و کار دیگر انتقال فناوری به کشورهای در حال توسعه، انتقال و توسعه فناوری‌های مناسب توسط سازمانهای غیردولتی برای پرداختن به مشکلات خاص کشورهای مورد نظر است.

5- جنبه سیاستگذاری

برای گروهی، فرایند انتقال فناوری را می‌توان در وهله اول به عهده کارکرد بازار آزاد گذاشت. اما تجربه نشان داده است که این فرایند نسبت به کاستی‌های بازار از قبیل عدم تقارن در قدرت و اطلاعات چانه‌زنی بین منابع و کسب کنندگان فناوری حساس است.

اعمال مقررات آزادسازی تجاری، پیامدهایی برای دسترسی کشورهای در حال توسعه به فناوری‌های خارجی دارد. در نتیجه، انتقال فناوری اغلب هدف سیاست‌گذاری در سطح بین‌المللی است، چون کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته هر کدام می‌کوشند از منظری متفاوت و گاه متناقض به این موضوع‌ها بپردازند. در سطح بین‌المللی، انتقال فناوری به طور فزاینده‌ای به مذاکرات سیاسی بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه کشیده شده است، به خصوص مذاکرات مربوط به موافقت‌نامه‌های بین‌المللی درباره تجارت و محیط زیست. مثلاً مفاد مربوط به انتقال فناوری بخش مهم از چندین موافقت‌نامه بین‌المللی را تشکیل می‌دهد، مانند موافقت‌نامه جنبه‌های تجاری حقوق مالکیت فکری (TRIPS) مربوط به سازمان تجارت جهانی و بسیاری موافقت‌نامه‌های منطقه‌ای و دو جانبه.

موضوع‌های مربوط به انتقال فناوری در این سطح محدود به تعریف مقررات انتقال و تدوین موافقت نامه‌های عمومی برای حمایت از اشتغال فناوری به کشورهای در حال توسعه است. این قبیل موافقت‌نامه‌ها معمولا در مفاد موافقت‌نامه‌های بین‌المللی بازتاب پیدا می‌کند و ربطی به موضوع‌های اجرا یا جزئیات انتقال و تسلط بر فناوری‌ها در سطح شرکت یا سایر سازمان‌ها ندارد.
سیاست‌های اتخاذشده توسط کشورهای توسعه یافته برای تشویق انتقال فناوری‌ها به کشورهای در حال توسعه به طور فزاینده‌ای تناسب پیدا می‌کند. به این علت است که سیاست‌های بین‌المللی در مورد تجارت و محیط زیست اغلب نیازمند آن است که این قبیل کشورها مشوق‌های لازم را برای انتقال فناوری‌ها به کشورهای در حال توسعه ایجاد کنند.

به علاوه، همان گونه که گفته شد، انتقال فناوری از اهداف اصلی بسیاری از سیاست‌های حاکم بر اعطای کمک رسمی برای توسعه یا کمک‌های بلاعوض است.

در این راستا، چندین کشور توسعه یافته مشوق‌هایی در اختیار شرکت‌ها و سازمان‌ها برای انتقال فناوری به کشورهای در حال توسعه قرار می‌دهند. این قبیل مشوق‌ها شامل تأمین مالی و آموزش و نیز حمایت از مشارکت بین شرکت‌ها و سازمان‌ها در کشورهای در حال توسعه و منابع بالقوه فناوری است.

با این حال، درمورد کارایی اقدامات جاری بحث وجود دارد. مثلاً برخی تحلیلگران خاطرنشان می‌کنند مشوق‌های موجود انتخابی است و پوشش ناقصی دارد. در ارتباط با سیاست‌ها در کشورهای در حال توسعه، عموماً اعتقاد بر این است که هدف این سیاست‌ها باید افزایش بهره‌های انتقالی فناوری و نیز محدودسازی کاستی‌های آن باشد. اما به نظر می‌رسد سیاست‌های بین‌المللی جدید (مانند سیاست‌های سازمان تجارت جهانی) از این جهت مبهم است.

منبع:www.mgtsolution.com

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد