پس نگری از آینده به امروز- قسمت اول

وحید وحیدی مطلق

اندیشگاه آتی نگار

 http://www.atinegaar.com

 تهران، ۲۶ دی ۱۳۸۵ 

 

 


در حوزه مطالعات آینده اندیشی می توان گفت که ابزارها و روش های پیش بینی که به "پارادایم اکتشافی" تعلق دارند به خوبی توسعه یافته و رواج پیدا کرده اند. اما در مقابل توجه به ابزارها و روش هائی که نمایانگر و مشوق "پارادایم هنجاری" و "آینده پژوهی انتقادی" باشند کمررنگ تر است. روش "پس نگری از آینده به امروز" از جمله این روش هاست. سودمندی رویکردهای مبتنی بر پارادایم اکتشافی و تلاش برای پیش بینی دقیق آینده در مواجهه با مشکلات بزرگ اجتماعی پیچیده و از همه مهم تر موضوع "توسعه پایدار" به چالش کشیده می شود. از آنجا که در روش های پیش بینی اهمیت زیادی به "روندها" داده می شود، احتمال ارائه راه حل هائی که مخالف روندهای جاری باشند بسیار ناچیز است. در حالی که در افق های بلند مدت ظهور ناپیوستگی ها محتمل بوده و حتی شاید در بعضی مواقع عمدا کاری کرد که روندهای جاری به سمت آینده مختل و جابجا شوند. در چنین شرایطی است که سودمندی روش پس نگری از آینده به امروز آشکار می شود.

اصطلاح "تحلیل با نگاه به عقب" را نخستین بار "آموری لاوینز" به کار برد. وی که عضو هیات مشاوران "شورای آمریکائی انرژی تجدید پذیر" است، هنگام بررسی مدل های عرضه و تقاضای صنعت برق از این تحلیل به عنوان یک جایگزین برای روش های سنتی برنامه ریزی نام برد. پس از او "جان رابینسون"، استاد دانشگاه بریتیش کلمبیا در کانادا، مقاله ای در ژورنال "سیاست انرژی" در سال 1982 تحت عنوان "پس نگری از آینده به امروز انرژی: روشی پیشنهادی برای تحلیل سیاست" چاپ کرد و ایده آموری
لاوینز را بیشتر توسعه داد. هر دوی آنها در واقع می خواستند نشان دهند تقاضای آینده انرژی تابعی از تصمیم های سیاستی امروز است و چه بهتر آنکه با تصور آینده های مطلوب و تلاش در جهت تحقق آنها از رخداد آینده های نامطلوب و محتمل جلوگیری شود.

"کارل هنریک دربورگ" از جمله مشهورترین آینده پژوهان سوئدی است که علاقه خاصی به
پارادایم هنجاری و همچنین روش پس نگری از آینده به امروز دارد. وی که سابقه حضور در
گروه تحقیقاتی استراتژی های زیست محیطی دانشگاه استکهلم و موسسه سلطنتی فنآوری در استکهلم، و همچنین آژانس تحقیقات دفاعی سوئد را دارد در مقاله ای تحت عنوان "اساس پس نگری از آینده به امروز" در ژورنال "آینده اندیشی" به تفصیل درباره این روش و مبانی فلسفی آن توضیح می دهد.

به نظر دربورگ انتخاب بین پیش بینی یا پس نگری از آینده به امروز صرفا ناشی از سهولت
یا راحتی یکی از این دو نیست بلکه هر یک از آنها از دیدگاه های کامل متمایزی درباره
چگونگی و درستی توصیف علمی در علوم انسانی و اجتماعی نشات می گیرند. علاوه بر
این ماهیت مشکل یا مساله مدنظر در کاربرد هر یک از این دو روش تاثیر گذار است.
 

پس نگری از آینده به امروز معمولا درباره موضوعات بسیار پیچیده و افق های درازمدت بکار
می رود که در آنها ابعاد مختلف و متعدد اجتماعی و نیز نوآوری فنآورانه و تغییر و تحول حضور موثر دارند. در واقع موضوع و کانون تمرکز باید یک مشکل اجتماعی بسیار گسترده و با اهمیت فراوان و تاثیر گذاری زیاد باشد، مثلا موضوع حمل و نقل و تاثیرات درازمدت آن بر کیفیت محیط زیست.

در افق درازمدت پتانسیل انسان ها برای تاثیر گذاری و هدایت رخدادها به سمت جهت یا جهت های مطلوب نسبتا زیاد است. اما درک و برداشت افراد درباره آنچه که شدنی یا ممکن است می تواند سد یا مانعی بزرگی برای تغییر و تحول باشد. به طور کلی سناریو هائی که در یک پروژه پس نگری از آینده به امروز توسعه می یابند به گسترش فضای گزینه ها، راهکارها و راه حل ها کمک می کنند.

 

مشخصات عمومی موضوعات مناسب برای پس نگری از آینده به امروز

به طور کلی هرگاه که یک مشکل بزرگ اجتماعی در کانون توجه قرار می گیرد استفاده از
روش پس نگری از آینده به امروز توصیه می شود. علاوه براین، مشخصات عمومی موضوعات مناسب برای پس نگری از آینده به امروز به شرح زیر هستند:

زمانی که مشکل مد نظر بسیار پیچیده است و بر بخش ها و سطوح مختلف جامعه تاثیر
می گذارد.

زمانی که ضرورت یک تغییر اساسی و بزرگ احساس می شود. یعنی زمانی که تغییرات
اندک و حاشیه ای درون نظم حاکم کافی نبوده و جوابگو نیستند.

زمانی که روندهای مسلط بخش مهمی از مشکل مد نظر را تشکیل داده اند. این روندها
عموما سنگ بنای پیش بینی هستند.

زمانی که مشکل مد نظر بیشتر به خاطر عوامل بیرونی ظهور یافته است و نیروهای بازار به تنهائی از عهده حل آن بر نمی آید.

زمانی که افق نگاه به آینده آنقدر طولانی است که بتوان قلمرو و فضای لازم را برای انتخاب
های عمدی تاثیر گذار در اختیار داشت.

بی تردید بارزترین نمونه از
مشکلاتی که با مشخصات عمومی فوق تناسب دارد بحث
"توسعه پایدار" و همچنین "عدالت اجتماعی" است.

اگرچه در حوزه آینده اندیشی و آینده نگری هنوز رویکردهای مبتنی بر پارادایم پیش بینی
مسلط هستند اما در طی دهه های گذشته استفاده از روش های مبتنی بر "سناریوها" به تدریج رو به افزایش است. یکی از منافع کاربرد سناریوها مواجهه و مقابله با "عدم قطعیت" است.

سوال مهمی که مطرح می شود این است که چه رابطه ای بین سناریو نگاری، پیش بینی، و پس نگری از آینده به امروز وجود دارد؟ در پاسخ باید گفت که برخی از پروژه های سناریونگاری را می توان در طبقه پیش بینی ها البته با دیدی بسیار گسترده تر قرار داد. در واقع بعضی سناریوها از زمان حال شروع شده و گام به گام و بر اساس استدلال منطقی به سمت آینده می روند.

واضح است که پس نگری از آینده به امروز نیز نوعی سناریونگاری است اما همانطور که در بالا اشاره شد شاید بعضی سناریوها بیشتر بر پیش بینی تکیه داشته باشند. در نتیجه همه سناریوها لزوما یک پس نگری از آینده به امروز نیستند.

همچنین باید تاکید کرد که اگرچه در سناریونگاری تصاویر مختلفی از آینده ها تهیه می شوند اما لزوما این آینده های بدیل منعکس کننده وضعیت ها و چشم اندازهای مطلوب نیستند. به بیان دیگر سناریوها به گونه ای انتخاب و عرضه می شوند که بر گستردگی امکان های آینده تاکید شود صرف نظر از اینکه آیا این امکان ها مطلوب هستند یا نه. از این رو چنین سناریوهائی در طبقه پس نگری از آینده به امروز قرار نمی گیرند. علاوه براین، یک پروژه آینده پژوهی به شرطی پس نگری از آینده به امروز نامیده می شود که به یک مشکل اجتماعی خاص پرداخته و برای آن راه حل پیشنهاد دهد.

 

روش یا رویکرد

جان رابینسون در مقاله "آینده اندیشی زیر شیشه: یک رسید برای کسانی که از پیش بینی متنفرند" پیشنهاد می کند که برای انجام پس نگری از آینده به امروز باید از دستور العملی متشکل از ۶ گام زیر استفاده کرد:

گام اول: اهداف را تعیین کنید
مقصود خود از تحلیل را توصیف کنید.
قلمرو زمانی، فضائی، و اساسی تحلیل را تعیین کنید.
درباره تعداد و نوع سناریوها تصمیم بگیرید.
 

گام دوم: اهداف عملیاتی، محدودیت ها، و سطوح مطلوب
اهداف عملیاتی، محدودیت ها، و سطوح مطلوب را برای تحلیل سناریو وضع کنید.
اهداف عملیاتی، محدودیت ها، و سطوح مطلوب را برای متغیرهای بیرونی وضع کنید.
 

گام سوم: سیستم کنونی را توصیف کنید
کلیات مصرف فیزیکی و فرآیندهای تولید را تعیین کنید.
 

گام چهارم: متغیرهای بیرونی را مشخص کنید
توصیف متغیرهای بیرونی را توسعه دهید.
ورودی های خارجی به تحلیل سناریو را مشخص کنید.
 

گام پنجم: تحلیل سناریو را انجام دهید
رویکرد تولید سناریو را انتخاب کنید.
فرآیندهای مصرف و تولید آینده را در نقاط پایانی و میانی تحلیل کنید.
سناریوها را تدوین کنید.
برای تحقق سازگاری درونی بنابر ضرورت گام ها را تکرار کنید.
 

گام ششم: تحلیل تاثیر را انجام دهید
نتایج سناریو را تحکیم کنید.
تاثیرات اجتماعی، اقتصادی، و زیست محیطی را تحلیل کنید.
نتایج دو گام پیشین را با گام دوم در بالا مقایسه کنید.
 

گام های دوم، چهارم، و پنجم را آنقدر تکرار کنید تا از سازگاری بین اهداف عملیاتی و نتایج مطمئن شوید.

اما از سوی دیگر کارل دربورگ معتقد است که باید از دیدگاهی گسترده تر و بنیادی تر به
پس نگری از آینده به امروز نگریسته شود و به جای یک "روش خاص" آن را یک "رویکرد خاص"
دانست. وی می افزاید که اساسا ویژگی متمایز پس نگری از آینده به امروز در دیدگاه و
پارادایم زیربنائی آن نهفته است. در واقع برای مقایسه بین دو رویکرد پیش بینی و پس
نگری از آینده به امروز باید به موضوعات فلسفی مختلف و متعددی از جمله موارد زیر توجه
کرد:

تمایز بین زمینه اکتشافی و زمینه توجیهی
آیا "غایت انگاری" یک حالت مشخص و متمایز ادراک است یا اینکه می توان آن را به نگرش
علی و معلولی تقلیل داد
نگرش جبری و پیش بینی پذیری درباره توسعه جامعه. بحث عدم قطعیت و عدم تعین به
این پرسش ها مربوط می شوند.

 

زمینه اکتشافی و زمینه توجیهی

در فلسفه علم بین زمینه اکتشافی و زمینه توجیهی تمایز قائل می شود. در واقع در زمینه
اکتشافی گرفتن و اخذ ایده ها تنها چیزی است که اهمیت دارد. اینکه شما چگونه به ایده
خاصی رسیده اید آنچنان اهمیتی ندارد. البته شاید از "روش" های متعددی مانند "طوفان فکری" یا "پانل متخصصان" استفاده شود ولی به هر حال تفکر درباره قوانین خاص یا توصیه روش های خاص برای افزایش خلاقیت بی معنی است. چنین کاری حتی در مواردی نتیجه عکس دارد. در حالی که در زمینه توجیهی استفاده از ایده ها و اثبات اعتبار علمی نتایج حائز اهمیت است. وجود قوانین و روش های رسمی موجب افزایش پایائی یافته های علمی می شود. همچنین شفاف بودن یک ضرورت تلقی می شود. در واقع محققان دیگر باید بتوانند در ادامه مسیر قبلی حرکت کنند و یافته های تحلیلی یکدیگر را ارزیابی کنند. بنابراین در زمینه توجیهی وجود روش های خوب جا افتاده و شفاف تعریف شده بسیار مهم است.

با توجه به تمایز این دو زمینه باید اذعان کرد که برای قضاوت درباره ارزش پس نگری از آینده به امروز تا حد زیادی باید بر حسب زمینه اکتشافی به آن نگریسته شود و نه بر حسب زمینه توجیهی. پس نگری از آینده به امروز رویکردی است که شاید از طریق جابجائی کانون تمرکز بر آینده درازمدت و فاصله گیری از وضعیت و شرایط امروز موجب افزایش خلاقیت شود. از این رو می توان گفت که پس نگری از آینده به امروز لزوما به معنی واقعی کلمه یک روش خاص نیست یا فقط به یک روش خاص انجام نمی شود. البته اعتبار و توجیه پذیری نهائی یک مطالعه پس نگری از آینده به امروز منوط به کاربرد روش های علمی یا همان زمینه توجیهی است. برای انتخاب این روش ها باید به روش های متعارف و رایج در رشته های علمی مرتبط رجوع کرد. از سوی دیگر تعیین اینکه کدام رشته علمی موضوعیت دارد خود تابعی است از ماهیت مساله و مشکل مد نظر.

 

اصل علی و معلولی در برابر اصل غایت انگاری: دو سنت مختلف در فلسفه علم

اصول علی و معلولی و غایت انگاری دو شکل متمایز از توضیح هستند که ریشه در فلسفه یونان دارند. هر یک از این اصول در تاریخ فلسفه و علم هواداران خاص خود را داشته اند. اصل علی و معلولی و ایده روابط کارکردی مرتبط با آن از زمان نیوتن تا کنون در رشته فیزیک کامل مسلط بوده است. موفقیت چشمگیر علم در طی ۲۰۰ سال گذشته بسیاری از دانش پژوهان جامعه را تحت تاثیر قرار داده و از سوی دیگر موجب محبوبیت و جذابیت زیاد اصول روشمند فیزیک شده است. حتی بعضی از فیلسوفان از جایگزینی و کاربرد اصل علی و معلولی به جای اصل غایت انگاری در علوم اجتماعی حمایت می کردند. البته عده ای نیز تاکید می کردند که واژه "علت" غیر علمی است و در عوض واژه "قوانین کلی" را ترجیح می دادند. در عصر کنونی دست
بالا از آن اصل علی و معلولی است اما از دهه ۱۹۵۰ به بعد برخی از فلسفه دانان علم در باب غایت انگاری به عنوان یک شکل ادراک و لاینفک از علوم اجتماعی آثاری از خود به جای گذاشته اند. معمولا در بین آنها اصل علی و معلولی نیز از جایگاه مهمی برخوردار است.

به هر حال هواداران اصل علی و معلولی، قوانین کلی را به عنوان تنها اصل توضیح دهنده علمی پذیرفته و به تعبیری "وحدت روش علمی" را قبول دارند. بر طبق ایده وحدت روش علمی هر گونه توضیح علمی چه در علوم طبیعی و چه در علوم اجتماعی گزاره ای درباره علت و معلول هاست یا می توان آن را به چنین نوع گزاره ای تقلیل داد.

هواداران اصل علی و معلولی و قوانین کلی بر این باورند که با چنین اصلی می توان آنچه را که در گذشته رخ داده است توضیح داد و همچنین آنچه را که در آینده رخ خواهد داد با داشتن برخی شرایط اولیه پیش بینی کرد. به بیان دیگر اصل علی و معلولی در هر دو جهت گذشته و آینده کار می کند.

اما مخالفان قوانین کلی معتقدند که در علوم اجتماعی توضیح و ادراک شکل دیگری نیز به خود می گیرد. در واقع رفتار هدفمند انسان ها را نمی توان با رجوع به برخی قوانین کلی کاملا توضیح داد. برخی فلیسوفان نیز تاکید می کنند که رفتار انسان ها کاملا جبری نیست. بر طبق اصل غایت انگاری می توان رفتار را بواسطه مقاصدی که برپایه علائق و باورها استوارند توضیح داد. اگرچه در نگاه به گذشته رفتار عامل های انسانی هوشمندانه به نظر می رسد اما عموما نمی توان آن را پیش بینی کرد.

عده ای از فیلسوفان بیان مجدد توضیحات کاملا غایت انگارانه را بر حسب اصل علی و معلولی اصولا غیر ممکن می دانند. به هر حال با توجه به وضعیت کنونی دانش بشری تشخیص کلیات چگونگی ارتباط بین توضیح یک پدیده بر پایه مقاصد و توضیح همان پدیده بر پایه علتها و معلولها میسر نیست.

البته اکثر هواداران توضیح بر پایه مقاصد در علوم اجتماعی اصل علی و معلولی را نیز مهم می دانند. سوال این است که دو اصل مذکور چگونه هنگام مطالعه سیستم اجتماعی با یکدیگر ترکیب می شوند. همانطور که گفته شد اقدامات تک تک عامل های مرتبط با همدیگر بر پایه مقاصد این عامل ها توضیح داده می شود. اما این اقدامات فردی در اکثر موارد با هم جمع شده و اثرات ترکیبی در سطح سیستم ها خواهند داشت. این اثرات ترکیبی مواردی هستند که بازیگران منفرد آنها را پیش بینی نکرده یا اصلا قصد تحقق آنها را نداشته اند. چنین اثرات ثانویه یا سیستمی باید بر حسب اصل علی و معلولی تحلیل شوند. "جان الستر"، جامعه شناس نروژی و هوادار مارکسیسم تحلیلی و منتقد اقتصاد نئوکلاسیک، در پارادایم پیشنهادی خود برای تحلیل در علوم اجتماعی بر همین نکته تاکید می کند. اینکه اقدامات فردی را باید بر حسب مقاصد تک تک عامل ها و تعامل های بین فردی را باید بر حسب علت ها و معلول ها توضیح داد. الستر حتی یک نظریه عام جامعه شناختی را که شامل سه محور اساسی زیر است پیشنهاد می دهد:

توضیح اقدامات فردی بر حسب علائق و باورهای فردی
توضیح وضعیت های کلان بر حسب اقدامات فردی
توضیح علائق و باورها بر حسب وضعیت های کلان


همانطور که مشخص است مورد اول یک توضیح غایت انگارانه و دو مورد بعدی توضیحات
علی و معلولی هستند.

به نظر می رسد که رویکرد پیش بینی تقریبا به طور کامل متکی بر اصل علی و معلولی است. مدل های ریاضی با این هدف ساخته می شوند که پیشرفت های آینده یک سیستم را با داشتن یک مجموعه از شرایط اولیه پیش گوئی کنند. مقاصد و غایت ها اساسا به شکل دو یا سه متغیر بیرونی مرتبط با سیاست گذاری وارد تحلیل شده و فرض می شود که گاهی اوقات فقط یک یا چند نفر تصمیم گیرنده آنها را تغییر می دهند. جالب آنکه این اشخاص تصمیم گیرنده معمولا همان کسانی هستند که قرار است از پیش بینی ها به عنوان مبنای تصمیم های خود استفاده کنند. به بیان دیگر، معمولا در این مدل های ریاضی رفتار سایر عامل ها چه افراد و چه نهاد ها به صورت علی و معلولی تعیین شده تلقی می شود.

اما اگر غایت انگاری را یک مکمل مهم برای اصل علی و معلولی در فهم توسعه جامعه بدانیم آنگاه پس نگری از آینده به امروز رویکردی بسیار مفید و سودمند در آینده پژوهی بویژه در افق های درازمدت خواهد بود. پس نگری از آینده به امروز ویژگی های جالبی از جمله موارد زیر دارد:

در اکثر موارد مقاصد انسان ها نقش مهمی در رفتار نهائی انسان ها ایفاء می کنند.
مسیر توسعه یک جامعه متاثر از عامل های متعدد و فراوان است و نه فقط دو سه نفر تصمیم گیرنده ارشد.
مقاصد انسان ها تحت تاثیر دانش و درک آنها از انتخاب های در دسترس قرار می گیرد.
نمی توان بواسطه یک مدل علی و معلولی مقاصد انسان ها را کاملا پیش گوئی کرد.

در غایت انگاری مقاصد انسان ها کانون توجه هستند. این مقاصد نیز به نوبه خود متاثر از درک عامل های انسانی از انتخاب های موجود و دانش آنها درباره رابطه بین اهداف مقطعی- ابزاری و اهداف نهائی- بنیادی است. از چنین دیدگاهی به نظر می رسد که یکی از وظایف با معنی در آینده پژوهی تامین تصاویر جالب از آینده و برجسته ساختن انتخاب های استراتژیک است. این موضوع در واقع جوهره اصلی مطالعات و پروژه های پس نگری از آینده به امروز است.

دانش نوین یا ایده های نوین شاید منجر به شناسائی انتخاب های کامل نوین برای جامعه به طور کلی و برخی عامل های درون جامعه به طور خاص شود. وظیفه اصلی علم تولید دانش نوین است که خود شامل شیوه های نوین ادارک می شود. بنابراین علم شاید در درازمدت به شدت بر تصمیم های انسان ها و مسیر توسعه اجتماعی تاثیر بگذارد.

خلاصه اینکه اگر کسی معتقد باشد اصل علی و معلولی تنها اصل جهان شمول در فعالیت های علمی است آنگاه رویکردهای پیش بینی و تکنیک های پیش گوئی احتمالا یک انتخاب طبیعی هنگام مطالعه آینده خواهد بود. اما اگر کسی تمایل داشته باشد که غایت انگاری را به عنوان  یک شکل خاص درک و فهم – بویژه هنگام مطالعه انسان و جامعه- ببیند آنگاه رویکرد پس نگری از آینده به امروز جالب می شود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد